به گزارش مجله خبری نگار، اما اگر پوست شیر را فرد دیگری کارگردانی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ احتمالا پایانبندیاش این گونه میشد:
در قسمت آخر، لیلا برای همیشه ایران را ترک میکند و به آلمان میرود. مشکات هم سرنخی به دست میآورد که رضا پروانه پشت کل ماجراست. بچههای آگاهی راه میافتند و به محض آن که از محوطه اداره بیرون میروند سریال تمام میشود.
ساحل زنده بوده و فقط میخواسته نعیم و لیلا را با هم آشتی دهد. او همه این کارها را با کمک مژگان انجام داده.
در سکانس آخر، صدرا و ساحل وسط یک ویلای بزرگ در کلاردشت، جشن عروسی مفصلی برگزار میکنند. فیلمبردار مراسم هم خواهر رضا پروانه (با بازی یکتا ناصر) است که بعد از سالها دوباره ظاهر شده و میخواهد با منصور ازدواج کند.
همه چیز، کار خواهر رضا پروانه بوده. او در قسمت آخر با کارد آشپزخانه، نعیم، لیلا، مرتضی، بهزاد، صدرا، مادر صدرا و منصور را کاردی میکند و در آخر، قاچاقی از کشور خارج میشود. در سکانس پایانی، او کارد را به عکس مشکات میکوبد و همین نقطه آغاز فصل بعدی میشود: (پوست شیر۲ – شیرکُشی)
مشکات، مادر منصور را به اتاق بازجویی میآورد. منصور با دیدن مادرش منقلب میشود و به مشکات میگوید: «وای بر من! کارهای بسیار زشتی کردهام. خدا از من نگذرد. لطفا زودتر مرا اعدام کنید تا بلکه جزای دنیوی کارهای زشتم را ببینم.» و بعد سرگرد مشکات رو به دوربین میگوید: «هر انسانی ممکن است در زندگی اشتباه کند. با بخشیدن اشتباه دیگران، زنجیره مهر و محبت را توسعه دهیم.»
معلوم میشود پدر رضا پروانه از قدیمیهای جبهه و همسنگر نعیم بوده است. نعیم هر چه تلاش میکند نمیتواند هزینه درمان رضا را جور کند. پس با کلت کمری به بانک حمله میکند و به رئیس شعبه میگوید: «امثال پدر رضا رفتن تا توی نکبت بشینی پشت میز؟ دههات گذشته تکنوکرات!» و بعد هم با کیسه پر از پول به سمت بیمارستان میرود.
در سکانس آخر در حالی که رضا در بیمارستان از دنیا رفته، پلیس نعیم را دستگیر کرده است و او را با دستبند به طرف ماشین میبرد. قبل از سوار شدن، نعیم عکس شب عملیاتش با پدر رضا را از جیب درمیآورد و میبوسد.
منبع: دفترطنز