کد مطلب: ۸۵۱۱۲۲
|
|
۰۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۲

قابِ جاودان؛ چهار مرد، یک عهد، یک آسمان

قابِ جاودان؛ چهار مرد، یک عهد، یک آسمان
در قاب غبارگرفته‌ای از سال‌های آتش و ایمان، چهار مرد ایستاده‌اند؛ هر کدام ستونی از غیرت این سرزمین. علیرضا و حبیب زودتر رفتند، حسین در شام پر کشید و حالا نوبت به علی شادمانی رسید... آخرین نفر هم پرواز کرد، تا آن عکس قدیمی، امروز شناسنامه‌ای باشد برای مردانی که رفتند تا ما بمانیم.

به گزارش مجله خبری نگار،  بر بلندای آن قابِ خاک‌گرفته، چهار مرد ایستاده‌اند؛ امروز، قاب مانده و آنها پرواز کرده‌اند...

سردار شادمانی عزیز؛ دیدی بالاخره نوبت تو هم رسید؟ دیدی آن قاب قدیمی که سال‌ها گوشه دل‌مان خاک می‌خورد، حالا تمام‌قد ایستاده و به ما زل می‌زند؟ چهار مرد، چهار افسانه، چهار یار خستگی‌ناپذیر وطن...

تو بودی و حسین همدانی، آن شیر شام که با وضو وارد سوریه شد و با خون، وضوی آخرش را گرفت؛ و تو بودی و حبیب مظاهری؛ آن جوان مأخوذ به حیا، آن فرمانده بی‌نام و نشان و رشادت‌های شب‌های شهرک المهدی، همان‌ها که هنوز هم از یاد نمی‌بریم.

تو بودی و علیرضا حاجی‌بابایی؛ همان فرمانده بی‌مثال شیران بیشه خمینی با قنوت‌های مشهورش.

چهار قامت، چهار نگاه، چهار لبخند در یک قاب... حالا هر چه نگاه می‌کنیم، فقط قاب مانده و بغضِ فروخورده ما.

قابِ جاودان؛ چهار مرد، یک عهد، یک آسمان

سردار!

تو آن روز، زیر نور کمرنگ آفتاب، پشت خاکریز، روبه‌دوربین نشسته بودی، اما نگاهت جای دیگری بود... شاید همان‌جا که امروز رفته‌ای؛ همان بلندی‌ها، همان قله‌های خون‌گرفته، همان آسمان پاک.

تو آخرین نفر از آن قاب بودی که پر کشیدی؛ با لباس سربازی و سینه‌ای ستبر در برابر گلوله‌های نامردی که برای خاک ما، دندان تیز کرده بودند.

حالا چهار دوست، چهار همراه، چهار ستون بی‌نامِ این وطن، دوباره کنار هم ایستاده‌اید؛ اما این بار نه در یک قاب عکس که در قاب آسمان.

تو رفتی، اما هنوز صدای قدم‌های شبانه‌ات در خط مقدم در گوش خاک می‌پیچد. هنوز قراویز و مرصاد، صدایت را می‌شناسند؛ و ما مانده‌ایم... با قاب عکسی که حالا نه یک تصویر که یک حجت است؛ حجتی بر پایمردی، غیرت و مردانی که برای ما ماندند، تا خودشان نمانند.

قابِ جاودان؛ چهار مرد، یک عهد، یک آسمان

راهتان روشن، یادتان تا همیشه جاری، اسمتان بر بلندای غرور ایران حک شده است.

سلام ما را به حاج حسین، به حبیب، به علیرضا برسان... بگو هنوز ایستاده‌ایم.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر