به گزارش مجله خبری نگار/طرفداری: لئوناردو بونوچی در مورد اتفاقات جنجالی یوونتوس صحبت کرده است.
در آلیانز تورین همهچیز تغییر کرده است. لئوناردو بونوچی در پی جدایی از یوونتوس در نهایت مجبور به خداحافظی از فوتبال شد و ماسیمیانو الگری نیز حکم اخراجش را دریافت کرد. با این حال، گذشته همچنان بونوچی را آزار میدهد. مدافع سابق تیم ملی ایتالیا باور دارد که توسط «بازی قدرت» برخی از افراد حاضر در یوونتوس از این تیم کنار گذاشته شد، موضوعی که به وضوح نشان از رد و پای الگری دارد. به گزارش فوتبال ایتالیا، بونوچی در پادکست Passa dal Bsmt به بررسی نحوه پایان دوران حضورش در یوونتوس پرداخته است:
وقتی تمام وجودت را وقف باشگاهی میکنی، در ازای آن انتظار قدردانی داری. یوونتوس در دوران حضور من دستاوردهای بزرگی به دست آورد و من هم سهم خودم را در این موفقیتها ایفا کردم. اما پایان دادن به این رابطه به این شکل، ضربه بزرگی بود که هرگز انتظارش را نداشتم. این موضوع آزارم میدهد و حتی صحبت در مورد آن امروز هم برایم اندوهبار است. امروز میبینم که بازیکنانی که برای یوونتوس بازی کردهاند و عملکردی ضعیفتر از من داشتهاند، مورد تقدیر قرار میگیرند، اما من مجبور به ترک این باشگاه شدم، گویی که یک مجرم هستم. این اتفاق، نمایانگر قدرتطلبی یک فرد بود. اگر آنها با صداقت و شفافیت با من رفتار میکردند، بدون هیچ مشکلی از یوونتوس جدا میشدم.
جونتولی تازه به باشگاه آمده بود و چارهای جز پذیرش شرایط نداشت. او به من گفت: «بین، تو دیگه جزو برنامهها نیستی. از ترکیب خارج شدی». در ابتدا این حرف مثل یک شوخی به نظر میرسید، انجام بیش از ۵۰۰ بازی، دریافت چنین خبری به این شکل...، اما همه چیز واقعی بود. به طور پارادوکسیکال، من در ۱۷ جولای به تمرینات برگشتم و ساعت ۷:۳۰ عصر تمرین میکردم، در حالی که تیم یا صبح زود تمرین میکرد یا بعدازظهر تمرین نداشت. من با بازیکنان دیگری که در شرایط مشابه بودند تمرین میکردم، کسانی که ممکن بود قرضی جدا شوند یا از مصدومیت برگشته باشند. حتی امروز هم نمیتوانم برای خودم توضیحی پیدا کنم. یا بهتر بگویم، توضیح را میدانم. این یک نمایش قدرت بود. قبل از اینکه جونتولی تصمیم خود را به من بگوید، من حدس زده بودم که چه خبر است. مقالاتی منتشر شده بود که به این موضوع اشاره میکرد و وقتی همسرم به من گفت که برای صحبت به خانهام میآیند، به او گفتم: «ببین، آنها دارند میآیند، چون اتفاقی افتاده که انتظار آن را نداشتیم»؛ بنابراین آماده بودم، اما شما هیچوقت برای شنیدن برخی حرفها آماده نیستید، مخصوصا وقتی تمام دوران حرفهای خود را در یک باشگاه ساخته باشید.
ادامه فوتبال یک نیاز درونی بود. با توجه به شرایطی که در یوونتوس پیش آمد، احساس کردم باید به بازی ادامه دهم تا همچنان خودم را یک بازیکن بدانم. وقتی یوونتوس به من گفت که دیگر در برنامههای تیم حضور ندارم و باید به دنبال تیم دیگری باشم، اولین فکر من این بود که بدون خانوادهام نمیتوانم به جایی بروم. چون در ۱۵ سال گذشته، من و همسرم همیشه کنار هم زندگی کردهایم. ایده رفتن بدون آنها من را میترساند. متاسفانه این تصمیم در تاریخ ۳۱ اوت گرفته شد، زمانی که دیگر فرصتی برای سازماندهی فعالیتهای مدرسه فرزندان وجود نداشت، بنابراین مجبور شدم کار و زندگی خودم را در اولویت قرار دهم. این موضوع من و خانوادهام را بسیار تحت فشار قرار داد.
باید کمی خودخواه باشید، همانطور که من بودم، چون میدانستم اگر به این شکل دوران حرفهام را تمام کنم، تا آخر عمر با این بار سنگین زندگی خواهم کرد. من برای فوتبال زندگی کردهام و پایان دادن به آن به این شکل، من را خوشحال نمیکرد. امروز میتوانم بگویم که با آرامش دوران حرفهام را به پایان میبرم. آرزوی من این بود که دوران حرفهام را با تیم ملی و یوونتوس به شکلی متفاوت به پایان برسانم، اما باید با شرایط کنار آمد. باید بپذیریم که چه اتفاقی میافتد و خود را برای تغییر آماده کنیم. من رویای شرکت در یورو ۲۰۲۴ را داشتم و این هدف من بود. برای خودم هدف تعیین کرده بودم که در سن ۳۷ سالگی دوران حرفهام را به پایان برسانم. صداقت همیشه چیزی بوده که من را در دوران حرفهام متمایز کرده است، زیرا وقتی در گذشته صحبت میکردم و حالا هم که صحبت میکنم، دوست ندارم پشت نقاب پنهان شوم یا وانمود کنم که در مقابل دیگران خوشحال هستم.
بعد از بیش از ۵۰۰ بازی برای یوونتوس، خداحافظی که شایسته من بود و هنوز هم شایستهاش هستم را دریافت نکردم. من یوونتوس را نسبت به همسرم، فرزندانم و سلامتی خودم در اولویت قرار دارم، زیرا حتی زمانی که در سال ۲۰۱۷ به میلان رفتم، این انتخاب را کردم، چون نمیخواستم در رختکن مشکلساز شوم، بنابراین این مسیر را انتخاب کردم تا به یوونتوس آسیب نرسانم؛ و این چیزی بود که من به رئیس باشگاه درباره همه اتفاقاتی که در شش ماه آخر فصل گذشته رخ داده بود، گفته بودم. باید از اینجا میرفتم، چون در رختکن مشکلساز میشدم. چون خودم را میشناسم. این تصمیمی بود که با مربی و مدیر ورزشی در میان گذاشتم و آنها با توجه به ارزش من در آن زمان، من را با قیمتی پایین فروختند. همیشه طرفدار یوونتوس بودم و از این تیم دفاع میکردم، این موضوع را هرگز پنهان نکردم. حتی به بهای فداکاری شخصی. وقتی به این شکل رفتار میکنید، وقتی کوچکترین مشکلی پیش میآید، در مرکز توجه قرار میگیرید.
پس از ۸ سال همکاری، او میتوانست با من تماس بگیرد و این وضعیت را حل کند. آخرین تماس من با او بعد از بازی با اودینزه بود. ما بعد از بازی برگشت، مثل همیشه در پایان فصل، خداحافظی کردیم. حتی زمانی که در باشگاه بودم، هیچ رویاروییای نداشتیم. انگار من برای او غریبه بودم. ما شخصیتهای متفاوتی داریم، با هم بحث و جدل کردهایم، اما من با مربیان دیگر هم چنین برخوردی داشتهام. در یک رابطه انسانی، حداقل احترام و شناخت باید وجود داشته باشد. کافی بود او از همان ابتدا صادقانه با من صحبت میکرد. من یک ماه و نیم در مرکز تمرینی باشگاه بودم و هیچ تماسی از او دریافت نکردم که به من بگوید: بیا اینجا تا این مشکل را حل کنیم، متاسفم، هر چیزی. تصمیم به کنار گذاشتن من میتوانست توسط باشگاه ابلاغ شود، اما پش از این همه سال انتظار داشتم با هم دیدار کنیم.
مقالاتی منتشر شد که در آن من همیشه به عنوان منبع تنش رختکن یوونتوس معرفی میشدم. من با باشگاه تماس گرفتم و گفتم: «ببخشید، اما آنها بدون دلیل به من حمله میکنند و شما هم حضور داشتید. آیا نباید مداخله کنید؟». پاسخ آنها این بود که نیازی به مداخله نیست، چون عادت به انجام چنین کاری ندارند. یعنی یک دارایی باشگاه مورد حمله قرار میگیرد و برای شما نیازی به واکنش نیست؟ این موضوع من را بسیار عصبانی کرد و در آن زمان رابطه ما قطعا صدمه خورد.