به گزارش مجله خبری نگار، برای برخی آدمها سیاهی شب خطرناک است؛ اما خطرناکتر، آدمهایی هستند که خود را در سیاهی پنهان میکنند. دسته دوم، مقوله شب را که شاید به خودی خود خطری نداشته باشد، ترسناک میکنند.
افرادی که تلاش میکنند در زوایای پنهان فوتبال مخفی بمانند، تمام فوتبال را به دامی بزرگ تبدیل میکنند تا چهره ورزشی که در دنیا به لذت اول مردم دنیا تبدیل شده، اینجا به دلهره و اضطراب تبدیل شود.
آمار و اسنادی که هر روز منتشر میشود، اهالی فوتبال را نگران کرده، چون این آمار آنقدر قدرت دارد که اعتماد مردم را بدزدد. آنقدر که از خود بپرسند عاشقانه فوتبالی که این گونه مدیریتش میکنند را دوست داشته باشیم؟ و سؤال دوم دلهرهآورتر است؛ چرا باید چرخ زیرین چنین آسیابی باشیم؟
صورت کودک معصومی که در ورزشگاه، دستهای پدر را روی گوشهایش احساس کرد، به ما گفت برای فوتبال هیچ کاری نکردهایم و چرخهای این ترن که در سراشیبی رهایش کردهایم، همه را روزی زیر خواهد گرفت.
آمار عجیب و غیر باور و همین طور اعداد رد و بدل شدهای که اسنادش هر روز منتشر میشود، با آنچه در ورزشگاهها بهنام فوتبال به مردم هدیه میدهند، کوچکترین تناسبی ندارد. فوتبال باشگاههای اروپایی، چشمنواز است، چون همه خود را در عمل، وامدار چرخه فوتبال میدانند و معتقدند باید بدهیشان به اضلاع دیگر این چند ضلعی را پرداخت کنند؛ اما ما چگونه فکر میکنیم؟ بازیکن، مربی، مدیر، باشگاه و فدراسیون، نه تنها خود را بدهکار فوتبال و مردم نمیدانند که در پارهای اوقات طلبکارند. این چرخه، معیوب است، چون خیلیها فقط به بیرون کشیدن گلیم شخص خود فکر میکنند. در این معرکه خودبینی، چه حال نزاری دارد فوتبال ما. در این دریا که همه بهدنبال صیدهای گرانقیمت هستنند، چگونه میشود گوهر ماند و گوهر بود؟