کد مطلب: ۷۷۶۹۵۹
|
|
۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰

درد و دل ناراحت کننده کسبه بازار در روز‌های پایان سال

درد و دل ناراحت کننده کسبه بازار در روز‌های پایان سال
در آستانه عید نوروز و ماه رمضان بر خلاف انتظار کسبه، رونقی در بازار مشاهده نمی‌شود تا جایی که برخی منتظر اتمام سال‌اند تا شغلشان را عوض کنند.

به گزارش مجله خبری نگار،در آستانه عید نوروز و ماه رمضان بر خلاف انتظار کسبه، رونقی در بازار مشاهده نمی‌شود تا جایی که برخی منتظر اتمام سال‌اند تا شغلشان را عوض کنند.

طبق عادت، ایرانیان در اسفند ماه برای آغاز سال نو مرتباً به بازار‌ها مراجعه می‌کنند و از پوشاک و خوراک تا لوازم خانگی جدید خریداری می‌کنند.

امسال وضعیت متفاوت بوده و مردم بیشتر تماشاگر ویترین مغازه‌ها شده‌اند. با تعدادی از کسبه به گفت‌و‌گو نشستیم تا علت کم رونقی بازار را بررسی کنیم.

نه می‌توانیم بخریم، نه بفروشیم

یکی از فروشندگان پوشاک بازار تهران گفت: مردم می‌گویند اجناس گران است و به همین دلیل نمی‌خرند. این در حالی است که من فروشنده نه می‌توانم بفروشم و نه جنسی که قبلاً می‌خریدم را دوباره بخرم.

وی با تاکید به اینکه لباسی که می‌فروشد کار تولیدی‌های خود تهران است، تصریح کرد: حتی قیمت دلار روی همین لباس ایرانی تاثیر داشته و وقتی با تولید کننده صحبت می‌کنم می‌گوید مواد اولیه تولید گران‌تر شده است.

این فروشنده اضافه کرد: هر سال بازاری جماعت دلش را به فروش اسفند خوش می‌کند، اما امسال بعید می‌دانم فروش قابل توجهی داشته باشم.

فروشنده آجیل و خشکبار خیابان مولوی نیز علت افزایش قیمت اجناس خود را گرانتر شدن همه چیز عنوان کرد و گفت: شما وقتی به مغازه‌ها مراجعه می‌کنید چه چیزی ارزان‌تر شده که حالا پسته و گردو ارزان شود یا قیمتش ثابت بماند.

اظهارات این فروشنده در حالی است که اجناس بازار به مانند طبقات اجتماعی مختلف طبقه بندی شده و قشر فقیر می‌تواند جنس ارزان‌تر با کیفیت کمتر تهیه کند؛ و همیشه تماشاچی اجناس خوب و باکیفیت باشد.

تنظیم بازار شب عید هیچ تاثیری در وضع کلی ندارد

فروشنده‌ها در هر صنفی از وضعیت گرانی کالا‌های خود ابراز نارضایتی دارند چرا که هر چند قیمت اجناسشان بالا می‌رود، اما قادر به فروش همان اجناس نیستند.

یکی از فروشنده‌ها که اقدامات مقطعی را موثر نمی‌داند، در خصوص طرح هر ساله دولت در آستانه عید و تنظیم بازار و برپایی برخی بازارچه‌ها گفت: چند درصد از مردم به این بازارچه‌ها مراجعه می‌کنند؟

وی افزود: قشر مرفه که تکلیفش مشخص است و قشر کم درآمد جامعه هم می‌گردد ببیند کجا جنس ارزان پیدا می‌شود.

به گفته این فروشنده وقتی قیمت آجیل، خشکبار و اقلام ضروری خوراکی در این بازارچه‌ها فرقی با خود بازار ندارد، برپایی آن چه اهمیتی دارد.

همچنین یکی از دستفروش‌های چهار راه ولی عصر می‌گوید: در یک مقطعی گفتند دستفروش‌ها باید ساماندهی شوند، اما ما ضرر کردیم و در محلی که برای ما تعریف شده مخاطب نداریم.

وی افزود: ما درهر خیابان و هر گوشه‌ای بایستیم باید به شهرداری پول بدهیم پس چرا در جایی منتقل شدیم که فروش نداریم.

این فروشنده نیز با بازارچه‌های شب عید مخالف است و می‌گوید دستفروش‌ها خودشان به منزله همین بازارچه‌ها هستند. مردم می‌شناسندشان و با اعتماد از آنها خرید می‌کنند.

کم‌فروشی و گران‌فروشی باب شده است.

اما گرانی و افزایش روز افزون قیمت کالا‌ها آسیب‌های جدی به معملات وارد ساخته و سلامت آن را از بین برده است.

یکی از فروشنده‌های مانتوی میدان هفت تیر دلیل تفاوت اجناس در مغازه‌های مختلف را اعمال سلیقه دانست.

وی با خنده گفت: شاید یکی مغازه‌اش جای خوش آب و هوایی است گران‌تر می‌فروشد.

اما این تفاوت قیمت بیشتر از جبران هزینه‌های مغازه واقعاً به سلایق فروشنده‌ها و انصاف آنها در معملات ربط دارد.

از سویی ناتوانی دولت در مهار قیمت کالا‌ها موجب شده تا بازار عملاً رها شود. خریدار بینوا نیز با ذره بین به دنبال جای ارزان‌تر برای خرید می‌گردد.

تا به حال چهار بار شغل عوض کرده‌ام

اتفاقی که در چنین وضعیت آشفته‌ای رخ داده است، عدم ثبات کاری خود مغازه داران است. نه تنها رقم اجاره‌نشینی در واحد‌های تجاری بیشتر از مالکیت شده بلکه در برخی مواقع فروشنده بار‌ها شغل خود را تغییر می‌دهد.

یکی از فروشندگان بازار بزرگ رضا گفت: من مدتی روسری می‌فروختم بعد به لوازم آرایش تغییر دادم و حالا لباس بچه گانه می‌فروشم و سال آینده باز می‌خواهم صنفم را تغییر دهم.

وی در پاسخ به این سوال که آیا فعالیت در یک صنف خاص تجربه نمی‌خواهد، اضافه کرد: تجربه نه ولی پول می‌خواهد.

این فروشنده بار‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی و نزدیک شدن به ورشکستگی مجبور شده است اجناس خود را تغییر دهد. او که جوانی ۴۰ ساله است می‌گوید قبلا بازاری‌ها وضعشان خوب بود و وقتی می‌رفتند خواستگاری راحت می‌توانستند ازدواج کنند. الان بازاری‌ها از پدر‌های بازنشسته شان پول دستی می‌گیرند و هیچ چیز از خودشان ندارند که وقتی رفتند خواستگاری مطرح کنند.

یکی دیگر از فروشنده‌ها هم گفت: من در ابتدا دستفروش بودم، اما مادرم را مجبور کردم پولی به من بدهد تا مغازه‌ای راه بیندازم. اما در نهایت ضرر کردم و الان با یکی از دوستانم مشترکاً مغازه کوچکی را اجاره کرده‌ایم.

شاید بتوان مفهوم واقعی اصطلاح آشفته بازار را لمس کرد و در نهایت تاسف روند قیمت دلار همچنان جهشی و خواب نهاد‌ها سنگین است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر