به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: حسینزاده با ۲۵۰ هزار دلار به شارلروا رفت و استقلال رضایتنامه قطعی برای او صادر کرد و برای جایگزین او، محمدمحبی را با پرداخت ۲۰۰ هزار دلار از پرتغال بهصورت قرضی به استقلال آورد. عجیب نیست؟
ماجرای حضور بازیکنان ایرانی در فوتبال اروپا بعد از جام ملتهای ۹۶ جدی شد؛ دایی، خداداد و باقری نخستین ستارههای ایرانی در اروپا بودند. سیل ترانسفر بازیکن به اروپا بعد از درخشش نسل اول چنان افسارگسیخته و بیمنطق شد که مدیران وقت استقلال و پرسپولیس در رقابتی رنگی، تعداد بازیکنانی را که از استقلال یا پرسپولیس به اروپا میفرستادند بخشی از افتخارات و موفقیت خود میدانستند بیآنکه به عواقب و سرانجام بازیکنان توجه کنند. تعداد زیادی از استعدادهای ما در فوتبال اروپا عمر فوتبالی خود را هدر دادند و به جایگاهی که مستحقش بودند، نرسیدند.
بازیکنانی که در ۴ لیگ معتبر اروپا درخشیدند، انگشتشمارند و مردم و هواداران فوتبال بخوبی بازیها و گلهای آنها را بهخاطر دارند. بعد از نسل اول، آندو، نکونام و شجاعی در ۴ لیگ معتبر اروپا بودند که جواد عالی بود، آندو و مسعود هم به موفقیتهای خوبی رسیدند.
در سالهای حضور کیروش، رویکرد این مربی باعث شد که بازیکنان برای تصاحب پیراهن تیمملی به اروپا بروند. از آنجا که رسیدن به تیمملی نمیتواند به تنهایی افقی بلندمدت باشد، تعداد زیادی از بازیکنان با انتخاب لیگهای متوسط و سپردن اختیار خود به دلالها، سر از اروپا درآوردند، اما بدون موفقیت خیلی زود به ایران دیپورت شدند.
علاقه بازیکنان ایرانی به بازی در اروپا بدون آیندهنگری باعث شده تا شاهد اتفاقات عجیب زیادی باشیم؛ حسینزاده با ۲۵۰ هزار دلار به شارلروا رفت و استقلال رضایتنامه قطعی برای او صادر کرد. در عوض برای جایگزین او، محمد محبی را با پرداخت ۲۰۰ هزار دلار از پرتغال بهصورت قرضی به استقلال آورد و سال بعد هم باید پول رضایتنامه جدیدی بپردازد. عجیب نیست؟
در مجموع، وقتی به لژیونرها در تاریخ فوتبال ایران نگاه میکنیم، همه دیپورتیها وجه مشترکی دارند: هنوز در تیمهای بزرگ داخلی به ثبات نرسیدهاند و با یک یا دو فصل درخشش به خارج میروند. وقتی بازیکنی نتوانسته در استقلال و پرسپولیس تداوم داشته و برای چند فصل متوالی بدرخشد، در ۴ لیگ معتبر که هیچ، در لیگهای درجه دو و سه هم نمیتواند به موفقیتی برسد. در نسل فعلی، جهانبخش در لیگ انگلیس موفق نبود و آزمون هم تا امروز انتظارات را برآورده نکرده. این بازیکنان سالها در اروپا تلاش کردهاند، ولی همچنان در لیگهای بزرگ موفقیتهایی که دایی، مهدویکیا، نکونام، هاشمیان و رحمان رضایی سالها قبل بهدست آوردند را از هیچ یک از بازیکنان فعلی نمیبینیم. وقتی تلویزیون بازیهای مهم اروپایی را پخش میکند، تنها طارمی در لیگ درجه ۲ پرتغال میدرخشد، اما در لالیگا، بوندسلیگا، سریآ و لیگ جزیره اثری از درخشش ایرانیها نیست!
برنامههای شبکههای ورزشی برای جام جهانی همه روزه در حال پررنگتر شدن است و قطعاً از ابتدای پاییز قضیه از این هم به مراتب جدیتر خواهد شد. با وجود همه این اتفاقات، اما ما هنوز نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم دراگان اسکوچیچ هدایت تیم ملی کشورمان در جام جهانی ۲۰۲۲ را بر عهده خواهد داشت یا خیر، چون انتخابات فدراسیون روز هشتم شهریور برگزار میشود و خیلیها مدعیاند اگر میرشاد ماجدی رئیس نشود به احتمال زیاد پیرامون مرد شماره یک نیمکت ایران در قطر بحثهای زیادی رخ میدهد و امکان کنار گذاشته شدن دراگان اسکوچیچ هم وجود دارد. البته شبکه ورزشی تلویزیون قطر یکشنبه شب در ویژه برنامه مربوط به جام جهانی خود از دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی ایران در این مسابقات یاد کرد و مدعی شد ایرانیها با وجود شایعات زیادی که در مورد سرمربی آنها به گوش میرسد به احتمال فراوان با اسکوچیچ به دوحه خواهند آمد، چون حالا دیگر فرصتی برای تغییر سرمربی ندارند.