به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است که بسیاری از کودکان ناخواسته از داشتن چنین نهاد و کانون پرمهری محروم میشوند. از سوی دیگر زنان و مردانی هستند که سالها از زندگی مشترک آنها میگذرد، ولی هنوز طعم شیرین پدر و مادر شدن را نچشیدهاند و در حسرت فرزند و پیچیدن هیاهوی کودکانه در زندگی خود هستند. برخی زوجها به تشخیص پزشک معالج، توانایی فرزندآوری ندارند و یکی از راههایی که میتواند چراغ امید را در زندگی این خانوادهها روشن کند، فرزندخواندگی است، اما با وجود قوانینی که بارها بهروزرسانی و بازنگری شده است، هنوز هفتخانی از مشکلات برای پذیرش سرپرستی فرزند پیش روی زوجهای نابارور قرار دارد. البته این موضوع با انتقادهای برخی خانوادههای متقاضی فرزندخواندگی روبه رو میشود، اما روایتهایی در فضای مجازی خبرساز شده که خواندنش آنسوی ماجرا را روشنتر میکند.
مثلا در روایتی آمده: «دختری ۱۴ سال است که به فرزندخواندگی درآمده. مادر به رابطه همسر و دخترش حسادت میکند و نگران است. کارشناس بهزیستی را تهدید میکند که یا این دختر را پس بگیرند یا او را در خیابان رها میکند!»
در روایت دیگری آمده: «زنی دختر ۱۳ ساله اش را به دفتر مشاوره بهزیستی آورده. دختر پیش از یک سالگی به فرزندخواندگی درآمده و حالا در بحرانیترین سن ممکن است. مادر و پدر قصد دارند او را به بهزیستی برگردانند، چون ظاهرا دوستان خوبی ندارد! مادر گریه میکند و میگوید که میدانستم او هم روزی مثل مادر فلانش میشود! او دختر من نیست. او را بفرستید سازمان...»
در یک روایت دیگر هم آمده: «زن و مردی بعد از چند هفته کودک را به دفتر بهزیستی آورده اند و میگویند ما این بچه را نمیخواهیم! خیلی شیطونه. بچه گریه کنان التماس میکند که مامان! بابا! تو رو خدا من را برنگردانید. قول میدهم بچه خوبی باشم. بچه قرمز شده و تب دارد، کارشناسان بهزیستی متوجه میشوند آبله مرغان گرفته. میگویند که حداقل او را به خانه ببرید تا حالش خوب شود! زن و مرد حاضر نیستند بچه را حتی یک بار دیگر به خانه ببرند!»
این روایت اگرچه آن سوی موضوع سخت گیری فرزندخواندگی را نشان میدهد، اما مصائب و قواعد سخت گیرانهای که گاه تا ادعای ضرورت ثبت سند ملک به نام فرزندخوانده مطرح میشود عملا بسیاری از زوجهای نابارور را محروم از فرزند کرده است.