به گزارش مجله خبری نگار،با چهره آرام، مثبت و سادهای که داشت به خوبی میتوانست در نقش یوسف پیامبر مقابل دوربین برود؛ اتفاقا برای همین نقش هم انتخاب شد. مصطفی زمانی از همان ابتدا استعداد خود را نشان داد و بازی او در نقش یوسف پیامبر آنچنان دیده شد که اولین بازی او به پلهای برای پرتاب تبدیل شد.
مصطفی زمانی در بازیگری تا آنجا پیش رفته که در توانست برای فیلم «جیب بر خیابان جنوبی» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد و برای «قصه عشق پدرم» سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را از آن خود کند. بازی فوق العاده مصطفی زمانی در نقش «فرهاد» سریال «شهرزاد» بار دیگر چهرهای عاشق پیشه از او نشان داد.
قسمتی از گفتوگو با مصطفی زمانی را در قسمت زیر بخوانید
جالبترین شایعهای که در مورد خودتان شنیدهاید چه بوده؟
شایعه زیاد راجع به خودم شنیدهام، اما جالبترین این است که میگویند ازدواج کردهام. خیلی بامزه است... من خودم دلم میخواهد ببینمش.
قصد ازدواج ندارید فعلا؟
ازدواج به قصد نیست. میافتی توی ش. هر وقت شد میپریم.
تا به حال در رودربایستی ماندهاید؟
چه نوع رودربایستی؟
هر نوع رودربایستی.
بیشتر فیلمهایی که بازی کردهام را در رودربایستی بازی کردهام.
مگر فیلمنامه را نمیخوانید؟
فیلمنامه را میخوانیم، اما بعد از اینکه وارد کار میشویم، میفهمیم چه خبر است! از نیت تا عمل خیلی فاصله هست.
کدام فیلم را بعد از اینکه بازی کردید، پشیمان نشدهاید؟
خیلی فیلم بوده که پشیمان نشدهام. چند فیلم بود که آن هم پشیمانی نیست بیشتر از بازی در آن فیلم لذت نبردهام و کیف نکردهام.
تا به حال نقش کمدی به شما پیشنهاد شده است؟
نقش کمدی نه، اما موقعیت کمدی خوب، آره. نقش کمدی، بستگی به این دارد که چه نقشی باشد. چیزی که طنز در آن باشد را من خیلی دوست دارم، درواقع عاشقش هستم. ولی کاراکتری که خوشمزه باشد را نمیفهمم. چون در آن صورت باید براساس خوشمزگیهایی که مردم دوست دارند جلو برویم و در این صورت ساختارمان با هم نمیخواند.
یعنی خیلی با جنس کمدیهای امروز سینما موافق نیستید.
قطعا همینطور است. یعنی خوشمزگی ذات آدم هاست و نمیشود اسم آن را سینمای کمدی بگذاریم.
چه فوبیایی دارید؟
نمیدانم... شاید فوبیای اینکه من را بشناسند.
چرا؟ مگر درونتان چطور است؟
ظاهرم خوشگل و پاک به نظر میرسد، اما درونم خراب است و میترسم مردم بفهمند و دستم رو شود.
خب پس کمی از شیطنت هایتان برای ما بگویید.
خودم را سر کار میگذارم. مثلا صبح از خواب بلند میشوم و میبینم هیچ دستم نیست، اما بعد میبینم چقدر این تصویر از من هست و با آن تصویرها خودم را گول میزنم و با آن حال میکنم.
عجیبترین بیماریای که به آن دچار شدهاید چه بوده؟
دو سال پیش میخواستم روزه بگیرم. روز اول روزه گرفتن آپاندیسم ترکید. برایم اتفاق بامزهای بود.
اگر تا آخر عمر فقط یک انتخاب برای غذا داشته باشید، چه غذایی را انتخاب میکنید؟
آخ آخ آخ... سوپ. عاشق نودل هستم. عشق است دیگر، فقط رشته داشته باشد کافیست. یعنی من میتوانستم در دهاتهای چین هم زندگی کنم و مدام نودل بخورم.
اگر در فیلم «اره» به شما نقش بدهند و بگونید خودتان نوع مرگتان را انتخاب کنید، انتخابتان چه خواهدبود؟
مدلی که با همه خداحافظی میکنی و میبوسی و به رختخواب میروی. مرگ آگاهانه.
این که فیلم عاشقانه میشود نه فیلم «اره»!
مرگ سینمایی؟ مرگی را انتخاب میکنم که در «amour» برای بازیگر نقش زن انتخاب شد. کسی که دوستم دارد، خفهام کند.
اسم خودتان را هم گوگل میکنید؟
نه بابا. البته یکی، دو بار عکس برای پاسپورت و این چیزها میخواستم، این کار را کردهام. برای اینکه تا عکاسی نروم عکس پرتره با سرچ گوگل دادهام.
تا به حال اتفاق افتاده که کسی شما را اشتباه گرفته باشد و شما به رویش نیاورده باشید؟ یا حتی به رویش آورده باشید؟
نه. ولی پیش آمده است که سر صحنه فیلمبرداری با گریمهای متفاوت من را نشناسند. مثلا من با گریمی متفاوت بوشهر بودم، بعد یک آقایی آمد و پرسید «این کیه اینجا داره بازی میکند؟» کلی با هم گپ زدیم و گفتم «همین پسره مصطفی زمانیه». اینطوری شده است که پنج دقیقه با کسی صحبت کنم راجع به خودم و حتی فحش هم به خودم بدهم، ولی آخرش متوجه میشده. سر کار نگذاشتهام، اما به صورت معمول اختلاط کردهام.