به گزارش مجله خبری نگار، یکی از ایرادهایی که معمولاً به متون تاریخی گرفته میشود، تمرکز آنها بر فعالیت مردان است؛ در واقع طرفداران این نقد، تاریخ را بیش از حد مردانه میدانند و به واقع معتقدند که در متون تاریخی، نیمی از جمعیت تاریخساز، همیشه نادیده گرفته شده. این نقد، تا حدود زیادی بر متون تاریخی وارد است، اما معنای چنین وضعیتی، دسترسی نداشتن ما به سوابق بانوان در ادوار مختلف تاریخی نیست.
شواهد متعددی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه، میتوان به حضور زنان در متون و اسناد تاریخی دوره صفویه توجه کرد و وضعیت آنها را در آن عصر مهم تاریخی شناخت. از دوره صفویه، خودنگاری یا همان خاطرهنویسی بانوان وجود ندارد یا بسیار محدود است. شاید تنها متن باقی مانده، «سفرنامه منظوم حج» باشد که بانویی از اهالی اوردوباد آن را به رشته تحریر درآورده است.
در کنار این اسناد، میتوان نامههای عموماً استنساخ شده از آن عصر را هم بررسی کرد. «سواد کتابت زن مولانا بختیاری»، یکی از این اسناد مشهور است که بانوی نویسنده آن، شوهرش را به دلیل بیوفایی سخت مورد نکوهش قرار داده و در متن نامه، از الفاظ رکیک، به فراوانی بهره بردهاست یا نامه «رضیه» یکی از زنان دربار شاهعباس یکم به «میرزاطاهر وزیر» درباره آزادی و بازگرداندن یکی از وابستگانش به اصفهان.
این نامهها نشان میدهد که بانوان ایرانی در عصر صفوی، بهره بسیار خوبی از سواد و ادبیات داشتهاند؛ هرچند که این بهره عمومیت نداشت و بیشتر زنان طبقه اشراف و درباریان از آن برخوردار بودند. از سوی دیگر، با وجود محدودیتهای رایج آن دوره، در عرصه فعالیتهای اجتماعی، بانوان این قدرت را داشتند که فضاهای اختصاصی خود را در جامعه ایجاد کنند؛ مثلاً شاه عباس یکم دستور دادهبود چهار باغ اصفهان را در روزهای خاصی از ماه، برای نسوان قرق کنند تا آنها بتوانند بدون دغدغه خاطر، از فضای زیبای آن لذت ببرند؛ این اقدام احتمالاً باعث ایجاد نخستین «بوستان بانوان» در تاریخ ایران - حدود ۴۰۰ سال قبل – شده بود.
اسناد معاملات و وقفنامههای موجود از دوره صفویه نشان میدهند که زنان ایرانی در این دوره، از استقلال مالی خوبی برخوردار بودند. برخی از بانوان در این دوره تاریخی، این فرصت را پیدا میکردند تا در علم طب، به مدارج بالا برسند و افزون بر شغل مامایی که در انحصار بانوان بود، در امر طبابت و حتی جراحی نیز، ورود میکردند. نمونه چنین امتیازی برای بانوان را میتوان در وقفنامه میرزافضلا... شهرستانی مشاهده کرد. در این وقفنامه که برای بیمارستانی در اصفهان تنظیم شدهاست، میرزافضلا... مقرر میکند که دو خانم پرستار و یک بانوی جراح، باید به صورت دایم در شفاخانه حضور داشتهباشند. دلیل این الزام، به احتمال زیاد، مربوط به مراجعه بانوان به بیمارستان و ضرورت نگه داشتن حدّ محرم و نامحرم در جامعه بودهاست.