به گزارش مجله خبری نگار، ازدواج زودهنگام که به عنوان ازدواج کودکان نیز شناخته میشود، پدیدهای جهانی است که به طور گسترده در بسیاری از مناطق آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین انجام میشود. ازدواج زودهنگام نه تنها زنان زیر سن ۱۸ سال بلکه اعضای خانواده آنها و کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این نوع ازدواج از آن جهت که معمولا بدون رضایت زنان و با مردان مسنتر انجام میشود و منجر به ترک تحصیل این دختران میگردد، یک چالش و مساله اجتماعی است. اگرچه ازدواج، عامل پیدایی خانواده است، ولی ازدواج زودرس میتواند منجر به بروز اختلالاتی در پیدایش و شکل گیری خانوادههای جدید و همچنین خود شخص گردد.
اگرچه ازدواج زودهنگام بنابر گفتههای پژوهشگران در کشورهای توسعه یافته هم گزارش میشود، اما به دلیل فقر و عدم توسعه اقتصادی، این گونه ازدواج در جنوب صحرای آفریقا، آسیای جنوبی و بخشهایی از آمریکای مرکزی نیز رایج است.
تعداد زنانی که در کودکی ازدواج کرده اند بیش از ۶۵۰ میلیون نفر هستند و در حال حاضر سالانه ۱۲ میلیون دختر زیر ۱۸ سال ازدواج میکنند. در کشورهای در حال توسعه، از هر هفت دختر، یک نفر در سن پانزده سالگی یا حتی کمتر از پانزده سالگی ازدواج میکند. ازدواج کودکان، پدیدهای اجتماعی و جهانی است که به نظر میرسد، نوعی نفی و نقض حقوق بشر است که نابرابریهای جنسیتی و تبعیض علیه دختران را جاودانه و پایدار میکند و آنان را از فرصتهای بسیاری محروم میسازد.
در این خصوص، یک پژوهش علمی توسط محققانی از دانشگاه پیام نور تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران و واحد گرمسار انجام شده است که در آن، زمینهها و عوامل تعیینکننده ازدواج زودهنگام زنان در ایران بررسی شده اند.
این مطالعه با مشارکت ۷۰۰ نفر (۳۱۵ نفر ازدواج بالای ۱۸ سال و ۳۸۵ نفر ازدواج زیر ۱۸سال) از زنان شهرستان اهواز و با ابزار پرسشنامه انجام شده است.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد: ازدواج زودهنگام در محدوده مورد مطالعه، از ۲۹ درصد کل ازدواجها در سال ۱۳۹۰ به ۳۲ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. نداشتن اختیار در انتخاب همسر، ازدواج با بستگان نزدیک و نگرانی والدین از دیر ازدواج کردن دختران و نگرانی از ارتباط پیش از ازدواج که ناشی از فرهنگ غالب است، ازدواج زودهنگام و سنتی دختران را تشدید کرده است.
آن گونه که جعفر کردزنگنه، استادیار و پژوهشگر جمعیتشناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور تهران و همکارانش میگویند: طبق تحلیلهای آماری، بعد از متغیر تحصیلات، بهترتیب متغیرهای نوع ازدواج (اجباری/اختیاری)، نسبت خویشاوندی با همسر و محل سکونت، اهمیت بیشتری در پیشبینی احتمال ازدواج زودهنگام داشتهاند.
به گفته آن ها، پایان دادن به ازدواج زودهنگام نیازمند یک استراتژی چندجانبه تمرکز بر دختران، خانوادههای آن ها، جامعه و دولت است. بهبود آموزش، فرصتهای اقتصادی، دسترسی به خدمات بهداشتی و چارچوبهای سختگیرانهتر قانونی میتواند روند رو به افزایش ازدواج کودکان را در ایران و استانهایی مثل خوزستان متوقف کند.
بر اساس این تحقیق، از یک سو ازدواج در جامعه ایران به عنوان یک عامل اساسی در کسب هویت و منزلت برای دختران مطرح است و عواملی مانند تحصیلات و اشتغال نمیتوانند جایگزینی برای آن باشند. از طرف دیگر در ایران روابط جنسی خارج از محدوده ازدواج پذیرفته نیست. بنابراین فشار به روی زنان برای ازدواج بعد از بلوغ و در سنین پایین همچنان باقی است.
به اعتقاد کردزنگنه و همکارانش، طرحها و برنامههای مناسبی که خدمات آموزشی و بهداشت باروری را برای خانوادهها و جوامع ارائه میدهند، میتوانند به جلوگیری از ازدواج کودکان، بارداری زودرس و بیماری و مرگ در مادران جوان و فرزندانشان کمک کنند.
آنها میافزایند: تغییر دیدگاه جوامع نیز غیرممکن به نظر نمیرسد. بهبود آموزش، فرصتهای اقتصادی، دسترسی به خدمات بهداشتی و چارچوبهای سختگیرانهتر قانونی میتوانند روند رو به افزایش ازدواج کودکان در ایران و برخی استانها را متوقف کنند. برای مقابله با این مساله نیاز مبرم به حفظ و توسعه قوانین مناسب برای ازدواج، همراه با اراده قوی دولت و نهادهای مدنی است.
نتایج به دست آمده از این تحقیق علمی در دو فصل نامه نامه انجمن جمعیت شناسی ایران وابسته به انجمن جمعیت شناسی ایران منتشر شده اند.