به گزارش مجله خبری نگار،اگر به تازگی مدیر یک مجموعه شده اید یا اینکه قصد دارید مدیریت مجموعهای را عهده دار شوید و حتی اگر سال هاست که مدیر عامل هستید، اما روشهای مدیریتی شما جواب نداده بهتر است این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
در ابتدای بحث خوب است بدانیم اصلا در یک مجموعه مدیر عامل کیست و معمولا چه وظایف و کارهایی را بر عهده دارد. خب مدیر عامل یک مجموعه در واقع رأس هرم قدرت در یک مجموعه کاری است. رأس هرم یعنی اینکه تمامی کارمندان از لحاظ اختیارات کاری و شغلی خود باید تحت تابعیت مدیر عامل خود باشند.
حتی اگر هر بخش مدیری جداگانه داشته باشد، اما مدیر عامل بر تمامی مدیران نیز کنترل دارد و وظیفه هدایت سازمان در مسیر پیشرفت و ارتقا در درجه اول بر عهده مدیر عامل مجموعه است.
پس وظیفه مدیر عامل بسیار سنگین است. خب هر کارمندی معمولا وظایف منحصر به فردی دارد که تعریف شده است، اما مدیر عامل فردی است که ممکن است در دورههایی حیطه وظایفش بسیار تغییر کند.
مدیر عامل در بعضی شرکتها تنها یک ناظر است، اما کارهای مدیریتی بر عهده او و دیگر مدیران سازمان است. مدیر عامل وظایف مهمی دارد و عملکرد و رفتار اوست که تعیین میکند یک سازمان در مسیر پیشرفت بیوفتد یا در سراشیب افت و حتی سقوط.
کلمه مدیر عامل از دو بخش تشکیل شده است. مدیر و عامل. اگر بخواهیم تعریفی کوتاه از آن ارائه دهیم در واقع کسی است که توان مدیریتی یک مجموعه را دارد و مسئولیتها را بر عهده میگیرد. در واقع مدیر باید توان این را داشته باشد که یک تیم بزرگ یا کوچک را به یک سمت و سو که همان هدف اصلی مجموعه است هدایت کند تا هر کسی از هر گوشهای ساز خود را نزند.
در درجه دوم مسئولیت سود و زیان مجموعه را بر گردن کسی نیاندازد. در واقع اگر هم کسی در موضوعی مقصر بود نباید تنها او را مقصر دانست و باید خودش را هم بخاطر عدم مدیریت و کنترل صحیح کارمندانش مقصر بداند. در ادامه میخواهیم به تعدادی از مهمترین ویژگیهای یک مدیر عامل موفق اشاره کنیم. این نکات اگرچه ساده هستند، اما در موفقیت شما و در نهایت موفقیت مجموعه شما بسیار تاثیر گذار اند.
ریسک پذیری به معنای آن نیست که فرد در صورتی که حتی یک درصد هم احتمال موفق شدن از طریق یک روش یا راه را ندارد قدم در آن راه بگذارد. البته این روحیه ریسک پذیری نیست و شما را فردی غیر حرفهای و بسیار کم تجربه نشان میدهد.
ریسک پذیری یعنی آنکه با در نظر گرفتن جوانب یک امر یا بررسی راههای رسیدن به یک هدف قدم در راه بگذارد و وقتی تصمیم خود را گرفت اجازه ندهد حرف و سخن دیگران بر تصمیم او تاثیر بگذارد. بله یک مدیر موفق کسی است که راههایی را امتحان میکند که روی آنها مطالعه شده و درصد سود آنها بیش از ضرر آنها است. در این مسیر هم قطعا نباید تنها تصمیم بگیرد بلکه واجب است از افراد کاربلد و حرفه ای، مدیران اقتصادی و دیگر افراد با تجربه راهنمایی بجوید.
اگر شما بالاترین مقاطع تحصیلی را گذرانده باشید، اما فن بیان و کلام شما خوب نباشد موفقیت شما تقریبا غیر ممکن است. در تمامی مشاغل کم تا زیاد فن بیان مدیر عامل در پیشرفت مجموعه وی تعیین کننده است.
مدیر عامل در طول روز ممکن است میهمانان زیادی داشته باشد و جلسات متعددی را با افراد مختلف و بسیار مهم برگزار کند. او باید بداند به قولی زبان آن افراد چیست و به شیوهای محترمانه و بسیار محکم و بدون استرس و اضطراب با آنها رو به رو شود.
علاوه بر آن فن بیان مدیر عامل در افزایش علاقه و تعهد کارکنان به کارشان تاثیر به سزایی دارد. مدیری را تصور کنید که بسیار بد حرف میزند یا هنگام ورود بدون سلام و احوالپرسی با کارمندان به اتاقش میرود و رفتار و کلام او خشک و عاری از همدلی است.
آیا کارمندان به همچنین مدیری متعهد و وفادار هستند؟ قطعا خیر و اگر هم کار خود را انجام میدهند بخاطر ترس از مواخذه است و در واقع خیلی دل به کار نمیدهند و منافع شخصی را بر منافع شرکت ترجیح میدهند.
روحیه همدلی و محبت در واقع مکمل فن بیان خوب یک مدیر عامل است. ربان سر و زبان بدن مدیر خیلی مهم است، اما در کنار آن رفتارهای مدیر عامل هم باید عاری از هر نوع خشونت و همچنین بیانگر نوعی صمیمیت در قالب حرفهای باشد.
اگر مدیر فقط روی فن بیان خود کار کند ممکن است کارمندان و دیگران رفتار او را تصنعی بدانند و بفهمند که او این کار را تنها برای پیشرفت کار خود در پیش گرفته و در واقع این کلمات واقعی نیستند.
یک مدیر عامل موفق در اصل از لحاظ ذهنی باید انسان محترم، مهربان و حرفهای باشد. تظاهر هرگز جوابگو نیست، چون بسیاری از انسانها رفتار متظاهرانه را میفهمند. وقتی او چنین رفتاری در پیش بگیرد در واقع کارمندان خود را نسبت به سمت و حرفه خود مسئولیت پذیرتر میکند و آنها هم منافع جمع را بر منفعت شخصی ترجیح میدهند و تمام تلاش خود را میکنند که مجموعه در مسیر پیشرفت قرار بگیرد.
یکی از بهترین روشها برای علاقمند کردن کارمندان به کار و همچنین بالا بردن روحیه جمعی آنها در نظر گرفتن تشویقی برای پیشرفتهای آنان است. مثلا کارمندی که نقشی در پیشبرد اهداف داشته و کار موثری انجام داده تشویق شود حال میتواند این تشویقی با اضافه حقوق یا یک مرخصی با حقوق یا برگزاری مراسم تقدیر برای وی و مواردی از این دست باشد.
ضمنا کارفرمایان اکیداً نباید از نیروهای خود بیش از حد مجاز کار بکشند. وظایف در یک سازمان باید تعیین شده باشد. اگرچه گاهی ممکن است نیاز باشد کامندان همکاری بیشتری کرده و کارهایی ورای وظایف خود انجام دهند، اما نباید این به یک روتین تبدیل شود.
کارمندان باید فضای استراحت و نفس کشیدن داشته باشند و دست کم بتوانند از روزهای تعطیل خود و مرخصیهایی که مستحق آن هستند استفاده کنند. اگر کارفرما این موارد را در نظر نگیرد متاسفانه بهره وری نیروی کار او به شدت افت خواهد کرد. در واقع کیفیت باید بالاتر از کمیت باشد نه عکس آن.
کسی که میخواهد کسب و کاری را راه اندازی کند چه قبل از شروع به کار چه در هنگام راه اندازی کار باید در آن مسیر مطالعه داشته باشد. داشتن تجربه خیلی خوب است؛ اما میتوان این تجربه را از طریق مطالعه و مشورت با افراد حرفهای هم بدست آورد. به هر حال هیچ فردی از همان روز اول در مسیر شغلی خود موفق نیست و آنقدر میگذرد تا فوت و فنهای کار را یاد میگیرد.
برای اینکه منظور این مورد را بدانید بهتر برایتان توضیح خواهیم داد. مثلا اگر یک فردی قصد دارد برندی جدید در حوزه لوازم خانگی راه اندازی کند باید قبل از اینکه شروع کند و شرکت را راه اندازی کند باید در این باره مطالعه کند. حال چگونه؟ اول از همه باید برندهای رقیب را مورد بررسی قرار دهد؛ نقاط قوت و نقاط ضعف آنها را در مورد برند خود در نظر بگیرد و سعی کند نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف را ار برند خود حذف کند.
در ادامه باید اصلا بداند لوازم خانگی چیست؟ چگونه ساخته میشود؟ چه تجهیزاتی نیاز دارد؟ از چه کارخانههایی برای خط تولید باید استفاده کرد؟ نام برند چه باید باشد که جذاب و جلب کننده باشد و در نهایت اینکه چگونه برندش را تبلیغ کند. در چنین مواردی است که مدیر عامل مطالعه اگر بهتر از مدیر عاملی ظاهر میشود که بدون اطلاعات وارد مسیر شغلی شده و در نهایت هم زودتر به سود و پیشرفت خواهد رسید.
شاید شما هم تا به حال این جمله را درباره یک مدیر شنیده باشد که فلان مدیر رهبری در خونش است. بله ممکن است این طور تصور کنید، چون بعضی افراد به لحاظ شخصیتی طوری تربیت شده اند که کاملا برای رهبری یک مجموعه مناسب هستند.
البته خوب است بدانید که هیچ فردی از شکم مادر رهبر به دنیا نمیآبد بلکه این فرد هم قطعا در مسیر زندگی مسیرهایی را رفته و راههایی را امتحان کرده که به این فرد تبدیل شده است.
با این حال این بدان معنا نیست که اگر شما روحیات رهبری را در گذشته کسب نکرده اید نمیتوانید آن را الان هم کسب کنید. چرا میتوانید. کمی ریسک، محکم بودن، اقتدار، قطعیت و توانایی هدایت افراد در مسیر مورد نظر خود بدون هیچ شک و شبههای میتواند شما را به یک رهبر با اقتدار و البته لایق تبدیل کند
اگر میخواهید در کار خود پیشرفت کنید و زودتر به قلهها صعود کنید باید هزینه کنید. بله! بهترینها را انتخاب کنید. اگر میخواهید پیشرفت کنید نگران دستمزدهای بالای کارمندان حرفهای نباشید.
آنها را استخدام کنید خواهید دید که خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردید به پیشرفت میرسید. ضمنا اگر کارتان نیاز به تجهیزات اولیه دارد سعی کنید انتخاب تجهیزات بی کیفیت را کنار بگذارید و در ابتدای امر اعتماد مشتری را بدست آورید تا هم مشتریان خود را دائمی کنید و هم هر روز بر تعداد مشتریهای خود اضافه کنید.
خلاصه اینکه کم نگذارید. اگر هزینههای شما اجازه میدهد سعی کنید یک دفتر کار مناسب و حرفهای را خریداری یا اجاره کنید. برای کارمندان امکانات مناسبی را فراهم کنید و در دادن حقوق و دستمزد کارمندان تاخیر نکنید. اگر چه ممکن است این موارد را خیلی مورد توجه ندانید، اما باید بگوییم که در واقع در درجه اول مهمترین چیزی که برند شما را میسازد همین ظواهر است.
اگر کارمندان شما به خوبی کار نمیکنند یا در محل کار آرام و قرار ندارند، از زیر کار در میروند و آنگونه که باید و شاید نسبت به حرفه خود احساس مسئولیت نمیکنند شاید یک مسأله در محیط کار یا خارج از کار آنها را آزار میدهد.
بهتر است از این موارد با بی خیالی گذر نکنید. اگر با مواردی از این دست مواجه شدید حتما فضایی فراهم کنید که کارمندان مشکل خود را با شما یا دست کم مدیران میانی که با آنها احساس راحتی بیشتری دارند مطرح کنند. در نهایت، اما این شما هستید که باید موضوع را پیگیری و مدیریت کنید. تلاش کنید محیطی کم تنش برای کارمندان خود فراهم کنید.
منبع:اینفو