کد مطلب: ۳۳۲۷۶۸
۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۴

جنگی که از آغاز اشتباه بود

بازخوانی حضور ۲۰ ساله امریکا در افغانستان در گفت و گو با محسن روحی صفت، سرکنسول سابق ایران در افغانستان

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: ۳۰ آگوست ۲۰۲۱/ ۸ شهریور ۱۴۰۰ عکسی در رسانه‌های جهان مخابره شد که برای همیشه در حافظه تاریخی مردم افغانستان، منطقه، جهان و بخصوص خود امریکایی‌ها باقی خواهد ماند؛ عکسی از کریستوفر تاد دوناهو، ژنرال دوستاره ارتش ایالات متحده که به‌عنوان آخرین نظامی امریکا در حال سوار شدن به هواپیما و خروج از افغانستان است.

اکنون که دقیقاً یک سال از خروج امریکایی‌ها از افغانستان گذشته تقریباً برای همه مسجل است که ایالات متحده یک شکست مفتضحانه را در افغانستان تجربه کرد، اما به چه دلیل یا دلایلی ایالات متحده با وجود دو دهه حضور در افغانستان و صرف هزینه‌های هنگفت نتوانست به دستاورد قابل دفاع دست پیدا کند و به موازات افغانستان را در یک بحران تمام عیار رها کرد؟ این سؤالی است که در گفتگو با محسن روحی صفت پیگیری شده است. در گپ و گفت با رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا سعی بر آن بوده تا بازخوانی از شکست امریکایی‌ها در اولین سالگرد خروج ارتش این کشور از خاک افغانستان داشته باشیم.

***

در اولین سالگرد خروج نظامیان ایالات متحده از افغانستان این سؤال اصلی وجود دارد که چرا امریکا در افغانستان ناکام بود؟

برای اینکه بفهمیم چرا امریکا در افغانستان شکست خورد باید به ابتدای مسأله و چرایی ورود امریکایی‌ها به افغانستان باز گردیم، چون در واقع ورود امریکا به افغانستان یک اشتباه بزرگ بود. این واقعیتی است که تقریباً برای تمام کارشناسان، تحلیلگران و حتی خود جامعه امریکا یک اصل پذیرفته شده است.

باید پرسید چرا به باور شما ورود امریکا به افغانستان اشتباه بود؟

این مسأله ۵ دلیل دارد؛ اول آنکه امریکایی‌ها دارای یک روحیه خودبرتربینی نسبت به دیگر کشور‌ها هستند، یعنی امریکایی‌ها این تصور را دارند که بهتر از همه می‌توانند مسائل را تحلیل و ارزیابی کنند. در صورتی که امریکایی‌ها مشخصاً در خصوص افغانستان هیچگونه شناخت، تحلیل و ارزیابی درستی نداشتند و تنها بخشی از جریان نئوکان در امریکا با فشار سیاسی به‌دنبال تجاوز به خاک افغانستان بود تا حضور نظامی امریکا در این منطقه شکل بگیرد. دومین مسأله به ارزیابی اشتباه امریکایی‌ها در مدیریت امور افغانستان باز می‌گردد، چون ایالات متحده فکر می‌کرد با تجاوز به خاک افغانستان و شکست سریع نیرو‌های نظامی در این کشور به یک پیروزی موقت دست پیدا کرده است و می‌تواند دیگر امور را هم به همین منوال پیش ببرد. در حالی که جنگ، تجاوز و تخریب افغانستان یک موضوع است، اما اداره و مدیریت کشوری مانند افغانستان موضوع کاملاً جداگانه‌ای است؛ لذا امریکا در این مسأله (اداره افغانستان) به یک شکست تمام عیار رسید. تنها به فاصله دو سال بعد از تجاوز امریکا به افغانستان از سال ۲۰۰۳ تاکنون هرسال وضعیت افغانستان بدتر شده است.

سومین مسأله هم عدم همکاری امریکایی‌ها با بازیگران منطقه بخصوص همسایگان افغانستان در مدیریت این کشور بود. مسأله چهارم به عدم شجاعت امریکا برای پذیرش شکست و تلاش برای اصلاح آن در افغانستان برمی‌گشت. مشخصاً از سال ۲۰۰۹ برای کاخ سفید، کنگره، سی آی‌ای و پنتاگون مسجل شده بود که ادامه حضور امریکا در خاک افغانستان هیچ سودی ندارد، اما آن‌ها هیچگاه این شکست را رسماً اعلام نکردند و تصمیمی برای خروج از افغانستان نگرفتند، چون شجاعت آن را نداشتند تا زمان ریاست جمهوری باراک اوباما. حتی بعد از روی کار آمدن اوباما و تصمیم برای خروج نظامی امریکا از افغانستان بازهم شجاعت برای پذیرش کامل شکست در افغانستان وجود نداشت و اوباما هم تنها ۸۵ هزار نیروی امریکایی را از افغانستان خارج کرد و بخشی از آن تا ۳۰ آگوست سال ۲۰۲۱ در افغانستان ماند. مسأله پنجم آن است که مقامات امریکا به‌دلیل همان عدم شناخت جامعه افغانستان سعی کردند هنجار‌هایی را که درفرهنگ امریکایی مرسوم است به جامعه سنتی افغانستان تحمیل کنند.

با توجه به نکاتی که عنوان داشتید این سؤال بیشتر خودنمایی می‌کند که چرا امریکایی‌ها مجبور به خروج از افغانستان شدند؟

این مسأله دو عامل ایجابی و یک عامل سلبی دارد. عامل سلبی آن، این است که ایالات متحده هیچ افق روشنی برای موفقیت خود در افغانستان نمی‌دید؛ لذا بعد از دو دهه تحمیل هزینه به ملت افغانستان به این نتیجه رسید که از این کشور خارج شود، اما عامل ایجابی آن به هزینه‌های اقتصادی این حضور امریکایی‌ها در افغانستان باز می‌گشت، یعنی هزینه‌های تداوم حضور امریکا در افغانستان آن قدر زیاد شده بود که بودجه این کشور را بشدت تحت تأثیر قرار داده بود. به همین دلیل برای امریکایی‌ها به صرفه نبود که در افغانستان بمانند. دیگر عامل ایجابی به تمرکز امریکا روی آسیای جنوب شرقی و بخصوص مهار چین بازمی‌گردد. به هر حال ایالات متحده این تصور را دارد که اگر قرار است هزینه‌ای صرف شود، نه در افغانستان بلکه در آسیای جنوب شرقی و برای کنترل و مهار چین باشد. به همین دلیل امریکا از افغانستان خارج شد.

اما این نکته شما به آن معنا نیست که امریکا، افغانستان را رها کرده است. به هر حال امتیازات ژئوپلیتیک افغانستان در همسایگی با ایران، پاکستان، هندوستان، چین و روسیه قطعاً سبب خواهد شد که امریکا برنامه خاص خود را برای این کشور داشته باشد، ولو اینکه در افغانستان حضور نظامی نداشته باشد.

بله، درست است، اگرچه دقیقاً یک سال از خروج امریکایی‌ها از افغانستان می‌گذرد و هیچ امریکایی در این کشور حضور ندارد، اما این نکته به معنای آن نیست که امریکا اهداف و برنامه‌های خود را برای افغانستان کنار گذاشته است. اهداف و برنامه‌ها سر جای خود هستند. اینجا وسیله و ابزار برای رسیدن به این اهداف و برنامه‌های امریکا در افغانستان تغییر کرده است، یعنی امریکا دیگر از طریق حضور نظامی به‌دنبال تحقق این اهداف در افغانستان نیست، بلکه در تلاش است با ابزار‌های مدیریت از راه دور، افغانستان را اداره کند.

مصادیق این مدیریت از راه دور امریکا برای افغانستان چیست؟

مصادیقش به مدیریت دیپلماتیک، استفاده از نهاد‌های امنیتی و جاسوسی دیگر کشور‌ها در افغانستان و همچنین به کارگیری تجهیزات از راه دور باز می‌گردد، کما اینکه در عملیات حمله و از پای در آوردن رهبر القاعده، امریکایی‌ها با همین تجهیزات سعی کردند برنامه خود را در افغانستان پیاده کنند. در واقع امریکا سعی دارد از هر وسیله و مسیری افغانستان را از راه دور هدایت و مدیریت کند و برنامه‌های خود را پیاده کند؛ این ابزار‌ها هزینه‌هایی به مراتب کمتر از حضور نظامی امریکا در افغانستان دارد.

تمرکز جزئی‌تری روی بازه زمانی ۱۵ روزه از زمان سقوط کابل در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ تا خروج کامل امریکایی‌ها در ۳۰ آگوست ۲۰۲۱ داشته باشیم. چرا واقعاً خروج امریکایی‌ها در این فرجه زمانی با یک هرج و مرج بی‌سابقه همراه بود تا جایی که بسیاری از تجهیزات و ادوات نظامی امریکا در فرودگاه کابل جاماند؟

دلیل آن به عدم پایبندی طالبان به قرارداد دوحه باز می‌گردد. چون قرار بود بر اساس توافق دوحه در یک برنامه‌ریزی، امریکایی‌ها از افغانستان خارج شوند و در این مدت حکومتی موقت متشکل از همه اقوام افغانی شکل بگیرد؛ حکومت موقتی ۵۰ تا ۷۰ درصد آن در دست طالبان باشد، ولی اتفاقاتی غیر از مفاد توافق دوحه روی داد. اتفاقاتی نظیر آنچه سازمان اطلاعاتی پاکستان با همکاری بخشی از طالبان آن را رقم زد و کمک کرد تا طالبان بتواند بخش‌هایی از توافق دوحه را دور زده و آن را اجرایی نکند.

چطور؟ مسأله سقوط کابل بود؟

دقیقاً، چون طالبان بر خلاف قرارداد دوحه قرار بود وارد کابل نشود و صبر کند تا دولت موقت زمام امور را به دست بگیرد، اما شاهد ورود طالبان به کابل و سقوط دولت اشرف غنی بودیم. به تبع آن هم امریکایی‌ها هنوز آمادگی لازم برای خروج تمام نیروها، تجهیزات و ادوات خود را از افغانستان نداشتند. به همین دلیل با شتاب، عجله، هرج و مرج و افتضاح شاهد خروج امریکایی‌ها در آن بازه زمانی ۱۵ روزه بودیم که تبدیل به نمادی از شکست امریکا در جنگ ۲۰ ساله‌اش در افغانستان شد.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر