به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: برنامه جامع اقدام مشترک که در ایران به برجام معروف است از امروز وارد هشتمین سال اجرای خود میشود. سالی مهم و حساس درباره برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل به عنوان ضامن اجرای برجام که به نوعی به لحاظ حقوقی آن را محکم کرده است.
سال هشتم برجام مهم است از آن جهت که اگر حتی جسم نیمه جان برجام هم به انتهایش برسد اولا تحریمهای موشکی و تسلیحاتی و مالی قطعنامه ۲۲۳۱ را طبق بند ۴ و ۶ قطعنامه پشت سر میگذارد و برخی تحریمها و محدودیتهای هستهای مندرج در برجام را نیز لغو میکند مطابق بند ۲۰ و ۲۱ پیوست ۵ برجام. اما در روزهایی که همه دم از مرگ برجام یا نبود امکان احیای آن میزنند تا چه میزان میتوان امیدوار بود که برجام پس از ۷ سال سخت به ویژه چهار سال و نیم اخیر که با خروج آمریکا، برجام رو به مرگ حرکت کرد، تا پایان سال هشتم هم بتواند خود را به نوعی زنده نگه دارد تا منافع سیاسی اش حداقل نصیب کشورمان شود.
در گزارش پیش رو با بررسی اخبار رسمی، روایتها و شنیدههای غیررسمی و گفتگو با دیپلماتهای با تجربهای که نخواستند نامی از آنها برده شود، به بررسی چند سوال میپردازیم. اول این که آیا مرگ برجام فرارسیده یا هنوز اندک جانی در بدن دارد؟ دوم این که در چه صورت میتوان گفت دیگر برجامی وجود ندارد؟ سوم این که تبعات مرگ رسمی برجام چیست؟ و دست آخر این که آیا امیدی به احیای توافق هستهای وجود دارد و در این صورت راههای احتمالی آن چیست؟
از نظر حقوق بین الملل برجام به لحاظ شکلی و ساختاری ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ است؛ بنابراین تا زمانی که قطعنامه ۲۲۳۱ جاری است برجام هم از نظر حقوق بین الملل زنده است. قطعنامهها هم باطل یا تعلیق نمیشوند مگر با قطعنامه جدید که وضعیت قطعنامه قبلی را تعیین میکند. اما این فقط نگاه حقوق بین المللی به ماجراست و واقعیت میدانی نشان میدهد برجام اگرچه کاملا نمرده، اما وضعیت مناسبی هم ندارد و تنها علایمی از حیات را دارد و شاید بتوان گفت واژه «کما» بهتر بتواند وضعیت فعلی را توصیف کند تا «مرگ».
اگرچه طرفهای مقابل به ویژه در ماههای اخیر و با وقوع ناآرامیها در ایران مواضع سخت و نا امید کنندهای گرفتند، همچون رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا و جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا که اعلام کرده بود «برجام مرده است؛ اما به دلایلی فعلا نمیتوانیم اعلام کنیم»، و ...، اما پس از آرام شدن اوضاع داخلی ایران، موضع بازیگران آمریکایی و اروپایی تغییر کرد و مجدد صحبت از برجام و مذاکره به میان آمد. اما چرا برای این مریضی که هنوز زنده است، اما یک زندگی رو به موت را دنبال میکند کسی حاضر به قبول مسئولیت نیست؟
و چه اهمیتی دارد که جنازه اش را هم کسی نمیتواند دفن کند؟ شاید بتوان این تعبیر را داشت که الان بودن برجام بهتر از نبودن برجام است. با وجود برجام همچنان قطعنامه ۲۲۳۱ برقرار است و این امید برای ایران وجود دارد که در پایان ۸ سال بتواند از مواهب سیاسی آن که گفته شد بهره بگیرد همچنین مهمترین تاریخ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ در مهرماه ۱۴۰۴ (حدود ۳ سال دیگر اتفاق میافتاد که طی آن همه قطعنامههای قبلی لغو میشوند و حتی با اسنپ بک بند ۳۶ و ۳۷ برجام هم قابلیت بازگشت نخواهند داشت. این مواهب سیاسی برای ایران باعث شده تا جمهوری اسلامی به رغم از بین رفتن مواهب اقتصادی برجام در چهار سال گذشته همچنان خود را پایبند به برجام نشان دهد، طرف مقابل هم میداند به هم خوردن برجام اولا شرایط غیر قابل کنترلی را ممکن است از سوی ایران ایجاد کند و ثانیا این نظارتهای حداقلی بر برنامه هستهای ایران را نیز از بین ببرد. اتفاقی که در کنار پیشرفتهای سریع هستهای ایران در حوزه غنی سازی به هیچ وجه مطلوب طرف غربی نخواهد بود.
اما در صورتی که همگان احساس کنند راهی برای بازگشت به برجام وجود ندارد یا این که باید توافق جدیدی را تدوین کرد، در آن صورت در چه حالتی مرگ واقعی و رسمی برجام رقم میخورد؟ در واقع امروز هم عملا نه ایران به تعهدات هستهای اش طبق برجام عمل میکند و نه طرف مقابل، چه آمریکا که چهارسال و نیم است از برجام خارج شده و چه اروپا که عملا تحریمهای آمریکایی را رعایت میکند، اما به نظر میرسد استفاده از سازوکار حل اختلاف مندرج در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام که به مکانیزم ماشه یا اسنپ بک هم معروف شده راه اصلی پایان ناخوشایند این توافق باشد کما این که این شرایط در مواد ۱۰ تا ۱۵ قطعنامه ۲۲۳۱ نیز تصریح شده اند و استفاده از «اسنپ بک» طبق قطعنامه ۲۲۳۱ نیز میتواند پایان بخش برجام و بازگشت به شرایط بحرانی سالهای قبل از ۱۳۹۲ شمسی باشد. استفاده از این بندها توسط ایران در سه سال آخر باعث شد تا ایران نیز تعهدات خود را به شدت کاهش دهد، اما هنوز طرف مقابل به ویژه سه کشور اروپایی باقی مانده در برجام از اسنپ بک مذکور استفاده نکرده اند و همانطور که گفته شده اجرای اسنپ بک توسط آلمان با انگلیس یا فرانسه یا هرسه میتواند مرگ قطعی برجام را به همراه داشته باشد.
اما در صورت اجرای اسنپ بک که با تحلیل ما مرگ قطعی برجام رقم میخورد چه اتفاقات احتمالی را باید شاهد باشیم. بر اساس شنیدههای موثق، در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ همزمان با اجرای گام اول کاهش تعهدات برجامی توسط کشورمان، حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران نامهای به سران ۱+۴ (روسیه، چین، آلمان، انگلیس و فرانسه) نوشت و در این نامه ضمن توضیح در باره اقدامات ایران و دلایل این اقدامات، در بند آخر تصریح کرد در صورتی که کشورهای باقی مانده در برجام به هر علت و صورتی به طرف احیای قطعنامههای قبلی رفته و دوباره پرونده ایران را در فصل هفتم منشور ملل متحد باز کنند، جمهوری اسلامی در واکنش به این اقدام خصمانه از ان پی تی خارج میشود. معنی این اقدام این است که بازرسان آژانس باید ظرف ۹۰ روز از کشور خارج شوند و همه تجهیزات و ابزارهای نظارتی را نیز با خود ببرند و عملا ایران با نظارت صفر به برنامه هستهای پیشرفته اش از جمله غنی سازی با غناهای متنوع و بالا ادامه میدهد. آنها میدانند معنی خروج از ان پی تی چیست و به قول مقاله نویس نشریه پولیتیکو در آن صورت باید بین تنشی در حد درگیری نظامی و جنگ و کنار آمدن با ایران هستهای یکی را انتخاب کنند.
در واقع آن گونه که قطعنامه ۲۲۳۱ برجام را وصف میکند این است که برجام یک راه حل برای مسئله و پرونده هستهای ایران بوده تا از یک طرف مطمئن شوند برنامه هستهای ایران غیرنظامی است و از طرف دیگر منجر به رفع تحریمها شود. اگر رسما اعلام شود که قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام به پایان رسیدند و به سمت اسنپ بک بروند به معنای این خواهد بود که جامعه بین المللی و شورای امنیت باید راه حل دیگری پیدا کنند که حتما کار بسیار سخت و شاید نشدنی باشد.
از سوی دیگر در طرف مقابل هم اوضاع چندان راحت نخواهد بود چراکه دنیای ۲۰۲۳ با دنیای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ که اوباما توانست با ایجاد اجماع چند قطعنامه محکم علیه ایران بگیرد و با همکاری همه اعضا از جمله چین و روسیه قطعنامهها را اجرایی هم کند، نیست. امروز آمریکا با بحرانهای داخلی و خارجی متعددی روبه روست، به زودی درگیر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ خواهد شد و با چین، روسیه، اروپا و کره شمالی و ... چالشهایی دارد که اضافه شدن بحران جدیدی توسط ایران در کنار بحران اوکراین شرایط را کاملا متفاوت از گذشته میکند. آیا با این شرایط میتواند آمریکا امیدوار باشد که محیط ۲۰۱۰ با بازگشت قطعنامهها ایجاد شود؟ اگر هم دنبال قطعنامه جدید باشد تا قطعنامه ۲۲۳۱ را تغییر دهد، روسیه و چین نمیگذارند نتیجه دلخواه واشنگتن حاصل شود چراکه اگر چین و روسیه همکاری میکردند حتما تا امروز یک قطعنامه جدید تصویب شده بود.
ظاهرا این نگرانی در اندیشمندان بزرگ غربی نیز نفوذ کرده است. استفن والت؛ پژوهشگر برجسته در مکتب رئالیسم (واقع گرایی) در روابط بین الملل در تازهترین نوشتارش در فارین پالیسی نوشته است: هر گونه امکان دستیابی به توافقی جدید برای محدود کردن برنامه هستهای ایران اکنون مانند یک رویا به نظر میرسد. تصمیم احمقانه "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق ایالات متحده برای خروج از توافق اولیه به تهران اجازه داد تا نسبت به زمانی که برجام اجرا میشد به مرحله ساخت بمب اتمی نزدیکتر شود و به نظر میرسد رهبران فعلی ایران بیشتر علاقهمند به ذخیره اورانیوم با غنای بالا و تقویت توان هستهای خود هستند و نه آن که برای پذیرش محدودیتهای تازه بر برنامه هستهای شان پای میز مذاکره بنشینند.
نکته آخر این گزارش موضوع احتمال احیای برجام و راههای آن است. در سالی که به پایان آن نزدیک میشویم یک بار در خرداد و یک بار در آبان، ایران دو قطعنامه را علیه خود در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی دید. اقداماتی خصمانه از سوی طرفهای غربی که به سختتر شدن کار مذاکرات کمک کرد هرچند طرف مقابل هم مدعی است ایران با تغییر خواستههای خود در ماه شهریور گرههای مذاکراتی را کور کرده است.
با وجود این در حال نزدیک شدن به زمان نشست بعدی شورای حکام در ابتدای اسفند هستیم و تا امروز هیچ روزنه جدیدی از همکاری میان تهران و وین دیده نمیشود و سفر وعده داده شده رافائل گروسی مدیرکل آژانس به تهران نیز انجام نگرفته، اگر در ۴۰ روز آینده نیز وضع به همین منوال باشد به احتمال زیاد باید شاهد سومین قطعنامه آژانس باشیم. قطعنامهای که ممکن است ما را به شورای امنیت ارجاع دهد. هر چند در این صورت و در شورای امنیت روسیه به احتمال بالا نخواهد گذاشت قطعنامه جدیدی علیه ایران به تصویب برسد، ولی فضا آماده میشود تا اروپاییها از اسنپ بک استفاده کنند. این احتمال وجود دارد که پشت در شورای امنیت نیز به ما فشار بیاورند تا عقب نشینی کنیم، ولی به نظر میرسد در صورت ادامه تخاصم و نبود توافق تا ماه اکتبر (مهرماه) به طول نمیانجامد و اگر قرار بر نبود توافق باشد، نگذارند به تاریخ لغو تحریمهای ۸ ساله قطعنامه ۲۲۳۱ برسیم.
راهکار دوری از این وضعیت که برای هیچ طرفی خوشایند نیست چیست؟ ظاهرا سریعترین راه که بهانه را از طرف مقابل میگیرد فعال شدن همکاری ایران و آژانس در موارد اختلافی است. جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از دیدار با امیرعبداللهیان در اردن گفت که برجام هیچ جایگزینی ندارد و تلاشهای خود را ادامه میدهم، اما این را هم گفت که احیای برجام در خلأ استراتژیک اتفاق نمیافتد. ظاهرا او دو نکته را برای رسیدن به توافق مد نظر داشته تا این خلاء رفع شود، یکی ادامه نا آرامیها در ایران و دیگری موضوع روابط نظامی ایران و روسیه. به ادعای اروپا تا حل نشدن این دو مسئله، احیای برجام صورت نمیگیرد یا حتی اگر بخواهند هم نمیشود.
مسئله اول در باره ناآرامیهای داخلی اگر چه موضوعی داخلی بوده و نباید کشورهای دیگر در این نوع مسائل دخالت کنند، اما وضعیت میدانی و جامعه نشان میدهد نظام توانسته از شرایط سخت و پر تنش ماههای قبل تا حد زیادی عبور کند و در باره اوکراین هم اگرچه ایران بارها تاکید کرده تسلیحات داده شده به روسیه برای زمانی قبل از آغاز جنگ اوکراین بوده و طرف اوکراینی نیز شاهد و مدرکی برای اثبات گفته خود ندارد، اما اقداماتی توسط ایران برای شفافتر کردن موضوع از جمله قرار دیدار فنی در لهستان و ادامه این روند میتواند این اتهام را از ایران بردارد یا حداقل کم اثر کند. اما باز هم مهمترین مانع آژانس است که شنیدههای ما نیز نشان میدهد طرحها و راههایی برای حل این اختلافات از سوی دو طرف ارائه شده که میتواند به حل و فصل موضوع بینجامد. عبور از اعتراضات داخلی و تعدیل فضا در خصوص جنگ اوکراین و یکسان سازی مواضع اعلامی کشور در این زمینه در کنار پیدا کردن راههای گرفتن بهانههای فنی در حوزه آژانس، میتواند فضا را برای از سرگیری مذاکرات باز کند کما این که ادبیات برخی مقامات غربی نیز در این مدت تغییر داشته است. از جمله رابرت مالی در مصاحبه با رادیو آزاد اروپا، گفت «برجام نمرده است و آمادهایم دیپلماسی با ایران را ادامه دهیم».
وضعیت برجام هر روز مبهمتر از دیروز میشود. هرچند هیچ کدام از طرفین ایران یعنی نه اروپاییها و نه آمریکاییها قطع مذاکره را اعلام نکردند و تا زمانی که قطع مذاکرات اعلام نشده باشد، فرض بر این قرار میگیرد که مذاکرات همچنان در جریان است، اما افق روشنی هم پیش رو نیست. از طرفی استفاده از اسنپ بک و مرگ قطعی برجام برای طرف غربی هزینههای سنگین و غیر قابل پیش بینی دارد و از طرف دیگر در شرایط فعلی و با تبلیغات گسترده ضد ایران که در موضوع حقوق بشر و همکاری با روسیه داشته نمیتواند برای مذاکرات پا پیش بگذارد. ایران هم حرفش این است که نرمشهای لازم را داشته و بیش از این نمیتواند کوتاه بیاید. در چنین شرایطی سخت، آینده برجام بسیار سخت است. به نظر میرسد با این شرایط کما در برجام برای هفتهها و شاید ماههای آینده نیز همچنان ادامه داشته باشد و بهترین وضعیت هم همان ادامه کماست.