به گزارش مجله خبری نگار به نقل از socreate.it، اضطراب و انتظاری که موقعیت تعلیقبرانگیز ایجاد میکند، همان چیزی است که ما را با فیلم همراه میکند. حالا میخواهیم یک قدم عقبتر برویم تا بفهمیم سروکله لحظات تعلیقبرانگیز از کجا پیدا میشود. جواب این سوال را باید در نقطه «نبودتعادل» یا بهعبارت دیگر «حادثه برانگیزنده» پیدا کنیم.
برای بهتر فهمیدن حادثه برانگیزنده، میتوانیم از نقلقول ساده و سرراست «رابرت مککی»، استاد فیلمنامهنویسی کمک بگیریم؛ «حادثه برانگیزنده همان چیزی است که تعادل نیروها را در زندگی قهرمان شما بههم میزند.» وقتی داستان شروع میشود، زندگی در تعادل است. بعد حادثهای همهچیز را از تعادل خارج میکند و به قهرمان، شخصیت جدیدی میبخشد. این حادثه هر چیزی میتواند باشد؛ مشکل، نیاز، هدف، میل، مأموریت و.... بعد از این قهرمان، بقیه فیلم را صرف برگردان همهچیز به نقطه تعادل میکند. یک حادثه باید چه ویژگیهایی داشتهباشد تا به آن بگوییم حادثه برانگیزنده؟ بهطور مثال در فیلم «پرندگان» هیچکاک، مردم درگیر زندگی معمولی هستند و همزمان با ورود یک غریبه، پرندگان زیادی به شهر حمله میکنند.
حادثه برانگیزنده باید غیرمنتظره باشد؛ چیزی متفاوت از وضع موجود وارد میدان میشود و قهرمان فیلم را غافلگیر میکند. گفتیم این حادثه هرچیزی میتواند باشد، اما معمولا حادثههایی که ضربه بیشتری دارند، بهتر در ذهن میمانند. شاید تمایل داشتهباشید که قهرمانتان خیلی زود در شروع فیلم، گلوله بخورد یا با چاقو به او حمله شود. غافلگیری بدی نیست. تعادل زندگی قهرمان برهم خورده و مخاطب میخواهد بداند او زنده میماند یا نه. نقطه نبودتعادل، بقیه داستان را به پیش میراند. در فیلم «پرندگان» این موجودات دوستداشتنی، باعث ترس و اضطراب میشوند.
حادثه برانگیزنده باید دگرگونکننده باشد و همهچیز بعد از آن نقطه تغییر کند. قهرمان از این لحظه بهبعد با عواقب و پیامدهای آن حادثه درگیر است و برای خلاصی از آن، باید مهارتهای جدید یادبگیرد و برای غلبه بر موانع اقدامات تازهای انجام بدهد. در مثال ما، روابط عادی مردم شهر بعد از حمله پرندگان تغییر میکند و دچار اختلاف با یکدیگر میشوند.
در حادثه برانگیزنده نباید هیچ راه برگشتی وجود داشتهباشد و آنچه بعد از آن رخ میدهد، باید غیرقابلپیشبینی باشد. تلاشهای قهرمان برای خروج از بیتعادلی، قرار نیست او را به تعادلِ اولیه برگرداند. در فیلم پرندگان، منشأ رفتار عجیب پرندگان معلوم نیست و مقابله با آن سخت و نگرانکننده میشود.
حادثه برانگیزنده، باید باورپذیر باشد؛ نه لزوما بهمعنای واقعی بودن بلکه به این معنی که با توجه به ژانر اثر و در منطق داستان، امکانپذیر باشد. حادثهای که در داستان علمی-تخیلی امکانپذیر است، اگر در یک داستان پلیسی قرار بگیرد، قابلباور نخواهدبود، اما در همان داستان علمی-تخیلی هم حدود منطقی ماجراست که میزان باورپذیری حوادث را تعیین میکند. درباره فیلم هیچکاک با یک اتفاق غیرمنتظره، اما در منطق خود فیلم باورپذیر، طرفیم که تماشاگر احساس میکند هرلحظه ممکن است برای همه اتفاق بیفتد، برای همین دچار دلهره میشود.
منبع: خراسان