کد مطلب: ۳۷۱۲۸۰
۱۱ آذر ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۷

مردی که می‌خندد؛ زندگی همین‌ا‌ست که هست!

مردی که می‌خندد؛ زندگی همین‌ا‌ست که هست!

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: در این روز‌های جام جهانی، در ذهن بسیاری از فوتبال‌دوستان نام یک نفر حسابی خالی است؛ مردی که بدون شک یکی از عجیب‌ترین حافظه‌های فوتبالی ایران یا حتی دنیا را در اختیار داشت. روزگار نوجوانی و جوانی من هم، چون بسیاری فوتبال‌دوستان، با تفسیر‌های داغ و پرشور و حرارت او گذشته است، با آن عشقِ به فوتبال و همان دلبری‌های دستانش به هنگام تحلیل بازی‌ها که انگار جادو می‌کرد.

حمیدرضا صدر را می‌گویم. همان مفسر دوست داشتنی فوتبال که به ما یاد داد فوتبال ابعاد دیگری دارد و نه تنها تاریخ، که فرهنگ و اجتماع هم در تار و پود این ورزش یازده نفره تنیده شده است. او در کنار تفسیر بازی‌ها، راوی بخش‌هایی از فوتبال بود که از آن‌ها بی‌خبر بودیم. یک آرشیو ناب که هر زمان می‌خواست، می‌توانست یک تکه را بیرون بکشد و برای ما آن را با شور و شوقی وصف‌ناشدنی تعریف کند و همراه خود به استادیوم‌هایی ببرد که گذرمان هیچ‌وقت به آنجا‌ها نمی‌افتد. همین روایت‌های جذابش را می‌توانید در کتاب‌هایش بیابید. از جمله آخرین کتاب او با نام «از قیطریه تا اورنج کانتی» که روایتی از دوران بیماری خودِ اوست. روزنگاری از سه‌سال مواجهه او با سرطان و مرگ.

صدر در آخرین نوشته‌اش که بعد از فوت او در شهریور ۱۴۰۰ و در ۳۳۳ صفحه منتشر شده، داستان چالش برانگیز تسلیم و مقاومت را به رشته تحریر درآورده و از تقابل میان زنده‌ماندن و مرگ سخن می‌گوید. از لذت بردن‌هایش از ساده‌ترین اتفاقات زندگی روزمره بعد از ابتلا به سرطان، اتفاقاتی، چون خواب، نفس کشیدن، دیدن، نوشتن، عاشق ماندن و دوست داشتن. «از قیطریه تا اورنج کانتی» روایتی است از جنگیدن با بیماری، هراس‌ها و امید‌های مردی که به زندگی آری گفته است، روایت ذهن مردی که در گوشه خاطرمان با همان لبخندِ کنار لبش ثبت شده است، مردی که می‌خندد و...

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر