به گزارش مجله خبری نگار،در این مراسم خاطرات زیادی از شجریان نقل شد، اما یک خاطره در میان این همه خاطره، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و آن خاطرهای بود که استاد امیرخانی، خوشنویس برجسته ایرانی درباره تعمیرکار بودن شجربان تعریف کرد.
او گفت:آقای شجریان به منزل ما در طالقان میآمدند. روزی یک کسی از همشهریان ما دسترسی به مکانیکی نداشت آمد و گفت: «شنیدهام مهمان دارید؛ شاید یکی از آنها مکانیکی بلد باشد، ماشین من خراب شده است». در همین حین من فکر میکردم که چه کمکی میتوان کرد که شجریان فورا گفت من بلدم و مهلت نداد و یک ساعت بعد با دستان چرب و سیاه آمد.
او همچنین گفت: روزی به پیکنیک با خانواده در طالقان رفته بودیم. عصر که میخواستیم برگردیم، اتومبیل حدود ۱۰۰ متری جلوتر پارک شده بود و باید باقی راه را پیاده میرفتیم. به همین جهت وسایل را بستهبندی کردیم و جوانها بردند. شجریان رختخوابی که بزرگتر بود را روی دوشش گرفت و رفت. یک جا به یک سربالایی تند رسیدیم شروع کرد به خواندن یک غزل که آدم در حالت عادی به سختی میخواند. مقصودم این است که بگویم او همیشه درصدد این بود که خودش را روی ترازو بگذارد و خود انتقادگر دقیقی بود و پیش از اینکه کسی از او نقد کند خودش این کار را میکرد. او اصلا به دنبال خودنمایی نبود. او شاگردی هنر را کرد و به معنای واقعی دین خود را به هنر ادا کرد.