به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: در تاریخ فوتبال ایران از ابتدا تا امروز، ۴۰ مربی روی نیمکت تیم ملی نشستند که از این تعداد، ۵ نفر کروات بودند، ۲ مربی از برزیل و مجارستان آمدند و مربیانی از کشورهای بلژیک، بوسنی و هرزگوین، ایرلند، پرتغال، روسیه، اسکاتلند و صربستان هم یک بار افتخار نشستن روی نیمکت تیم ملی را به دست آوردند. باقی مربیان، ایرانی بودند. در این لیست اسامیای، چون حسین صدقیانی، مصطفی سلیمی، حسین فکری، محمود بیاتی، پرویز دهداری، محمد رنجبر، حشمت مهاجرانی، حسن حبیبی، جلال چراغپور، محمود یاوری، ناصر ابراهیمی، فریدون عسگرزاده، رضا وطنخواه، مهدی مناجاتی، علی پروین، محمد مایلیکهن، جلال طالبی، منصور پورحیدری، همایون شاهرخی، امیر قلعهنویی، منصور ابراهیمزاده، علی دایی، افشین قطبی و علیرضا منصوریان مربیان ایرانی بودند که هدایت تیم ملی را برای یک یا چند بازی برعهده گرفتند. به همین بهانه بد نیست نگاهی به آمار مربیان ایرانی که بیش از ۱۰ بار روی نیمکت مقدس تیم ملی نشستند، داشته باشیم:
هیاهو بر سر حضور مربی ایرانی در کادر فنی تیم ملی ایران به اوج رسیده. هیاهویی که بیش از یک دهه در حوالی تیم ملی فوتبال خبری از آن نبود، اما ناگهان در یک دگردیسی تاریخی دوباره لقلقه زبانها شده. بهانهها بسیارند، اما حضور مربیان ایرانی در رأس تیمهای ملی ورزشی در همه رشتهها به نظر یک دکترین نامرئی در ورزش ایران است و حالا قرار است این دکترین در فوتبال نیز اجرا شود. مدافعان این پروژه به مثال دمدستی والیبال اشاره میکنند که بعد از دو دهه که در تیول قدرت خارجیهای نامدار و با اسم و رسم بوده، حالا با مربی ایرانی در لیگ ملتهای والیبال خوش میدرخشد و برای رقبا خط و نشان میکشد.
این حرف بیراهی نیست و البته طرفداران خاص خود را دارد. حضور مربی ایرانی که درون مرزهای این جغرافیا زندگی کرده، بزرگ شده و فرهنگ و آداب ایرانی در گوشت و پوست و استخوان وی جاری است، یک پوئن و مزیت بزرگ است که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد، اما نقطه تاریک آنجاست که به مؤلفههای دیگر سرمربیگری یعنی مهارت، تخصص، دانش، اتوریته و کاریزما مینگریم و گزینههای ایرانی را جملگی تهی از این مؤلفهها میبینیم. عجیب اینکه سرنوشت این روزهای تیم ملی شباهت بسیاری با سال ۹۸ دارد. آنجا که تومیسلاو ایویچ نامدار و کارنامهدار را در فاصله چند ماه مانده به جام جهانی با یک کودتای بدون خونریزی و با بهانههای عجیب کنار گذاشتیم تا یک مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی بنشیند. مربیای که عملاً چیزی برای ارائه نداشت تا یکی از بهترین نسلهای تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی رستگار نشود.
این بار نیز تاریخ دوباره تکرار شده؛ دراگان اسکوچیچ کروات سرمربی فعلی ما است که البته در اعتبار و آوازه با ایویچ فاصله کیلومتری دارد و البته در جام جهانی نیز دست بر قضا با امریکا همگروه هستیم. بازی با این دشمن سیاسی برای حاکمیت ما از اهمیت فراوانی برخوردار است. به نظر میرسد که این بار همان نسخه ۲۴ سال پیش دوباره برای فوتبال ایران قرار است تجویز شود. نسخهای که البته با توجه به شرایط موجود میتواند عواقب و ناکامی بزرگتری از ۲۴ سال گذشته داشته باشد و حتی شانسهای حداقلی برای توفیق در جام جهانی بویژه در بازی حیثیتی برابر امریکا را به صفر برساند تا بدترین جام جهانی تاریخ را تجربه کنیم. این خطر را باید جدی گرفت.