به گزارش مجله خبری نگار،با سلام و احترام
در سخنرانی اخیرتان در وزارت فرهنگ و ارشاد فرمودهاید: هرکس میتواند مشکلات مردم را حل کند، این گوی و این میدان.
اما سؤال جدی از دولت این است: کو گوی و کو میدان!
شما نظیر این فرمایش را مکرر در این ماهها فرمودهاید و البته نقطه ورودتان به بحث، عمدتا این بوده که ما بیخود بر سر موضوعات دعوا میکنیم. نیتهای خاص خود را کنار بگذاریم و در کنار هم به حل مشکلات کشور بپردازیم؛ که صدالبته سخن متین و حرف صحیحی است.
گرچه گاهی از این عبارتها چنین برداشت میشود که کسی بهتر از ما قادر بر حل مشکلات کشور نیست، و اگر کسی اینچنین ویژگیهایی داشت مردم به او رأی میدادند. پس عملا به دولت گیر ندهید و به همین مقدار تلاش و تدبیر راضی شوید. البته امیدوارم منظور حضرتعالی از این بیانات، اینچنین نباشد.
معتقدم شما خالصانه و دلسوزانه این عبارتها را به کار میبرید و حقیقتا خواهان آن هستید که همه گروهها و دیدگاهها در اداره کشور سهیم باشند، اما مجددا شما را به همان پرسش اولیه ارجاع میدهم: کو گوی و کو میدان.
به میدان آوردن اندیشهها و تجربهها نیاز به اقدام مشخص دارد. با تعارف و یاالله بفرما مشکلی حل نمیشود. هرکس حتی یک روز در دولتها کار کرده باشد میداند هیچ دولتی – تأکید میکنم هیچ دولتی – بهراحتی برای تجربهها و اندیشهها جا باز نمیکند و اساسا ساختار دولت و مدیران آن بهگونهای مهندسی شده که هرکس پشت آن میزهای نفتی بنشیند گمان میکند نیازی به کمک دیگران ندارد؛ پس نه به او اعتمادی میکند، نه مشورتی میطلبد و نه راهی باز میکند.
پس برای کمکگرفتن از اندیشهها باید سازوکار شفافی فراهم شود که این شجره را به میوهدهی برساند و نیک میدانیم پیشازاین بسیاری از طرحها و ایدههای جذب نخبگان در بدنه دولتها به شکست انجامیده و حتی گاه محمل فسادها و تضییعها بوده است و اینک بسیاری از لطمهها و ضربات آن در کتابهای سیاسی مدیریتی دانشگاهها تدریس میشود.
پس آقای دکتر! با شعار و سخنرانی مشکل حل نخواهد شد. اینک وقت آن است که شما و همکارانتان برای این کلانایده – که کاملا هم صحیح است – طرحی ابتکاری، کاربردی و آزموده ارائه کنید. وگرنه این گفتمان در میانمدت به ضد خودتان و دولتِ وفاق تبدیل خواهد شد و موجی از سرخوردگی نخبگان را به همراه خواهد داشت.