به گزارش مجله خبری نگار/ ایران:در سالهای اخیر تعداد کشتارهای جمعی در امریکا روند صعودی داشته است. این موضوع به طور مستقیم وابسته به شرایط داخلی امریکا و بیانگر وضعیت درونی آن است. در سال ۲۰۲۰ میلادی امریکا آمار ۱۹هزار و ۳۵۰قتل با سلاح گرم را به ثبت رسانده که حدود ۳۵درصد نسبت به سال ۲۰۱۹ افزایش داشته است. اکنون ۱۶۰ روز از شروع سال جدید میلادی گذشته و تعداد تیراندازی جمعی (Mass shooting) تا به امروز حدود ۲۲۰ مورد بوده است که در آنها عموماً مسلسل استفاده میشود. این شیوه کشتار با قتل با اسلحه فرق دارد و در آمارها محاسبه نشده است. در این شیوه غالباً هدف، فرد خاصی نیست و جمعیتی به رگبار بسته میشود.
نکتهای که وجود دارد این است که حتی برخی از تیراندازیهای جمعی و کشتار آن رسانهای نمیشود و تنها روزنامه محلی به آن اشاره میکند.
مردم هر روز در امریکا شاهد تیراندازی جمعی و کشتار هستند و این سؤال مطرح است که چرا امریکا در این حالت به سر میبرد؟
اولین عاملی که میتوان برای آن برشمرد در دسترس بودن اسلحههای کشتارجمعی مانند مسلسل برای همگان است. مانند حادثه تگزاس که فرد حملهکننده به راحتی با دراختیار داشتن مسلسل تمام اتومات، در روز تولد ۱۸ سالگی خود به مدرسه حمله کرد و دانشآموزان را به رگبار بست. این فاجعه به قدری شدید بود که برای شناسایی کودکان کشته شده در همان روز، اقدام به گرفتن دیانای از افراد خانواده کردند، چراکه مسلسل دارای کاربرد نظامی است و برای مردان بزرگسال تعبیه شده است و در بدن منفجر میشود.
یکی دیگر از عوامل، فرهنگ خشونتی است که هم دولت امریکا به آن مشهور است و هم مردم این کشور دچار چنین معضلی هستند. هیچ روزی نیست که در خاک امریکا کشتار جمعی وجود نداشته باشد و دولت امریکا نیز در خارج از خاک خود جایی را بمباران نکند و یا مکانی را مورد حمله قرار ندهد. دولت امریکا در این موضوع در حوزههای مختلف در داخل کشور خود درگیر است و این فرهنگ را ترویج میدهد. خشونت در این کشور دارای سابقه تاریخی است همانند کشتار و نسلکشی بومیان سرخپوست، بردهداری و آزار سیاهپوستان. سرچشمه فرهنگ خشونت به چرایی تسلط به ملتها در طول تاریخ برمیگردد. این فرهنگ به مثابه ابزاری است که میتوان با ارعاب و قتلعام ملتها بر آنها غلبه کرد و از طرفی تأثیرپذیری از دولت، به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده است و در نتیجه رفتارهای تهاجمی کشنده در میان مردم این کشور جذابیت پیدا کرده است. از ابزارهایی که باعث تزریق خشونت در لایههای جامعه امریکا شده است میتوان به بازیهای کامپیوتری، فیلمها و حتی انیمیشنها اشاره کرد که در آنها قتل افراد را عادیانگاری میکنند.
درنتیجه افراد با رشد در چنین محیطی و با تأثیر و الگوپذیری از آنها، هم زمینه چنین رفتارهایی را در خود نهادینه کرده و هم از نظر ابعاد روحی و روانی هیچ مشکلی برای کشتن و قتل یکدیگر در خود پیدا نمیکنند. این محیط خشونتبار هر ساله در حال رشد است و سران حکومت نیز با عدم قاطعیت و نبود دغدغه لازم، به ترویج آن دامن زده و نگران نیستند. از دیگر عواملی که امریکا را در سالهای اخیر بهطور صعودی با تیراندازی جمعی درگیر کرده، مشکلات فرهنگی و اخلاقی در جامعه است. اختلاف طبقاتی در این کشور، از بین رفتن کانون خانواده و فشارهای روحی و روانی روی افراد، زمینهساز چنین حوادثی است. به طور مثال شخصی که در دبستان راب در تگزاس به سوی دانشآموزان تیراندازی کرده و آنها را به رگبار بست، در ابتدا مادربزرگ خود را در منزل کشته بود و بعد وارد مدرسه شده بود. در نتیجه از هم پاشیدگی فرهنگ خانواده چنین وضعیتی را بهوجود میآورد. علاوه بر آن، کرونا و مشکلات اقتصادی و روانی ناشی از آن نیز تأثیرگذار بوده است. امریکا همچنان درگیر این مشکل است و نتوانسته در مقابله با آن اقتصاد خود را حفظ کند. این خسران بیشک روی افراد نیز تأثیرگذار است و شرایط را مضاعف میکند.
از سوی دیگر افراد رنگینپوست خصوصاً سیاهپوستان در تیراندازی جمعی بیشتر در معرض خطر هستند، زیرا یکی از تنشهای اجتماعی در امریکا نژادپرستی در این کشور است که به افراد این جسارت یا حق را میدهد که به هر نحوی با رنگینپوستان هر برخوردی داشته باشند و حتی کشتار نیز از آن مستثنی نیست. حملهای که در دو، سه هفته پیش در نیویورک و در شهر بوفالو به وجود آمد، در منطقه سیاهپوستان انجام گرفته بود و یک سفیدپوست آن را انجام داده بود. بنابراین، هم اختلاف طبقانی و هم مشکلات فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار است.
واکنش مردم امریکا نسبت به قوانین چیست؟
مردم امریکا از قوانین حمل اسلحه در کشور خود ناراضی هستند و در نظرسنجیها ۸۰ تا ۹۰ در صد این مخالفت را ابراز کردهاند و به هر وسیله و شکلی اعتراض میکنند، اما به دلیل ساختار بسته حکومتی در این قوانین، دستشان به جایی نمیرسد. بهطور مثال راهپیمایی «برای زندگیمان» ابداعی برای نشان دادن اعتراض مردم به قوانین حاکمیت امریکا و اصلاح قانون حمل سلاح و امن کردن مدارس در برابر این نوع حملات بود که در سال ۲۰۱۸ راهاندازی شد. علاوه بر آن گروههای مردمنهادی در امریکا وجود دارند که تنها دغدغهشان تغییر قوانین است، اما حتی آنها نیز بازدارندگی کامل را نیز مطرح نمیکنند بلکه خواهان آن هستند که سن فروش اسلحه از ۱۸ به ۲۱ تغییر کند.
اما از آنجا که قرار نیست این اعتراضات به جایی برسد و مردم نیز میدانند به نتیجهای نمیرسد، اراده محکمی در بین مردم به وجود نمیآید.
قانون در دسترس بودن انواع اسلحه برای هر فرد، مورد تأیید مردم نیست و با اینکه در این کشور ادعای وجود دموکراسی هست، اما نفوذ پول در ساختار سیاسی موجب شده این مسأله به صورت حل نشدنی باقی بماند. در امریکا یک مادر وقتی فرزندش را راهی مدرسه میکند از سالم آمدن آن اطمینان ندارد. نه تنها کشتار و تیراندازی جمعی بلکه تعرضاتی نیز موجود است که به هر شکل در محیط مدارس در حال وقوع است. اوضاع به گونهای است که برای رسیدگی و جلوگیری از آن پلیس در مدارس مستقر است، اما با وجود این همچنان مدارس شاهد جنایات و فاجعه هستند.
نکته جالب این است که قانون فروش سیگار و مشروب در برخی ایالات تغییر یافته و فروش آن را به افراد بالای ۲۱ سال افزایش دادهاند، اما در مورد قانون اسلحه چنین قانونی وجود ندارد و حتی اگر هم باشد در حد گمانه است و به نتیجه نمیرسد؛ بنابراین همچنان قانون فروش اسلحه در سن ۱۸ سالگی است، اما اگر ۲۱ سالگی بود احتمالاً آن فرد نمیتوانست چنین فاجعهای را بیافریند. یعنی سطح دغدغه در میان سیاستمداران به اسلحه و کشتار نمیرسد، چون زور لابی و سودجویی در این کشور بیشتر است.
چرا دولتمردان امریکا واکنش مؤثری ندارند؟
به دلیل نفوذ لابی اسلحه بین سیاستمداران امریکایی سالها است این مشکل وجود داشته و قابل حل نیز نمیباشد. هیچ انگیزه و اراده سیاسی در مورد منع فروش اسلحه در امریکا وجود ندارد چراکه در تعارض با لابیگری و سودجویی مقامات امریکایی است. حتی با وجود افزایش کشتار و فجایع نیز این انگیزه تقویت نمیشود.
در هفتههای گذشته شاهد قانون جدیدی برای کنترل این موضوع از سوی سیاستمداران امریکایی نبودیم و این به دلیل وجود لابی اسلحه در این کشور است. با وجود این، کریس مورفی سناتور دموکرات امریکایی جزو معدود افراد مخالف وضعیت موجود است. در لابیگری اسلحه غالباً افراد حزب جمهوریخواه کنگره حضور دارند و تعداد اندکی از دموکراتها هستند که مخالفند و متوجه فاجعه شکل یافته هستند و به کشورشان علاقهمندند.
با وجود این حتی او نیز بر تأمین مالی سلامت روان، تمهیدات ایمنی مدارس و پیشنهادات خوب، اما معنادار کنترل اسلحه تأکید دارد و اذعان میکند قانونی برای ممنوع کردن سلاحهای تهاجمی در دست بررسی مقامات امریکایی وجود ندارد. در نتیجه، در دسترس بودن اسلحه مسبب اصلی این اتفاقات در امریکا است و اگر محدودیت بر آن وضع شود، چنین رخدادهایی صورت نمیپذیرد. اگر قانون اسلحه اصلاح شود و فرد تنها به سلاح سرد دسترسی داشته باشد، نمیتواند فاجعه بزرگی با آن ایجاد کند و تعداد افراد کمتری مورد هدف قرار میگیرند. امروزه امریکا کشور بیماری است و این بیماری هر روز به شکلی سر باز میکند و مشکلات ریشهای در این کشور باقی مانده است. امریکا در حال افول است و این دست اتفاقات نیز از نشانههای افول این کشور است.