به گزارش مجله خبری نگار، روزنامه فرهیختگان نوشت: نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا شامگاه سهشنبه ۱۱ مرداد (۲ اوت) وارد تایوان شد و ظهر روز بعد (چهارشنبه ۱۲ مرداد) این منطقه را ترک کرد. این سفر چند ساعته و بسیار کوتاه که از نظر توافقات تقریبا بیحاصل بود، صرفا یک هدف داشت و آن تخلیه ظرفیت اقدامات چین در چند ماه گذشته پیرامون قضیه تایوان بود. پس از آغاز حمله روسیه به ناتو در خاک اوکراین در پنجم اسفندماه سال ۱۴۰۰ (۲۴ فوریه ۲۰۲۲)، بحثها درباره حمله چین به تایوان نیز پررنگ شد. در این میان پکن با برگزاری رزمایشهای متعدد تلاش کرد بر چنین احتمالی صحنه بگذارد.
چنین اقداماتی که در مدت ۶ ماه گذشته، مساله حمله چین به تایوان را همواره گرم نگاه داشته بود، متضمن دستاوردهای روانی مثبت برای پکن و آسیب به وجهه واشنگتن بود.
چینیها مشاهده میکردند که چگونه پس از جنگ در اوکراین، هرگونه تهدیدشان علیه تایوان که پیشتر نیز وجود داشته، بسیار بزرگتر دیده میشود. از سوی دیگر این تهدیدات باعث میشد درحالیکه آمریکا به تمرکز بر روسیه برای مهار آن در جنگ اوکراین نیاز داشت، همزمان مجبور شود توان بیشتری را نیز برای شرق آسیا اختصاص دهد. این شرایط باعث میشد روسها با سهولت بیشتری در زمین پیشروی کرده و به خطری پایدارتر و عظیمتر برای غرب تبدیل شود.
هدفهای چندگانه چین که تنها به برخی از آنها اشاره شد، صرفا با ایجاد تهدیدات معتبر، ولی غیرعملی علیه تایوان به دست میآمد. آمریکا نیز در این میان صرفا منفعل بود. با این حال ۶ ماه پس از آغاز جنگ روانی چین علیه آمریکا، واشنگتن دست به اقداماتی زد تا ظرفیت «تهدیدات معتبر» پکن علیه تایپه تخلیه شود. تهدیدات چین علیه تایوان به این دلیل همواره معتبر شناخته میشدند که هیچگاه در معرض یک امتحان نهایی قرار نگرفته بودند.
هنگامی که پلوسی از سفرش به تایوان صحبت کرد، اقدامی که نخستین سفر یک مقام عالیرتبه آمریکایی به این منطقه پس از سفر نیوت گینگریچ، رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا در سال ۱۹۹۷ به حساب میآمد، وقت امتحان نهایی چینیها درباره تایوان فرارسیده بود. چین اگر واقعا قصد حمله یا اقدام نظامی علیه تایوان را داشت، سفر پلوسی میتوانست این بهانه را به پکن بدهد.
اگر چینیها پس از سفر پلوسی که تمام تنشها در شرق آسیا را به اوج خود رساند، به تایوان حمله نکنند، برای همگان آشکار خواهد شد که پکن اساسا چنین قصدی را در برهه کنونی ندارد؛ چیزی که موجب میشود دستاوردهای ۶ ماه اخیر چینیها در تشدید تنش علیه تایوان در پسزمینه جنگ اوکراین به اتمام برسد. پس از آن دیگر کسی معتقد نخواهد بود که چین نیز همانند روسیه یک خطر نظامی قریبالوقوع است. پس از آن دیگر به نظر نخواهد آمد که چین در آستانه آزادسازی تایوان قرار دارد. پس از آن دیگر غرب نگران تمرکز بر روسیه نخواهند بود، زیرا میدانند چین نیاز به تمرکز نظامی چندانی در برهه کنونی ندارد. در حقیقت هدف آمریکا از سفر پلوسی به جزیره تایوان قطع کردن نوار پیروزیهای روانی چین بر این کشور بود. توپی که نیمسال در زمین آمریکا بوده است، امروز با شوت پلوسی در زمین چین است. با این حال دستان پکن نیز خالی نیست. اگر چینیها قدری منعطفتر فکر کنند، میتوانند با دست زدن به اقدامات نظامی که کوچکتر از جنگ هستند، توپ را مجددا در زمین آمریکا قرار دهند. چینیها در مواضع رسمیشان نشان دادهاند به دنبال این اقدام هستند همانگونه که «وو چیان»، سخنگوی وزارت دفاع چین پس از ورود پلوسی به تایوان گفت: «ارتش آزادیبخش چین با مجموعهای از عملیات نظامی، سفر پلوسی به تایوان را پاسخ میدهد.»
در این میان آنچه که برای معتبر نشان دادن عملیاتهای نظامی محدود چین لازم است توان نظامی این کشور در مقایسه با آمریکاست. اگر توان نظامی چین به اندازهای باشد که آمریکا قادر به نبرد با آن نباشد، اقدامات نظامی محدود پکن بهشدت معتبر خواهند شد. چنین چیزی بهطور ویژه در غرب آسیا و خلیجفارس بارها امتحان شده است. در این منطقه به دلیل توان بالای محور مقامت، اقدامات نظامی محدود این محور در چهارچوب جنگ نامتقارن علیه محور غربی اغلب به موفقیتهای آشکاری منجر شده است. در این اتفاقات به دلیل توان نظامی بالای محور مقاومت که جنگ با آن را ناممکن میسازد، توان بازدارندگی نظامی همانند یک چتر برای اقدامات نظامی محدود و تاکتیکی عمل کردند. پکن نیز به راحتی میتوانند با بهکارگیری اراده خود در این مسیر قدم بردارد.
مقایسه تواناییهای ارتش این دو کشور نشان میدهد چین در مقیاس کلی چندان از رقیب آمریکایی خود عقبتر نیست. هرچند باید گفت اگر قرار باشد جنگ در تایوان که با چین ۱۳۰ کیلومتر و با آمریکا بیش از ۱۰ هزار کیلومتر فاصله دارد دربگیرد، اساسا بسیاری از تجهیزات جنگی واشنگتن به دلیل بعد زیاد فاصله به کار نخواهند آمد؛ موضوعی که حکایت از برتری مطلق چین در منطقه تایوان دارد.