به گزارش مجله خبری نگار، مرد جوانی که با توسل به حیلههای ناجوانمردانه طلاهای دختران خردسال را در بوستانهای هسته مرکزی مشهد میربود و، چون شبحی از مقابل دیدگان بزرگ ترها ناپدید میشد با تلاش نیروهای کلانتری شهید نواب صفوی در تور پلیس گرفتار شد.
به دنبال وقوع سرقتهای متعدد طلاهای دختران خردسال که مشغول بازیهای کودکانه در بوستانهای اطراف میدان ۱۷شهریور مشهد بودند، تلاش گسترده نیروهای انتظامی برای ریشه یابی سرقتهای مذکور با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) آغاز شد. این سرقتها درحالی اهمیت ویژهای یافت که بیست و هفتم شهریور گذشته مردی سراسیمه و هراسان خود را به نیروهای مستقر در ایستگاه پلیس میدان ۱۷شهریور رساند و با اضطراب خاصی به افسر انتظامی گفت: دختر۶ سالهام را برای بازی به بوستان اطراف میدان۱۷شهریور آوردم. او خیلی خیلی زود و با همان شور و شوق کودکانه به طرف سرسرهها دوید و من هم روی نیمکت بوستان نشستم و از خوشحالی و ذوق زدگی فرزندم لذت میبردم، اما وقتی فقط برای لحظاتی از دخترم غافل شدم و نگاهم به مناظر دیگر بوستان دوخته شد، ناگهان با فریادها و گریه دخترم به خود آمدم و به سوی او دویدم.
دخترم درحالی که به شدت اشک میریخت از مرد جوانی سخن گفت که با توسل به حیله و نیرنگ، النگوی ۸گرمی او را به زور از دستش خارج کرده و گریخته بود. دخترم به من گفت: آن مرد با مهربانی و خوش زبانی کنار سرسره آمد و از من خواست النگویم را به او بدهم تا وقتی به پایین سرسره رسیدم آن را به من پس دهد، در حالی که من نمیخواستم النگویم را به او بدهم آن مرد النگو را از دستم بیرون کشید و فرار کرد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با ثبت این شکایت در مرکز انتظامی، بی درنگ گروهی تخصصی از افسران دایره تجسس و گشتهای نامحسوس به رصدهای اطلاعاتی پرداختند و دوربینهای مداربسته را در حالی مورد بازبینیهای فنی قرار دادند که گروه گشت نامحسوس نیز با دستور رئیس کلانتری تقویت شد و گشت زنیهای شبانه روزی در بوستان مذکور ادامه یافت. اما هنوز بیشتر از۶ روز از ماجرای شبح بوستان نگذشته بود که حادثه مشابه دیگری درهمان اطراف، نیروهای انتظامی را به تکاپو انداخت. روز سوم مهر ماه بود که زن جوانی وحشت زده خود را به نیروهای انتظامی مستقر در اطراف میدان ۱۷شهریور رساند و از تعقیب دزد جوانی توسط یکی از ماموران شهرداری خبرداد و گفت: مرد جوانی که حدود۳۰ سال داشت در حال سرقت النگوهای طلای دختر۴ سالهام بود که با فریادهای من از محل فرارکرد، ولی یکی از ماموران وظیفه شناس به دنبالش دوید تا از فرار او جلوگیری کند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در همین حال عوامل انتظامی نیز وارد عمل شدند و با همکاری مامور شهرداری موفق شدند، شبح بوستانهای مشهد را دستگیر کنند. دقایقی بعد «ع-م» به مقر انتظامی انتقال یافت و مورد بازجوییهای فنی قرار گرفت. این متهم ۳۰ساله که ابتدا منکر ارتکاب هرگونه جرمی بود، وقتی با اسناد و تصاویر مستندسازی شده پلیس روبه رو شد دیگر چارهای جز بیان حقیقت نیافت و به جرایم خود اعتراف کرد.
او که سوابق متعدد کیفری را در پرونده سیاه خود دارد در بازجوییهای تخصصی به افسران دایره تجسس کلانتری گفت: حدود۴۰ روز است که وارد مشهد شدهام و سوئیت نقلی را درخیابان طبرسی شمالی مشهد اجاره کردم ولی برای انجام سرقت طلای کودکان به هسته مرکزی شهر آمدم تا شناسایی نشوم! در پی اعتراف صریح این متهم جوان، بلافاصله عوامل انتظامی با دستورهای ویژه معاون دادستان مرکز خراسان رضوی، عازم مخفیگاه وی شدند و این مکان را بازرسی کردند. در نتیجه این عملیات از درون کیف متعلق به سارق جوان،۳کارت بانکی و صورت حساب فروش طلا به دست آمد که وی اقرار کرد النگوی طلای دختر بوستان را به مبلغ ۷۱ میلیون تومان به یکی از طلافروشیهای مشهد فروخته است. وی همچنین به فروش دو گوشواره سرقتی دیگر نیز معترف شد که یکی ازطلا فروشان بدون ارائه صورت حساب از وی خریده است! براساس گزارش روزنامه خراسان، در همین حال دختر بچه ۶ساله که به همراه مادرش وارد مرکز انتظامی شده بود، بلافاصله سارق جوان را شناخت و درحالی که پشت چادر مادرش مخفی میشد به عوامل انتظامی گفت: این همان مردی است که النگو را از دستم خارج کرد. طولی نکشید که با پیگیریهای پلیس، مالباخته گوشوارهها نیزکه در خیابان عیدگاه طعمه شبح بوستان شده بود، به کلانتری مراجعه کرد و گفت: برای خرید کفش وارد فروشگاه شدم و دخترم در بیرون از فروشگاه ایستاد. وقتی از مغازه بیرون آمدم با گریههای دخترم متوجه سرقت گوشواره هایش شدم که توسط مردجوانی هدف دستبرد قرارگرفته بود! این دختر خردسال نیز سارق طلای کودکان را شناسایی کرد و بدین ترتیب با انتقال متهم به زندان مرکزی مشهد، تحقیقات گسترده پلیس با دستورهای قاطع قضایی برای واکاوی ماجرای سرقتهای مذکور و شناسایی دیگر مالباختگان ادامه یافت.