به گزارش مجله خبری نگار/ایران: روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ با خبری ناگوار همراه شد؛ مرگ دختری جوان به نام «مهسا امینی». دختری که توسط گشت ارشاد دستگیر شده و پس از عارضه قلبی به کما رفته و فوت میشود. گشت ارشاد که پیش از این با چند اشتباه حساسیتبرانگیز شده بود، پس از این اتفاق بار دیگر بر سر زبانها میافتد. فوت مهسا امینی بسرعت در شبکههای مجازی دست به دست شد و نارضایتی مردمی از عملکرد گشت ارشاد به خیابان میرسد.
اولین تجمعات در روزهای پس از فوت مهسا امینی در گوشه و کنار تهران برگزار میشود. اختلال در اینترنت و کاهش روند اعتراضات همچون اعتراضات سالهای اخیر حکایت از اتمام اعتراضات میدهد، اما با همراهی زنجیره سلبریتیها و رسانههای خارجنشین و معاند، جریان اعتراضات پس از گذشت سه هفته هنوز ادامه دارد.
اعتراضاتی که در ابتدا با شعار «زن، زندگی، آزادی» آغاز شد، به شعارهای ضد جمهوری اسلامی ختم میشوند و مسیر اعتراض بسرعت وارد فضای رادیکالیسم و آشوب میشود و اعتراض از ریل مسالمتآمیز خود خارج شده و رنگ و بوی خشونت، گاز اشکآور، باتون و کوکتل مولوتوف میگیرد؛ خیابان به جای بستر اعتراض به عرصه نبرد اغتشاشگران و نیروهای نظامی تبدیل میشود و رفته رفته امنیت جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد.
بررسی اجمالی جمعیت معترض در شهریور حاکی از آن است که عمده معترضان نوجوانان و جوانان بازه ۱۵ تا ۲۴ سال هستند. در اعتراضات اخیر همچنین شاهد حضور پررنگتر دانشآموزان دبیرستانی بودیم. این مسأله حاکی از ظهور نسل جدیدی از معترضان است، کسانی که ممکن است نه تجربه شرکت در اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ را داشته باشند و نه اعتراضات سال ۸۸ را بدرستی درک کرده باشند. کسانی که بهدلیل شرایط سنیشان در رویدادهای سیاسی سالهای اخیر مشارکتی نداشتهاند و حتی به سن قانونی برای شرکت در انتخابات نیز نرسیدهاند و خیابان را تنها عرصه مشارکتآفرینی دیدهاند. کسانی که نه در مدرسه شیوه اعتراض را آموخته و نه تصویر روشنی از اعتراض دارند.
عماد افروغ، جامعه شناس با اشاره به نسل جدید معترض بیان کرد: «این نسل، نسل رها شده یا نسل طرد شده است. جایی گفتم این شورش طردشدگان است. ما واقعاً نمینشینیم فکر کنیم که چرا اینقدر تبعیض در کشور داریم؟ جوان چه زمانی باید احساس کند که یک میدان آزاد رقابتی وجود دارد که او هم میتواند رقابت کند؟ شما باید میدان بدهید، تبعیضها و امتیازات ناروا را بردارید و اجازه بدهید که نخبگان و روشنفکران بیایند بهعنوان حلقه واسط عرصه داغ مدنی و عرصه منجمد و یخزده دانشگاه مشارکت کنند.»
اعتراض و برگزاری تجمعات بهعنوان یکی از گونههای مشارکت مردمی، بستری برای پیگیری مطالبات عامه مردم و دخالت دادن آنها در عرصه سیاست برای اصلاح وضع موجود جامعه است. اصل ۲۷ قانون اساسی با اشاره به اینکه «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است»؛ برگزاری هرگونه تجمعی که این شروط را زیر پا نگذارد، قانونی دانسته است. با وجود این اصل، قوانینی، چون «قانون احزاب» از لزوم کسب مجوز برای برگزاری اعتراضات سخن گفتهاند و اعتراضات بدون مجوز را غیر قانونی دانستهاند. این تفاوتِ بیان در میان قوانین، عرصه وهمآلودی را برای معترضان به وجود آورده تا آنجا که کسب مجوز و ضرورت آن برای برگزار کنندگان و مردم به ابهامی بزرگ تبدیل شده است.
کسب مجوز و عبور از فرایند دریافت آن نیز به یکی از مراحل سخت برای برگزاری اعتراضکنندگان تبدیل شده است تا آنجا که معترضان عطای مجوز را به لقای آن میبخشند و تصمیم میگیرند تجمعات خود را بدون مجوز، ولو غیرقانونی برگزار کنند. برگزاری تجمعات غیر قانونی در سالهای اخیر خود مؤید این اخلال در بستر برگزاری اعتراضات است و حاکی از لزوم فراهم آوردن راههای صحیح اعتراض و برگزاری آن است.
اعتراضات شهریور مبتلا به فقدان رهبر، انسجام و ایدئولوژی در میان معترضان جدید بود. این فقدان در میان مطالبات و آلترناتیوهای معترضان بخوبی خود را نشان داد. افراد فاقد ایدئولوژی براحتی میتوانند تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی قرار گیرند و نارضایتی خودشان را در قالب اعتراضهای وابسته به جریانهای مختلف به اجرا برسانند؛ همچنین هدایت معترضین توسط سلبریتیهای ورزشی و سینما تأیید کننده این مسأله بود. لزوم وجود احزابی پویا که بتوانند بهصورت رسمی و قانونی پیگیر مطالبات باشند و از تند شدن اعتراضات و تبدیل آن به اغتشاش جلوگیری کنند در این جا بیشتر اهمیت پیدا میکند. احزاب بهعنوان حلقه واسط میان مردم و دولت میتوانند بهعنوان هدایتگر و لیدری برای اعتراضات، مطالبات را به طور قانونی پیگیری کنند.
همچنین حضور پررنگتر رسانه ملی در وقایع اخیر میتواند مانع از مرجعیت پوشالی رسانههایی شود که با بزرگنماییهایی آغشته به دروغ بهدنبال ماهی گرفتن از آب گلآلود هستند. بازگشت مناظرات تلویزیونی و حضور فعالتر صداوسیما در مباحث گفتمانی و تداوم این امر به بازگشت دوباره صداوسیما به مرجعیت فکری کمک میکند. در کنار تصحیح روند بسترهای اعتراضات و احیای احزاب، گفتگو با نسلهای جدید و کاهش شکافهای اجتماعی از راهکارهای بلند مدتی هستند که جامعه شناسان و کارشناسان برای حل این مشکل تجویز میکنند.