به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: زن ۲۱ سالهای که برای شکایت از همسرش وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شده بود درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: ۱۶ ساله بودم که «احمد علی» به خواستگاری ام آمد، چرا که پدر او نیز در کنار فروشگاه مواد غذایی پدرم ابزارفروشی داشت. خانواده ام شناخت خوبی از خانواده احمدعلی داشتند به همین خاطر ازدواج ما به طور سنتی شکل گرفت. من فرزند ارشد خانواده بودم، اما احمد علی یک خواهر بزرگتر از خودش دارد که متاهل است. خلاصه مراسم عقدکنان ما در حالی برگزار شد که خانواده احمد علی بسیار با من مهربان بودند و به من احترام میگذاشتند، ولی متاسفانه نامزدم اخلاق کودکانهای دارد به طوری که هرگاه لوازم یا هدایایی برای من میخرد بعد از یک مشاجره لفظی وادارم میکند تا لوازمی را که خریده، به او پس بدهم. از همان دوران نامزدی مدام به او میگفتم ما با یکدیگر زن و شوهر هستیم این رفتارها را کودکان خردسال انجام میدهند که وقتی با یکدیگر قهر میکنند اسباب بازی هایشان را از همدیگر پس میگیرند.
با وجود این نه تنها این رفتارهای زشت احمدعلی تغییری نکرد بلکه شوخیهای عجیب و خطرناک او نیز به این ماجرا افزوده شد. او من و خواهر کوچکش را زیر مشت و لگد میگیرد و پس از اذیتهای فراوان با خندهای تلخ ادعا میکند که شوخی کرده است. چند بار هنگامی که با عجله در حرکت بودم ناگهان پایش را مقابلم سد کرده و من با سر به زمین خورده ام از سوی دیگر نیز هر پولی که به من میدهد از ترس او جرئت خرج کردنش را ندارم چرا که به محض هرگونه مشاجره یا بروز ناراحتی باید پولی را که به من داده به خودش بازگردانم.
او چنان هنگام صرف غذا صداهای ناخوشایندی را از دهانش خارج میکند که من حالت تهوع میگیرم، ولی او ادعا میکند اگر غذایی خوشمزه باشد باید در دهان صدا بدهد! رفتارهای زشت و زننده همسرم تا حدی ادامه یافت که با کودکان و نوجوانان معاشرت دارد و به دخترها متلک میگوید.
او حتی زمانی که من بر ترک موتورسیکلت اش نشسته ام به طرز وحشتناکی در خیابان تک چرخ میزند و رفتارهای پرخطر از خود بروز میدهد.
همسرم هیچ نظم و انضباطی در خانه ندارد به گونهای که لباس هایش را به وسط اتاق پرت میکند و هیچ گاه برای خرید از منزل بیرون نمیرود. اکنون نیز همواره با گوشی تلفن همراه سرگرم است و نه تنها با دوستانش شرط بندی میکند بلکه با نوجوانان کم سن و سال به مصرف انواع قرصهای مخدردار ادامه میدهد این درحالی است که من نمیتوانم از این رفتارهای اشتباه جلوگیری کنم و خانواده او نیز به خاطر همین مهربانی هایشان سعی دارند در زندگی ما دخالت نکنند با آن که ما در طبقه بالای منزل پدر شوهرم زندگی میکنیم، اما آنها همواره صدای مشاجره و درگیریهای ما را نشنیده میگیرند تا شائبه دخالت در زندگی ما به وجود نیاید.
در همین حال و با آن که رفتارهای همسرم در شأن یک مرد جوان نیست، او پس از یک مشاجره لفظی قصد داشت النگو و انگشتری را که برایم خریده بود به زور از دستم بیرون بکشد، اما چنان با عصبانیت این رفتار را انجام داد که دستم شکست و فریادم به آسمان بلند شد. حالا که پزشکان دستم را گچ گرفته اند به کلانتری آمده ام تا از او شکایت کنم در همین حال خانواده احمد علی نیز پس از شنیدن این ماجرا طاقت نیاوردند و این بار او را از خانه بیرون کردند و ...
بررسیهای قضایی و مشاورههای روان شناختی در این پرونده، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.