به گزارش مجله خبری نگار/بهداشت نیوز، در ادامه به برخی از مصادیق بارز آن میپردازیم:
برتری مالی زن بر شوهر
نتیجهی تحقیقات سال ۲۰۱۳ دانشگاه کسب و کار شیکاگو گواه آن است که هروقت زنها از نظر مالی برتری نسبی به شوهر خود داشته باشند میزان طلاق در این خانوادهها بیشتر میباشد. -، اما باید توجه داشت که این موضوع ارتباطی به استقلال مالی زنان ندارد، یادآوری میگردد که تعاملات مالی و همبستگیهای اقتصادی خانواده باید به طور کاملا شفاف و در دوران مدرسه آموزش داده شود تا نه مردان و نه زنان از این استقلال مالی و در هم تنیدگیهای اقتصادی خانواده دچار انحراف اشتباه نشده و موضوع درآمد زن را در بستر خانواده اولا لازم و ثانیا کنترل شده دنبال نمایند تا این استقلال و در ادامه اخلاقی زیستن بانوان به واسطهی درآمد که میتواند نقطهی قوت یک زندگی مشترک باشد به کانون بحران تبدیل نگردد- شاید این نتایج بر اساس یک باور اجتماعی، فرهنگی حاصل شده که شوهر نانآور خانواده است بنابراین وقتی این اتفاق نمیافتد شاید یک مرد احساس ضعف یا کماهمیت بودن و سرخوردگی در ازدواج کند و درعینحال زن احساس میکند نمیتواند به مردی که درآمد مالی کمتری از او دارد تکیه کند.
به عقیده این مشاور، درصورتیکه شما یک زن مستقل ازلحاظ مالی هستید و در تأمین مخارج زندگی به شوهر خود وابسته نیستید طوری با شوهر خود رفتار نکنید که او احساس کند موفقیت مالی شما تهدیدی برای ادامه زندگی مشترکتان است.
ازدواج زود هنگام
بسته به فرهنگ و جامعهای که در آن زندگی میکنیم شاید ازدواج در سننین پایینتر بسیار خوب باشد لیکن نباید از این بابت دچار کمالگرایی شده و از واقعیتهای مسئولیت زای دوران تاهل دچار سردی و سردرگمی شویم. طبیعتا ممزوج شدن در سنین جوانی در صورتیکه طرفین قائل به این مهم باشند که بایکدیگر همه چیز را تجربه و آباد خواهند نمود استحکام زندگی را بیشتر و در مقابل ازدواج در سنین بالاتر به واسطهی شکل گیری کامل عقل و شرایط اجتماعی قدرت ریسک و انتخاب صحیح را به مراتب کاهش خواهد داد، اما آموزشهای لازم برای تاهل در سنین جوانی و آمادگی ذهنی و اقتصادی برای شروع یک زندگی از اصول پایهای و بسیار پر اهمیت در دوران مدرسه میباشد.
تفاوت سنی زیاد
از زمان گذشته تا کنون یکی از دغدغههای مربوط به ازدواج، ازدواج دو نسل متفاوت با یکدیگر بوده است، بر اساس تحقیقاتی که انجام شده است بهترین تفاوت سنی در ازدواج ضمن بزرگتر بودن شوهر در محدوده سن ازدواج با داشتن رابطهی ریاضی "نصف سن مرد بعلاوه ۷ برابر با سن زن" توصیه شده است. در صورتی که این تفاوت سنی وجود داشته باشد طلاق بسیار کمتر از زمانی میشود که اختلاف سنی این دو نفر خارج از این محدوده باشد.
سایهی رابطههای قبلی
بعد از این که فرد طلاق گرفته برای فراموشی رابطه پیشین تصمیم به رابطه جدید و ازدواج مجدد میگیرد، این ازدواجها تا حد زیادی خطر طلاق را افزایش میدهد، زیرا بسیاری از افراد بعد از طلاق بدون این که از لحاظ روانی بهبود یافته باشند و با شکست ناشی از ازدواج قبلی کنار آمده باشند و آمادگی لازم برای شروع یک رابطه را داشته باشند وارد رابطه جدیدی میشوند تا شکست رابطه قبلی را فراموش کنند این موضوع عملا میزان شکست را بیشتر و اتفاقا تاثیر بسیار منفی بر روح و روان فرد گذاشته و بدبختی را بیش از قبل تداعی مینماید. برای فرار از یک رابطه نباید به رابطهای مشابه پناه آورد بلکه باید اول به لحاظ عاطفی و روحی اثرات رابطهی قبل را ترمیم و بعد از امادگی لازم وارد رابطهی عاطفی جدید شد. مجددا و موکدا به این مهم باور داشته باشیم که ازدواج بسیار خوب است، اما تنهایی از ازدواج بد بهتر است.
مسائل و مشکلات مالی و البته اعتیاد
یکی از مهمترین دلایل طلاق، فقر و مشکلات مالی میباشد، زوجهایی که در زندگی بدهیهای مالی بالایی دارند، به طلاق نزدیکتر میشوند، زیرا مادیات و شادی با یکدیگر رابطه مستقیم دارد و زوجهایی که مشکلات مادی دارند و همواره در فکر این موضوع هستند که چه بخورند، چه چیزهایی میتوانند بخرند یا نمیتوانند بخرند نسبت به افرادی که مشکلات مالی ندارند کمتر احساس شادی میکنند ولی باید به این مهم واقف بود که شادی پدیدهای درونی میباشد و اصولا ماهیت عناصر درونی با ظواهر بیرونی قابل جمع نیست و اگر مادیات را شادی آفرین میدانیم باید به این نتیجه هم برسیم که مشکلات مادی میتواند روح و روان آدمی را از شادی واقعی دور و پایههای طلاق (عاطفی و رسمی) را استوار نماید. در ادامه نیز برای نیل به همان شادیهای بیرونی و نرسیدن به آنها توسل به اعتیاد قوزی بر قوز دیگر خواهد زایید.
بچه دار شدن و فرزندان زیاد
درست است که هر آنکس که دندان دهد نان دهد، اما افراط در باورهای دینی و نادیده گرفتن واقعیتهای اجتماعی در تمامی دورانهای بشری خود از علل مخرب زندگی روانی و اجتماعی انسانها بوده و این واقعیت گریز ناپذیر قابل کتمان نمیباشد. فرزندان حتما ثمرهی شیرین زندگی هستند، اما خانوادههای که به فکر بچه دار شدن هستند باید توجه داشته باشند که فرزند زیاد قطعا نیاز به زمان، انرژی و سرمایهی مادی بیشتری دارد و بسیاری از خانوادههای نمیتوانند در آینده نیازهای مالی فرزندشان را تامین کنند و با مشکلاتی رو به رو میشوند و در این شرایط احتمال طلاق افزایش مییابد، بچه دار شدن از جمله مواردی میباشد که نیاز به آمادگی زن و مرد دارد و در بسیاری از موارد باعث جدایی و فاصله گرفتن زوجین از یکدیگر میشود.
اعتقادات و باورهای مذهبی نامتجانس
در صورتی که اعتقادات، ارزشها و باورهای زوجین با یکدیگر یکسان باشد در پیشگیری از طلاق نقش بسیار مهمی ایفا خواهند نمود طلاق گرفتن در زن و شوهرهایی که مذهبی هستند نسبت به افراد غیر مذهبی به مراتب کمتر میباشد و از همین رو افرادی که اعتقادات و باورهای دینی یکسانی دارند بیشتر از افرادی که عقاید مذهبی متفاوتی دارند در کنار یکدیگر میمانند و زندگی شان از ثبات بیشتری برخوردار است ئس باید به این مهم توجه داشت که سنخیت اعقادات تاثیر موثر دارد و باور زمانی برای طرفین دارای اهمیت است که به آن عمل نمایند.
حل نکردن و نبخشیدن اشتباهات قبلی
تمام افراد در زندگی مشترک شان دچار اشتباهاتی میشوند که باید در مورد آنها با یکدیگر صحبت کرده و مشکل را به درستی حل نمایند در صورتی که این مشکلات حل نشود و زوجین یکدیگر را نبخشند و دلخوریهای آنها حل نشود در هر بحث و دعوایی از آن اشتباهات یاد میشود و امکان طلاق بالا میرود، البته باید توجه داشته باشید که منظور از اشتباهات و بخشیدن مسائلی مانند خیانت نمیباشد و این گونه مشکلات باید با دقت بیشتری بررسی شوند. اینکه بتوانیم ببخشیم نیز نیاز به آموزش دارد. باید بدانیم فرق بخشیدن با گذشت کردن در چیست؟ روح ما چقدر آمادگی رد شدن یا گفتوگو برای تحلیل مسائل را دارد؟ در ازدواج "من" دیگر اصل نیست بلکه "ما" اصل تغییر ناپذیر است و برای ما شدن باید آموزش دید و حمایت شد.
خیانت
یکی از نگران کنندهترین دلایل برای جدایی، "خیانت" میباشد، در بسیاری از موارد خیانت به تنهایی باعث طلاق نمیشود، زیرا همسران خائن در حال متقاعد کردن یکدیگر میباشند و تا مدتی این مسئله را به تاخیر میاندازند، زمانی خیانت باعث جدایی و طلاق میشود که اعتماد به نفس زوجین از بین رفته باشد و هم چنین کسی که مورد خیانت قرار گرفته است احساس طرد یا رها شد نسبت به شریک زندگی اش دارد و رفتارهای خشونت آمیزی را انجام میدهد که این رفتارها باعث بدتر شدن رابطه آنها میشود و اختلافات را بیشتر کرده و منجر به جدایی میگردد.
مشکلات و عدم آموزش جنسی مناسب
مشکلات در روابط جنسی یکی از مهمترین عوامل برای طلاق میباشد زوجهایی که نوع و میزان رابطه جنسی آنها با هم متفاوت است با مشکلاتی رو به رو میشوند در این شرایط یکی از زوجین در فشار قرار گرفته و از طرف مقابلش احساس بی اعتنایی میکند و همین مسئله باعث میشود تا اختلافاتی در میان آن ایجاد شده و طلاق بگیرند. زندگی زناشویی بر اساس نام آن هدفی غریزی برای انسان در تولید مثل و یافتن آرامش از طریق روابط جنسی سالم را نوید میبخشد و عدم باور و توجه به این مهم که نیازمند آموزشهای لازم برای شناخت طرفین میباشد از علل داشتن زندگی سالم و به دور از تنشهای طلاق میباشد.