کد مطلب: ۹۱۹۰۲۹
|
|
۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۱

چرا پدیده مهاجرت نخبگان انقدر شیوع پیدا کرده است؟

چرا پدیده مهاجرت نخبگان انقدر شیوع پیدا کرده است؟
دره سیلیکون، مرکز جذب نخبگان مهاجر هوش مصنوعی است؛ اما پشت پردهٔ این انقلاب فناوری، میلیون‌ها کارگر داده در کشور‌های جنوب جهانی با دستمزدی پایین در حال کار هستند.

به گزارش مجله خبری نگار/رکنا، در تابستان سال ۲۰۲۵، گزارشی از روزنامه سان فرانسیسکو کرونیکل توجه‌ها را جلب کرد: شرکت گوگل در منطقه خلیج سان فرانسیسکو، بیش از ۵۳۶۷ نیروی دارای روادید اچ-وان-بی را استخدام کرده است؛ رقمی که در میان شرکت‌های فناوری آمریکا، در صدر قرار دارد. این داده‌ها نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از زیرساخت انسانی حوزه هوش مصنوعی در ایالات متحده، بر پایه مهاجرت نخبگان از کشور‌های جنوب جهانی بنا شده است.

این روند تنها به گوگل محدود نیست. شرکت‌های بزرگ دیگری مانند مایکروسافت، متا، اوپن‌ای‌آی و انویدیا نیز هزاران متخصص از کشور‌های هند، چین، ایران، نیجریه و کنیا را در قالب پژوهشگر، مهندس یادگیری ماشین و برنامه‌نویس استخدام کرده‌اند. در حالی که برای این نخبگان، مهاجرت به دره سیلیکون فرصتی برای تحقق دستاورد‌های علمی و اقتصادی است، خروج این استعداد‌ها از کشور‌های مبدأ به معنای تضعیف توان پژوهشی و کاهش قدرت نوآوری ملی آنهاست.

مهاجرت نخبگان؛ پدیده‌ای بحث‌برانگیز

دکتر آمیتاب ناران، استاد علوم داده از مؤسسه فناوری بنگلور، در این زمینه می‌گوید: «در پنج سال گذشته، نزدیک به ۴۴ درصد از پژوهشگران برجسته عرصه هوش مصنوعی هند به خارج مهاجرت کرده‌اند. این آمار تنها به معنای از دست دادن استعداد نیست؛ بلکه نشان‌دهنده تعمیق فاصله میان نظام آموزشی ما و صنعت فناوری جهانی است.»

جالب اینجاست که پدیده «مغز‌های اجاره‌ای» تنها در سطح نخبگان علمی رخ نمی‌دهد. در مراحل پایه‌ای‌تر زنجیره تولید هوش مصنوعی، هزاران نفر در کشور‌های آفریقایی و آسیایی در نقش‌های پردازش، برچسب‌گذاری و پاک‌سازی داده‌ها فعالیت می‌کنند. طبق گزارشی از شبکه سی‌بی‌اس، کارگران برچسب‌گذار در نایروبی، برای فیلترینگ محتوا‌های خشونت‌آمیز و نامناسب جهت آموزش مدل‌های هوش مصنوعی، مبلغی کمتر از دو دلار در ساعت دریافت می‌کنند. یکی از این کارگران در مصاحبه‌ای گفته است: «ما داده‌هایی را برای ربات‌ها آماده می‌کنیم؛ ربات‌هایی که ممکن است روزی جایگزین خود ما شوند.»

این واقعیت‌ها سوی تاریک توسعه فناوری هوش مصنوعی را نشان می‌دهند. جنسِن هوانگ، مدیرعامل شرکت انویدیا، یک بار هشدار داده بود: «اگر فرآیند جذب استعداد‌های جهانی محدود شود، ایالات متحده مهم‌ترین مزیت خود یعنی ذهن‌های مهاجر را از دست خواهد داد.» این موضوع نشان‌دهنده نوعی رقابت ژئوپلیتیکی تازه است که به‌جای منابع طبیعی، بر منابع انسانی دانشی متمرکز شده است.

مسیر پر چالش بازار جهانی هوش مصنوعی

بر اساس پیش‌بینی مؤسسه جهانی مک‌کینزی، بازار هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ از مرز دو تریلیون دلار عبور خواهد کرد. اما موضوع اساسی اینجاست که چه کسانی واقعاً از این منابع سود خواهند برد؟ نشریه گاردین در این باره نوشته است: «شرکت‌های فناوری بزرگ در رقابتی بی‌سابقه نخبگان علمی را جذب می‌کنند، بدون آن‌که سازوکاری برای بازگشت منافع علمی و مالی به کشور‌های تربیت‌کننده آنها در نظر بگیرند.»

به این ترتیب، دره سیلیکون نه تنها مالک فناوری بلکه مالک استعداد نیز شده است؛ اما این نوع مالکیت تبعاتی دارد که گاهی کشور‌های مبدأ را با کمبود‌های عمیق علمی مواجه می‌کند.

فرصت‌هایی که مهاجرت ایجاد می‌کند

دره سیلیکون امروز به نقطه‌ای تبدیل شده که «بازار جهانی استعداد» را هدایت می‌کند. شرکت‌های فناوری نه تنها در زمینه‌هایی مانند تراشه‌ها و محاسبات ابری رقابت می‌کنند، بلکه رقابتی مستقیم در جذب پژوهشگران و مهندسانی دارند که آموزش‌های بنیادین خود را در کشور‌های در حال توسعه دریافت کرده‌اند.

تحلیل داده‌های دولتی نشان می‌دهد که گوگل تا سپتامبر ۲۰۲۴، بیش از ۵۳۶۷ نیروی متخصص دارای ویزای اچ-وان-بی تنها در منطقه خلیج سان فرانسیسکو داشته است. آنچه این رقم نشان می‌دهد، تنها گوشه‌ای کوچک از وابستگی سیستم‌های صنعتی به نیروی کار جهانی است.

روش جذب ترکیبی از پیشنهاد‌های مالی جذاب، حقوق و مزایای ویژه، امکان کار بر روی پروژه‌های پیشرفته و تسهیلات مهاجرتی است که چشم‌اندازی اغواکننده برای محققان جوان ایجاد کرده است. همین سیاست‌ها، مهاجرت نخبگان را به واقعیتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرده‌اند.

نیروی انسانی پنهان در پشت پرده فناوری

مسئله «مغز‌های اجاره‌ای» تنها محدود به نخبگان علمی نیست؛ میلیون‌ها نفر در کشور‌های آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین به عنوان کارگران داده مشغول به کار هستند. اصطلاح «کار شبح» به نیروی انسانی اشاره دارد که در پشت پرده عملیات پیشرفته هوش مصنوعی فعالیت می‌کند.

گزارش‌های تحقیقی نشان می‌دهند که این کارگران اغلب در شرایط کاری سخت و با دستمزدی پایین فعالیت می‌کنند. برای مثال، کارگران داده در نایروبی برای استخراج و پالایش داده‌های هوش مصنوعی به ازای ساعت‌هایی طولانی، کمتر از دو دلار دریافت می‌کنند. این در حالی است که محتوای پردازش‌شده اغلب شامل مطالب خشونت‌آمیز یا آزاردهنده است که آثار روانی مخربی بر آنها می‌گذارد.

ساخت آینده‌ای همراه با عدالت و اخلاق

در مواجهه با این چالش‌ها، برخی دولت‌ها تلاش‌هایی در راستای بهبود شرایط انجام داده‌اند: افزایش بودجه‌های پژوهشی، پرداخت‌های ویژه یا طراحی سیاست‌هایی برای بازگرداندن استعدادها. اما تجربه نشان داده است که مهاجرت نخبگان نه تنها تهدید بلکه می‌تواند فرصتی برای توسعه از طریق شبکه‌سازی و همکاری‌های بین‌المللی باشد؛ البته اگر ابزار‌های بازگشت استعداد‌ها به درستی تعریف شوند.

آنچه همچنان به عنوان چالش اصلی باقی می‌ماند، کمبود فرصت‌های اقتصادی و پژوهشی در کشور‌های مبدأ است. اگر چنین فرصت‌هایی فراهم نشود، جذب بی‌رویه نیرو‌ها توسط شرکت‌های بزرگ ادامه خواهد داشت.

نتیجه‌گیری نهایی

در آینده، تعامل میان نیروی انسانی و فناوری نه به یک پیروزی کامل برای دره سیلیکون منتهی خواهد شد و نه به زیان مطلق کشور‌های مبدأ؛ بلکه تصویری پیچیده از تعاملات حقوقی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد.

برای رسیدن به تعادل، باید دو اقدام اساسی انجام شود: نخست، حمایت از حقوق انسانی و روانی کسانی که در پشت صحنه فناوری کار می‌کنند؛ و دوم، برنامه‌ریزی هدفمند در کشور‌های مبدأ برای جلوگیری از مهاجرت بی‌رویه استعدادها.

در غیر این صورت، هوش مصنوعی همچنان به عنوان ابزاری در حلقه محدود شرکت‌های ثروتمند باقی خواهد ماند و نیروی انسانی آن به بخشی از چرخ‌دنده‌های ارزان و قابل جایگزینی تبدیل خواهد شد.

برچسب ها: مهاجرت
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر