به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از الجزیره، از زمانی که روسیه با تهاجمش به اوکراین کل اروپا را شگفت زده کرد، امریکا نیز با سیاستهای ضد و نقیضاش در این خصوص به برآشفتگیهای این قاره افزوده است. یک ماحصل مهم تهاجم مذکور، شدت گرفتن مجدد رقابت امریکا با روسها است. در این میان اروپاییها ماندهاند با شرایط موجود چه کنند. آنها قطعاً قصد کمک به اوکراین را درهنگامه این ستیز داشتهاند، اما نمیدانند، دقیقاً چه باید بکنند. تفرقه آراء در سطح قاره سبز چشمگیر است. برخی مثل مجارستان طرف روسها را گرفتهاند و سوئد و لهستان سردسته کشورهایی هستند که با امریکا همراه شدهاند تا کییف در مقاومت مقابل روسیه تنها نماند. در این میان هستند کشورهایی هم که میگویند سیاستهای متخذه این قاره باید بیتأثیر از هر رویکردی به یکی از دو کشور بزرگ مذکور باشد و باید به استقلال و جدایی هرچه بیشتر از آنها اندیشید.
سرگشتهتر و عصبانیتر ازهمه فرانسه و آلمان هستند که از همان آغاز هم با بسط زرادخانه امریکا به قسمتی از خاک اوکراین مخالف بودند و حالا هم روشهای توأم با تزویر جو بایدن را که میکوشد با عمدهتر کردن خطر روسیه برای کل اروپاییها و جلوه دادن خود و کشورش به عنوان یک منجی، جایگاه و نفوذ امریکا را در جهان بیشتر کند، برنمیتابند.
در همین ارتباط آلمان که چند سالی است در زمینه کسب نفت و گاز مورد نیازش به روسیه و برای داد و ستد اقتصادیاش به چین متکی شده، از اینکه دولت امریکا چه در زمان دونالد ترامپ و چه اینک در دوره جو بایدن میکوشد معاملههای اقتصادی وسیع آلمان و شماری دیگر از کشورهای اروپایی را با مسکو و پکن محدود کند، ناراحت است و دیدار اخیر اولاف شولتز صدراعظم آلمان از چین نیز قدمی در راه نفی این تلاش و تحکیم روابط اقتصادی این کشور با این غول شرق آسیایی بود.
شاید آلمان و همتاهایش به لطف اندوختههای قبلیشان گاز مصرفی زمستان امسال خود را در اختیار داشته باشند، اما با توجه به شش برابر شدن قیمت گاز در سطح اروپا که منتج از بحران اوکراین است، ساکنان آلمان و اکثر کشورهای دیگر اروپایی اوقات بسیار سختی را در سال ۲۰۲۳ پیش رو خواهند داشت و تأمین گاز و پرداخت بهای آن برای مردم این قاره کمرشکن خواهد بود. این را باید محصول سیاستهای روسیه دانست که بعد از حمایت آشکار غربیها از اوکراین در مناقشه کرملین با کشور همسایه جریان گاز ارسالی خود به کشورهای غربی را بست و شرط دریافت روبل (و نه دلار) را برای ارسال گاز خود به معدودی از کشورهایی که حمایتشان از کییف تام و تمام نبوده، تعیین کرد.
همه این رخدادها این باور را قوت بخشیده که امریکا نهتنها مخالفتی با جنگ روسیه – اوکراین ندارد، بلکه طالب استمرار آن تا سرحد امکان است. زیرا در جهات و زمینههای مختلف از آن بهره میبرد. کاخ سفید با این سیاست، از یکسو بیش از گذشته سلاحهای سنگین و پایگاههای نظامی خود را در سطح اروپا مستقر میکند و از جانب دیگر بسیاری از اقلام صادراتیاش را که پیشتر روی دستش باد میکرد به کشورهایی میفروشد که دیگر نمیتوانند به معاملات قبلیشان با روسها ادامه دهند و مجبورند هرچه سریعتر کشوری دیگر را جانشین آن و بازارهای تازهای را برای خریدهای خود پیدا کنند.
مسائلی از این دست رهبران فرانسه را هم ناامید کرده و امانوئل مکرون پس از دیدن ریاکاریهای کاخ سفید با لحنی قاطع و آشکار از مردم این کشور خواسته است که تصورات خام گذشته خود را به فراموشی بسپارند و با واقعیتها زندگی کنند. او گفته است: «به فکر رسیدن کمکهایی حقیقی و مؤثر از جانب امریکا نباشید، زیرا این کشور ابتدا به منافع خود میاندیشد.»
مشکلات اروپا به همین جا ختم نمیشود و حتی روابط بین آلمان و فرانسه روبه سردی رفته و جدایی شش سال پیش انگلیس از «اتحادیه اروپا» و مشکلات عظیم برخاسته از آن کل بریتانیا را به سوی یک «نداری اقتصادی» آشکار به پیش رانده و شرایط مالی سایر کشورهای اروپایی چه در غرب و چه در شرق این قاره چندان روشن نیست و تعریفی ندارد. با وجود این اگر قرار است اروپا حرکاتی داشته باشد که سیاستهای متخذه بایدن را کم اثر و شرایط اقتصادی تیره این قاره را قدری روشنتر کند، این کار باید توسط «قدرت»های اروپا و کشورهای نامدارتر صورت گیرد که هم پشتوانه اقتصادیشان غنیتر است و هم راهها و ضربههای بیشتری برای حل مشکلات عمومی در قاره اروپا دارند. این درحالی است که سایر اعضای اتحادیه اروپا در بسیاری از موارد دیگر هم دچار تفرق آرا و اختلاف سلیقهاند؛ چیزی که امریکا بهطور پنهانی ازآن لذت میبرد و از طریق آن اروپا را تحقیر و جناح و جایگاه خود را پیوسته قویتر میکند.
مروان بشاره، تحلیلگر ارشد سیاسی