به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: بعد از انتقال آنخل دیماریا به یوونتوس، جانلوییجی بوفون گفت که آمدن این آرژانتینی نه تنها به نفع بیانکونری است بلکه برای فوتبال ایتالیا نیز مفید است: «برای سری A دیماریا مثل مارادونا است.» این تقدیر از بازیکنی بود که بوفون همواره او را بزرگ داشته، اما از طرف دیگر نشانه سقوط فاحش لیگ ایتالیا بعد از دوران طلایی مارادونا، مارکو فان باستن و لوتار ماتئوس است. هیچ تیم ایتالیایی از سال ۲۰۱۰ قهرمان اروپا نشده و تیم ملی این کشور برای دومین بار پیاپی از صعود به جام جهانی باز مانده تا قهرمانی یورو ۲۰۲۰ یک شگفتی بزرگ تلقی شود.
رئیس میلان، پائولو اسکارونی اخیراً اظهار نظر عجیبی داشت: «در ۲۰ سال اخیر تقریباً همه از ما سبقت گرفتهاند و سری A به سری B اروپا تبدیل شده است.»
میلان بعد از بحران مالی دوران مالکان چینی، فصل قبل بعد از ۱۱ سال قهرمان ایتالیا شد، اما در جذب اهدافش در فصل نقل و انتقالات ناکام بود. اسون بوتمن از لیل به نیوکاسل رفت و رناتو سانچز از پاریسنژرمن سر درآورد یعنی دو تهدید جدی علیه لیگ ایتالیا، یکی لیگ برتر و دیگر ابرباشگاههای ثروتمند.
حتی وقتی میلان شارل دی کتلر را از بروژ گرفت، یان مولدر بازیکن سابق تیم ملی هلند از رفتن این بازیکن ۲۱ ساله به سنسیرو ابراز شگفتی کرد: «معنی این انتقال را نمیفهمم، او باید به لیگ برتر میرفت؛ بهترین لیگ جهان. این روزها میلان و لیگ ایتالیا جای بازیکنان بزرگ در سالهای آخر بازیشان است.»
یک مشکل بزرگ سری A حق پخش است که لیگ برتریها تقریباً ۱۰ برابر تیمهای ایتالیایی از حق پخش درآمد دارند، اما ایتالیا باید خودش را برای این اشکال سرزنش کند. خاویر تباس رئیس لالیگا سال گذشته گفت: «چطور ممکن است که درآمد فوتبال ایتالیا از اسپانیا کمتر است با در نظر گرفتن اینکه هم جمعیت بیشتری دارد هم درآمد سرانه بالاتری دارد.»
پاسخ در سوءمدیریت فوتبال در یک دوره طولانی است. بسیاری از تصمیمگیران فوتبال ایتالیا از جمله رئیس یوونتوس، آندرهآ آنیلی کووید ۱۹ را مقصر دانستند، اما این پاندمی چهارچوب اقتصادی فوتبال را به هم نزد، بلکه ضعفهای آن را نشان داد. به نوشته مارکو یاریا از گاتزتا دلو اسپورت سری A بیش از همه از این ویروس آسیب دید، چون قبل از شیوع آن هم بیمار بود: «این بحران حاصل اشتباهات مدیریتی و نداشتن استراتژی روشن و بلندمدت بود. در دوران درآمد حق پخش، همه پول باشگاههای ایتالیایی صرف هزینههای ورزشی و دستمزدها و انتقالات شد به جای اینکه سرمایهگذاری لازم در زیرساختها، تبلیغات، بازاریابی و به طور خلاصه الزامات مدیریت فوتبال صورت بگیرد. کار به جایی رسید که میلان و اینتر، دو تا از مهمترین و پرافتخارترین باشگاههای ایتالیا فروخته شدند.» مشکلات بعدی لیگ اجتنابناپذیر بود.
تابستان ۲۰۲۱ برای ایتالیا فاجعهبار بود. در یک پنجره نقل و انتقالات، مجبور به فروش بهترین بازیکنان خود روملو لوکاکو، جیجی دوناروما، کریستین رومرو، اشرف حکیمی و کریستیانو رونالدو به تیمهای لیگ برتری و پاریسنژرمن شدند. این تابستان هم اگرچه لوکاکو و پل پوگبا به ترتیب به اینتر و یوونتوس برگشتند، اما دو تا از ستارههای لیگ، کالیدو کولیبالی و ماتیس دلیخت رفتند. این فاجعه یعنی فوتبال ایتالیا توانایی حفظ نیمی از استعدادهای خود را هم ندارد چه برسد به ستارهها. مثلاً جان لوکا اسکاماکا مورد توجه اینتر و یوونتوس بود، اما به وستهم رفت و دستینی اودوگیه بااستعداد از تیم زیر ۲۱ سال ایتالیا تابستان آینده به تاتنهام میرود. لورنزو اینسینیه و فدریکو برناردسکی، قهرمان یورو ۲۰۲۰ به MLS رفتند و اینتر نتوانست مانع از رفتن ایوان پریشیچ به تاتنهام شود.
باز هم ماجرای پول است و فرصتی که ایتالیا از دست داده. آدریانو گالیانی، نایب رئیس سابق میلان و مدیر اجرایی فعلی مونتزا میگوید: «۲۰ سال قبل در لیگ فوتبال از پنج تیم اول سه تا ایتالیایی بودند، اما ما استادیوم نساختیم. ما زشتترین استادیومهای اروپا را داریم و این روی درآمد و حق پخش تأثیر دارد.»
از سال ۲۰۱۳ با معرفی قانون جدیدی در ایتالیا ساخت و بازسازی استادیومها تسهیل شد، اما بوروکراسی و سوءمدیریت و هزاران مشکل دیگر مانع از اجرای طرحها شد. به گفته اسکارونی از همان سال ۲۰۱۳ سه استادیوم جدید فقط در لندن ساخته شده؛ بنابراین فوتبال ایتالیا از درون ضربه میخورد و معلوم نیست چه زمانی این رویه اصلاح میشود. گالیانی از جمله کسانی است که سوپرلیگ اروپا را راه حل میداند حتی بدون تیمهای انگلیسی که در حال برداشت و استفاده از راهاندازی سوپرلیگ خود در سال ۱۹۹۲ هستند.
این البته حقیقت ندارد. باشگاههای ایتالیایی باید مثل منچستریونایتد و بارسلونا نباشند که پولهای هنگفتی در فصل نقل و انتقالات هدر میدهند بلکه مانند آتالانتا و این اواخر میلان از داشتههای خود بیشتر بهره بگیرند. سوپرلیگ یک راه حل سریع برای تیمهای بزرگ ایتالیا بود که بقیه را نابود میکرد. اگر شانسی برای اصلاح باشد، باید ابتدا رنج کوتاهمدتی را در ازای گنج بلندمدت به جان بخرند.
کل ساختار فوتبال ایتالیا باید خراب و از نو ساخته شود مثل خیلی از استادیومهای رنگ و رو رفته این کشور. اما مشکل نبود اتحاد در میان تصمیمگیران فوتبال است که منافعشان در تضاد است. برای همین بود که در دوران سه ساله حضور رونالدو در ایتالیا درآمدهای تلویزیونی این کشور در عوض افزایش، کاهش یافت.
دیماریا مارادونا نیست. حتی اگر هم بود خیلی فراتر از فقط یک استعداد خارقالعاده مورد نیاز بود تا فوتبال ایتالیا را از این وضعیت نجات دهد.