به گزارش مجله خبری نگار/ایران: حسین مظفری(استاد دانشگاه): طی چند هفته اخیر تحلیلهای مختلفی درباره نسل جدید انقلاب ارائه شده است. برخی بیرحمانه به این نسل تاختند و آنان را مصداق شکاف نسلی دانستند و با همین پیش فرض آموزش و پرورش را مشکل اصلی دانستند. پیش فرضی که کلیدواژه آن مواردی، چون «ناامیدند»، «خوشگذرانند»، «خشونت طلبند»، نسلی هستند که در «بازی غرق شدهاند» و همه چیز حتی اغتشاشات را همچون بازی میدانند، «قانون گریز» هستند و از انقلاب بریدهاند.
چنین تحلیلهایی، عمدتاً از زبان رسانهها و تئوریسینهای ضد انقلاب مطرح میشود و متأسفانه برخی افراد هم این تحلیلها را بدون درک درست و دقیق تکرار میکنند. چندی پیش، از یکی از استادان برجسته تاریخ اسلام پرسیدم که مهمترین علتِ مقابله مردم کوفه با امام حسین (ع) و همراهی نکردن با امام معصوم (ع) چه بود؟ با اندکی تأمل فرمودند عملیات روانی گسترده یزید و ابن مرجانه علیه این بزرگوار. این درحالی است که با وجود فناوریهای نوین ارتباطی، شاهد بیسابقهترین عملیات روانی و تبلیغاتی دشمن روی نسل جدید انقلاب هستیم.
در طول دوران انقلاب و بلکه تاریخ کشور، سابقه نداشته است که حجم عظیمی از شبکههای ماهوارهای، پلتفرمهای مجازی، سایتها، بازیها، صنایع فرهنگی غربی و... بدین اندازه نسل جدید انقلاب را مورد حمله قرار دهد. با چنین تبلیغات گستردهای، نسل جدید انقلاب، پای کار انقلاب و رهبرش بوده است. این همان نسلی است که شهید حججی جوان و اغلب شهدای مدافع حرم و امنیت را تحویل انقلاب داده است. این همان نسلی است که محرم و صفر را امتداد داده و همچنان زنده نگه داشته است تا همچنان پرشور باشد.
این همان نسلی است که هیأتهای کشور را پویا نگه داشته است. این همان نسلی است که خود را با همه مشقتهایش به اربعین رسانده تا اثبات کند تهمت خوشگذرانی به آنان تهمتی نادرست است. میگویند با نسل جدید انقلاب دچار شکاف نسلی شدهایم! خاطرم هست زمانی که در اواخر دهه هفتاد دانشجوی تازه وارد به دانشگاه بودم در حالی که فضای پرالتهابی در دانشگاه و کشور را داشتیم شبیه همین حرفها را در اوایل دهه هشتاد به ما «دهه شصتیها» میزدند، زمانی که اغتشاشات ۷۸ رخ داده بود، به ما دهه شصتیها میگفتند اینان دیگر انقلاب را نمیخواهند، خشن هستند، تاکنون سابقه اغتشاش نداشتیم و این دهه شصتیها بودند که اغتشاش را به راه انداختند، ما آنها را نمیفهمیم، از دنیای دیگر آمدهاند، نسلی هستند که فرصت تربیت آنها را بهدلیل سرگرم بودن با جنگ تحمیلی نداشتیم و بیادب بار آمدهاند. آموزش و پرورش برای آنها وقت کافی نگذاشته است، بیدینتر از نسل قبلی هستند، جرأت نمیکنیم پرچم انقلاب را به دست آنها بدهیم و از این قبیل تحلیلهای «آب دوغ خیاری». آش به قدری شور شده بود که آن تئوریسین معروف اصلاحات جرأت پیدا کرد که با صراحت بگوید: «انقلاب تمام شده است».
در حالی که بعدها، دهه شصتیها، به نسلِ مظلوم و پای کار انقلاب معروف شدند. ما اختلاف نسلی داریم، اما شکاف و گسست نسلی خیر. این یک روال طبیعی است که هر نسلی با نسل قبلی و بعدی خود متفاوت باشد. مگر ما متفاوت فکر نمیکردیم؛ مگر پدران ما با نسل قبلیشان متفاوت نبودهاند؛ مگر امیرمؤمنان (ع) هزار و چهارصد سال قبل نفرمودند: «آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.»
پس چرا اصرار داریم دهه هفتادی و هشتادیمان را که پای کشور و آرمانهای کشور مانده است بهدلیل تفاوتِ سلیقهای با نسل قبلیاش، بریده از انقلاب نشان دهیم. به چه زبانی اثبات کنند که پای کار نظامشان هستند.
شاید به همین دلیل است که امام بزرگوار ما فرمودند: «تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانى مثل جوانهاى ایران ما سراغ ندارد و ملتى مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است.» این نسل جدید را دریابیم و با تحلیلهای نادرست تصویر ذهنی جامعه را نسبت به آنها و آنها را نسبت به نسلهای قبلی، مخدوش نکنیم. باید قدردان آنها بود که با این فشار رسانهای همچنان پای کار آرمانهای نظام و کشورند.