به گزارش مجله خبری نگار، آیت الله سیدابراهیم رئیسی بامداد ۲۲ خرداد ماه سفر رسمی خود به آمریکای لاتین را آغاز کرد؛ ونزوئلا اولین مقصد این سفر پنج روزه منطقهای بود و پس از آن رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیکاراگوئه و کوبا رفت.
آنچه در پی میآید، روایتی از حاشیههای خواندنی به قلم صادق فرامرزی از روزهای سوم و چهارم این سفر است که به نیکاراگوئه و کوبا اختصاص دارد:
سیمای شهر ماناگوا (پایتخت نیکاراگوئه) آمیزهای از نقاشی، مجسمههای بلند، نقش برجستههای دیواری و باران بسیار است؛ برخلاف کاراکاس کوهستانی که شهر در کوهپایه و طبیعت در دل کوه یک زیست جمعی را شکل داده، اینجا زمین مُسطَّح و درختان بلند تمام جغرافیای شهر است.
با یک نگاه میتوان فهمید که شهرسازی و زندگی انسان در نیکاراگوئه، بدون محدود کردن طبیعت ناممکن است. شهر از بالا سبزی یکدستی به نظر میآید که نقاطی از آن را سکونتگاههای انسانی اشغال کرده است.
روح شهر، اما در کنار طبیعت سبزش، بسیار سرخ و انقلابی است! به سختی میتوان کانونی را در شهر پیدا کرد که نمادی از انقلاب را در خود جا نداده باشد. مرکزیترین میدان شهر با تصویری از «هوگو چاوز» طراحی شده و بلندترین ساختمان شهر، نقش برجستهای از «ساندینو» دارد؛ نام و نشان بلوار اصلی ماناگوا به نام و تجسم «سالوادور آلنده» است. تصاویر فیدل و رائول کاسترو را بر دیوار ساختمانهای دولتی هم میتوان پیدا کرد. بناهای یادبود انقلابِ ساندینستی ۱۹۷۹ هم به هر شکل و رنگی بر روی بکگراند سبز شهر نشستهاند. اینجا انقلاب رنگ روزمرهای به خود گرفته است.
به فاصله کمی از تماشای جغرافیای منحصربهفرد شهر، باید به یکی از میادین مرکزی شهر که همجوارِ کاخ ریاست جمهوریست برویم. تشریفات استقبال رسمی از رئیسجمهور ایران در نیکاراگوئه با شیوه و شمایل متفاوتی برگزار میشود. جمعیتی از جوانان نیکاراگوئهای در میدان صف کشیدهاند، نقطه مقابلشان یک گروه اجرای زنده موسیقی است، در گوشه دیگر جایگاهی ساده که دانیل اورتگا و همسرش در آنجا به انتظار آیتالله رئیسی ایستادهاند. نیروهای امنیتی هم مثل همه جای جهان لباس متحدالشکلی دارند، اما لباسی نه مانند همه جهان! پیراهن سفید روی شلوار ساده مشکی لباس نیروهای امنیتی و انتظامات برنامه استقبال است. اورتگا هم هیچگاه عادتی به پوشیدن کت و شلوار نداشته و این عادت در بیشتر ساختار دولتی نیکاراگوئه تکثیر شده است!
با این حال اگر فکر میکنید که تمام این دکوپاژ تنها برای نواختن سرود ملی دو کشور چیده شده است، سخت در اشتباهید. ما هم تا نواخته شدن سومین آهنگ در چنین اشتباهی بودیم. نیکاراگوئه هنر را در سایهی انقلاب خود و نه در مقابلش پرورش داده است. این را در کنار مجسمهها و دیوارنگارهای شهر از تعداد سرودهای ملی و انقلابی که نوازندگان مینوازند، استقبال کنندگان میخوانند و حتی تیم تشریفات که رسمیترین افراد هر جمعی باید باشند با آن همراهی میکنند میتوان فهمید.
نهایتاً بعد از اجرای چند سرود، دانیل اورتگا رئیس جمهور نیکاراگوئه که حالا قدیمیترین رهبر انقلابی آمریکای لاتین است پشت تریبون میآید. طولانی شدن نطقش بار دیگر یادآور این واقعیت است که لاتینهای آمریکا ید طولایی در سخنرانیهای چندساعته دارند. اواخر سخنرانی تازه قرار میشود یک میکروفون هم به مترجم فارسی بدهند. اورتگا بعد از خوشآمدگویی به ریاست جمهوری اسلامی ایران، از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نام میبرد، ترور او را که تمامقد مقابل تروریسم ایستاده بود نشاندهندهی ماهیت تروریستی آمریکا میخواند.
* هوا رو به خاموشی میرود، نور آسمان کم میشود و فکر کنم این تنها دقایق روز است که آسمان ماناگوا و تهران با اخلاف ۹ ساعته زمانیشان یک رنگ میشود. آسمانی تیره و روشن؛ یکی به ساعتِ غروب و دیگری به ساعت طلوع و چانهی گرم اورتگا که هنوز همانند سالهای جوانیاش آماده نطقهای آتشین است. از جمعیت درخواستِ یک دقیقه سکوت دارد! همه سکوت میکنند به احترام او که نام و یادش محدود به هیچ جغرافیایی نیست.
پایانِ سکوت، آغاز سخنرانی رئیسجمهور ایران است. آقای رئیسی هم سخنان خود را با تمجید از انقلاب نیکاراگوئه و انقلابیون این کشور آغاز میکند. انقلاب نیکاراگوئه به فاصله چند ماه پس از انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید تا آخرین انقلاب کلاسیک در قرن انقلابخیز بیستم باشد. مدت کوتاهی پس از انقلابِ ساندینستی نیکاراگوئه، سفارت کشورمان در ماناگوا افتتاح میشود و در سال ۶۴ هم سفارت نیکاراگوئه در تهران باز میشود تا قدمتِ روابط دیپلماتیک دو کشور به اندازه تاریخ انقلابهایشان باشد. تهران و ماناگوا با همهی روابط حسنهشان هیچگاه از نظر اقتصادی تبادلات چندانی با یکدیگر نداشتند؛ با این حال رئیسجمهور بر گسترش روابط اقتصادی تأکید دارد؛ روابطی که موضوع امضای اسناد همکاری هم میشود.
* گفتوگوی رؤسای جمهور دو کشور، آخرین برنامه روز نخستِ اقامت در نیکاراگوئه است. سخنرانی در پارلمان نیکاراگوئه و امضای اسناد همکاری میمانَد برای صبح فردا، اما تأخیرِ چندساعتهی اورتگا عملاً روز دوم سفر را تا نزدیکیهای غروب به درازا میکشاند. امضای اسناد همکاری تهران و ماناگوا آخرین برنامه سفر به نیکاراگوئه است.
آیتالله رئیسی میان امضای اسناد از دانیل اورتگا هم دعوت میکند تا به تهران بیاید؛ اورتگا به خوبی از تهران خاطره دارد و میگوید نخستین سفرش به ایران در سال ۲۰۰۷ بوده است.
* تأخیر در پرواز به کوبا باعث میشود تا برنامه رئیسجمهور در این کشور به یک نصف روز کاهش پیدا کند. کوبا دو تجربه انقلابی در تاریخ خود دارد و رهبران این دو انقلاب زندهترین جلوههای شهرند. هیچ کجا را بدون نماد و نشانی از «خوزه مارتی» و «فیدل کاسترو» نمیتوان پیدا کرد. سیمایِ شهر کارت پستالی از تصاویر نوستالژیک است. هرچند ساخت برجهای بلند و واردات اتومبیلهای جدید در سالهای گذشته، تصویر جدیدتری از کوبا ساخته است، اما کماکان خانهها و اتومبیلهای قدیمی منحصربهفردترین قابها را از هاوانا ساخته است.
* فشردگی برنامهها باعث میشود تا آقای رئیسی پیش از برگزاری آئین استقبال رسمی با تجار ایرانی و کوبایی دیدار و از مرکز تولید واکسن کوبا بازدید کند. کوبا بهرغم تمام مشکلات اقتصادی یکی از بهترین سیستمهای بهداشت و درمان جهان را دارد و همکاریهای زیادی هم با ایران داشته که تولید مشترک واکسن «پاستوکووک» در دوره اپیدمی کرونا از مهمترین این همکاریها بوده است.
* سرانجام استقبال رسمی در کاخ ریاست جمهوری برگزار میشود. محوطه داخلی کاخ عجیب است؛ پوشش گیاهی گسترده در محوطهای مُسقَّف هم از آن مواردی است که باید در آمریکای لاتین پیدایش کرد.
* دیدار با «رائول کاسترو» آخرین برنامه رئیسجمهور در سفر به آمریکای لاتین است. آخرین باری که رئیس جمهور ایران در هاوانا حاضر شده بود، برادر بزرگتر، یعنی «فیدل کاسترو» در قید حیات بود. آیتالله رئیسی با آخرین بازمانده انقلاب ۱۹۵۹ دیدار میکند. ساعت نزدیک به ۳ بعدازظهر پنجشنبه به وقت کوباست که بعد از ۱۵ ساعت پرواز، ساعت ۱۶ به وقت تهران روی زمین مینشینیم!