به گزارش مجله خبری نگار، روبرو شدن انگلیس با کمبود عرضه سوخت، یادآور نارضایتی زمستان اواخر دهه ۱۹۷۰ است. کارخانههای چینی به دلیل کمبود برق تولیدشان را متوقف کردهاند و دورنما تیره و تار است. در واقع این ممکن است نخستین بحران از بحرانهای بسیاری باشد که در راهند.
هنگامی که قیمت گاز ماه گذشته همزمان با تدارک اروپا برای رسیدن زمستان، رشد سریعتر و سریعتری پیدا کرد، این قاره متوجه شد تنها منطقهای نیست که به دنبال تامین گاز است و گاز به یکباره اهمیت یافت.
این اتفاق پس از این روی داد که گاز از فهرست منابع انرژی کم کربن حذف شد و فرانس تیمرمانز، مسئول گذار سبز اتحادیه اروپا اعلام کرد گاز هیچ جایی در فرآیند گذار ندارد. اکنون به نظر میرسد تیمرمانز و همکارانش در بروکسل نمیتوانستند از این بیشتر در اشتباه باشند.
سالهاست که اروپا نیروگاههای زغال سوز را بازنشسته کرده و مزارع خورشیدی و بادی میسازد تا به سبزترین قاره روی زمین تبدیل شده و با صفر کردن آلایندگی دی اکسید کربن که بزرگترین مشکل زمین به دلیل تغییرات اقلیمی نامطلوب است، در گذار انرژی پیشرو باشد. این حرکت با افت سرمایهگذاری در تولید نفت و گاز همزمان شده است. اکنون اتحادیه اروپا باید نخستین هزینه را برای برنامه سبز خود بپردازد.
مارکو آلورا، مدیرعامل شرکت زیرساخت انرژی Snam ایتالیا به بلومبرگ گفت: این بحران میتواند وخیمتر شود مگر این که به سرعت تلاش کنیم هر اینچ از مخازن را پر کنیم. بدون برق میتوانید یک هفته دوام بیاورید، اما بدون گاز نمیتوانید دوام بیاورید.
آخرین جمله مهم است. برنامههای گذار سبز اتحادیه اروپا و سایر کشورهایی که برنامه انرژی سبز دارند، این فرض را گرفته که تنها راه برای یک آینده انرژی سبزتر از طریق برقی سازی کامل است؛ و آنها میگویند این کار ارزان و راحت است.
نخبگان حاکم در چین هم بایستی تصور کرده باشند که سبز بودن راحت است، زیرا مقررات آلایندگی سختگیرانهای را برای تولیدکنندگان صنعتی و نیروگاهها وضع کردهاند و سپس مجبور شدهاند دستور تامین سوختهای فسیلی به میزان کافی به هر قیمت صادر کنند تا اطمینان حاصل کنند که برای زمستان از قطعی برق اجتناب میکنند.
به نظر میرسد این دستور دیر صادر شده و کارخانهها اکنون در حال تعطیل شدن هستند، زیرا تامین زغال سنگ محدود مانده و برای مدتی همچنان محدود خواهد ماند.
سالها عدم سرمایهگذاری در زغال سنگ که به عنوان بزرگترین اشتباه بشر شناخته میشد، اکنون به ثمر نشسته و ثمره آن هم یک ثمره آلاینده است. اما چنین اتفاقی میافتاد.
وقتی شما کالایی که به مدت بیش از یک قرن در پیشرفت تمدن نقش اساسی ایفا کرده را مطرود کرده و میلیاردها دلار هزینه میکنید تا مطمئن شوید این مطرودسازی به نابودی آن منتهی میشود، موفقیت در این کار چندان زمان نمیبرد. اما در این بین شاید بهتر باشید اول مطمئن شوید جایگزینی دارید که میتواند عملکردی برابر کالای مطرود شده داشته باشد و این مهمترین موضوع است.
کمبود انرژی به شکل بی، چون و چرایی نشان داد که عملکرد نیروی بادی و خورشیدی برابر با نفت، زغال سنگ یا گاز نیست. این منابع به آب و هوا بستگی دارند. اما نیروی بادی و خورشیدی منابعی بودند که اتحادیه اروپا، چین و آمریکا درصدد جایگزینی آنها با سوختهای فسیلی برآمدند و اکنون نخستین ثمره شتاب برای بکارگیری آنها را مشاهده میکنند.
بر اساس گزارش اویل پرایس، این واقعیت دارد که قیمتهای بالای انرژی نتیجه سیاستهای گذار انرژی پاک است. این سیاستها بودند که مانع سرمایهگذاری در تولید نفت، گاز و زغال سنگ شدند.
این سیاستها بودند که به تعطیلی نیروگاههای زغال سوز و هستهای منجر شدند و در نتیجه ظرفیت تولید نیرو را کاهش دادند؛ ظرفیتی که نمیتواند به راحتی با نیروی بادی یا خورشیدی جایگزین شود، زیرا این منابع تجدیدپذیر نمیتوانند به طور دائم نیرو تولید کنند؛ و این سیاستها در اروپا، چین، آمریکای شمالی و نقاط دیگر هستند که میلیاردها نفر را به خاموشی، کمبود انرژی و قبوص برق بالاتر محکوم میکنند مگر اینکه بازبینی شده و اندکی بهتر منعکس کننده واقعیتها باشند.