به گزارش مجله خبری نگار، فیلم جدید «The Ice Tower» ساخته کارگردان و نویسنده فرانسوی لوسیل هادزیالیلوویک، ترکیبی اسرارآمیز و هیپنوتیزمگونه از فضاسازی سینمایی است که یادآور آثار سوررئالیستی همچون «Mulholland Drive» و «Last Year at Marienbad» و همچنین جهان افسانهای هانس کریستین اندرسن است. این فیلم، که موفق به دریافت خرس نقرهای بهترین مشارکت هنری از هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۲۵ به ریاست تاد هینز شد، همزمان سینمادوستان را به دنیایی خیالانگیز و مبهم میبرد؛ جایی که مرز بین واقعیت و رویا عمداً کمرنگ میشود.
«The Ice Tower» نخستین همکاری ماریون کوتیار و هادزیالیلوویک پس از فیلم «Innocence» در سال ۲۰۰۴ است؛ فیلمی که بعدها جایگاه کوتیار را در مسیر موفقیتهای بینالمللی تثبیت کرد. کوتیار در این اثر نقش «کریستینا» را ایفا میکند، بازیگری رو به افول که در کوهستانهای فرانسه در حال ایفای نقشی در اقتباس سینمایی «The Snow Queen» است.
در جریان تولید، دختری نوجوان به نام «ژان» (با بازی کلارا پاتسینی) که از یتیمخانه گریخته، ناخواسته وارد پروژه میشود و نقش مهمی در فیلم به او سپرده میشود. این آشنایی، رابطهای پیچیده میان کریستینا و ژان رقم میزند؛ رابطهای آمیخته به تأثیر مادر-دختری و همزمان حس وسوسهآمیز و کشش متقابل.
هادزیالیلوویک درباره انتخاب کوتیار میگوید:
«ما بعد از «Innocence» هیچ ارتباطی نداشتیم، اما جالب اینجاست که من این سالها او را روی پرده دیده بودم و انگار رابطه ما در رویا ادامه داشت. یک شب در مهمانی به صورت اتفاقی دوباره همدیگر را دیدیم. وقتی درباره پروژه با او صحبت کردم، او بسیار هیجانزده شد.»
کوتیار نیز با یادآوری آن دیدار میگوید:
«این تصادف شیرین بود. من از همکاری با کسانی که پیشتر با آنها کار کردهام لذت میبرم. «Innocence» هنوز هم فیلم مورد علاقه پدرم است.»
در این فیلم، کارگردان گاسپار نوئه – همسر هادزیالیلوویک – نقش کارگردان فیلم دهه ۷۰ را ایفا میکند؛ شخصیتی تیپیک که حتی درباره هیچکاک برای بازیگران جوان توضیح میدهد. کوتیار پیشتر با نوئه کار نکرده بود، اما علاقه زیادی به آثار او دارد:
«یک بار از من خواست در یک فیلم ترسناک بازی کنم، اما آن زمان باردار بودم و نتوانستم. بعدها همکاری ما در این پروژه فرصت خوبی بود تا او را در قالب شخصیتی طنز در یک فیلم بسیار دراماتیک ببینیم.»
کوتیار درباره همبازی خود، کلارا پاتسینی، که نقش ژان را ایفا میکند، میگوید:
«او به هیچوجه نیاز به راهنمایی من نداشت. از همان دیدار اول، بین ما حالت خاصی ایجاد شد. به خاطر صحنههای دشواری که در پیش داشتیم، نگاه کردن در چشمانش سخت بود. این حس متقابل، انرژی ویژهای در فیلم ایجاد کرد.»
رابطه میان ژان و کریستینا، با وجود تفاوت سنی و حس مادرانه، گاه رنگ وسوسه و کشش پیدا میکند، اما در پایان فیلم به صحنهای از آزار جنسی منجر میشود. هادزیالیلوویک درباره این پیچش داستانی توضیح میدهد:
«ژان به دنبال یافتن یک مادر معنوی است و کریستینا شیفته جوانی و معصومیت اوست. این ترکیب، تغییر و تحولی احساسی ایجاد میکند که در نهایت به آن صحنه ختم میشود.»
کوتیار میافزاید:
«وقتی کریستینا درمییابد ژان او را به عنوان مادر میبیند، احساس ناخوشایندی پیدا میکند. او هرگز مادر نبوده و مادری هم نداشته، بنابراین این نقش را نمیپذیرد و به جای آن، رابطه را به سمت عشق وسوسهآمیز سوق میدهد. این منجر به صحنهای میشود که همزمان آزار جنسی و نوعی «بلعیدن» روح و جوانی است.»
کوتیار درباره اجرای این صحنه میگوید:
«آن روز برایم بسیار ناخوشایند بود. هرگز تصور نمیکردم در فیلمی چنین کاری انجام دهم. برای اطمینان، یک هماهنگکننده صحنههای صمیمی (Intimacy Coordinator) حضور داشت. ما پیش از فیلمبرداری، صحنه را کاملاً طراحی کردیم تا همه چیز ایمن باشد و همبازیم بتواند احساس راحتی کند.»
کوتیار تأکید میکند که امروز دیگر حاضر نیست در چنین صحنههایی بدون هماهنگکننده کار کند:
«صحنههای احساسی یا جنسی در فیلم بسیار حساس هستند و نمیتوان به صورت خودجوش آنها را اجرا کرد. طراحی دقیق حرکات، این امکان را میدهد که بازیگر در لحظه، فارغ از نگرانی، در شخصیت خود فرو برود.»
هادزیالیلوویک در توصیف فضای «The Ice Tower» میگوید:
«این فیلم باید مثل بخشی از یک رویا و بخشی از واقعیت باشد. تار کردن مرز میان رویا و بیداری هدف اصلی بود. حتی اگر تماشاگر در سالن چشمانش را ببندد و خواب ببیند، به تجربه فیلم کمک میکند.»
با موسیقی خاص و فضای بصری رویاگونه ژوناتان ریکوبورگ، این اثر یک تجربه سینمایی منحصربهفرد است که برای علاقهمندان به سینمای هنری، هیپنوتیزم تصویری و قصههای شاعرانه، تماشایش واجب است.