به گزارش مجله خبری نگار، حدیث، دختر بزرگ شهید میگوید: «پدرم خیلی مهربون بود و با همه احترام میکرد؛ هیچوقت به کسی نمیگفت من درجهام بالاست یا مقام دارم. همیشه میگفت مهم اینه که خادم مردم باشی، نه چیزی بیشتر. حتی وقتی فقط سه ساعت وقت آزاد داشت، ترجیح میداد به دیگران کمک کنه تا اینکه زودتر برگرده خونه. خدمت براش صادقانه بود، نه یک وظیفه اجباری.»
روستایی که با دستان او جان گرفت
زادگاه شهید نجفی در دلفان لرستان، روستایی دورافتاده بود که تا همین چند سال پیش جادهاش خاکی و سنگلاخی بود، نه گاز داشت و نه لولهکشی آب. حدیث ادامه میدهد:
«پدرم سالها دوندگی کرد تا جاده آسفالت شد، گازکشی انجام شد و آب به روستا رسید. حتی ساخت یک مدرسه رو شروع کرده بود تا بچهها برای درس خواندن سختی نکشن. هنوز ساخت مدرسه کامل نشده، اما قول دادن به اسم پدرم نامگذاری بشه.»
امیدی که در دل کودکان روستا کاشته شد
شهید نجفی عاشق علم بود و باور داشت آینده کشور در دست بچههاست. هر بار که به روستا میرفت برای بچهها دفتر، مداد و مدادرنگی میخرید تا انگیزه بگیرند و ترک تحصیل نکنند. بسیاری از خانوادههای نیازمند را به کمیته امداد معرفی کرد تا زندگیشان بهتر شود.
امیر سرتیپ دوم شهید غلامعلی نجفی، نهفقط فرماندهای دلاور برای پدافند هوایی کشور، بلکه پدری فداکار و خادمی بیادعا برای مردم بود؛ مردی که با رفتنش، جای خالی بزرگی در خانه، در دل مردم روستا و حتی در مسیر آبادانی دیارش گذاشت، اما نام و یادش همچنان چراغی روشن برای ادامه این راه مانده است.