به گزارش مجله خبری نگار،یکی از مباحثی که ریشه طولانی در تاریخ اقتصاد کشور دارد، مربوط به حمایت از تولید داخلی است. درواقع افزایش تولید داخلی که همراه با افزایش اشتغال، تابآوری اجتماعی، توسعه و در نهایت رفاه اجتماعی همراه است، همواره مورد تاکید حاکمان قدیم و دولتمردان جدید بوده و هست. تا جاییکه توجه به اقتصاد و افزایش تولید داخل شعار اصلی نامزدهای ریاست جمهوری در سالهای اخیر بوده است. هرچند این موضوع از نظر اجتماعی و باور عمومی امری پذیرفته شده و اجتنابناپذیر تلقی میشود، اما دستیابی به آن شرایط ویژه و عزم ملی را میطلبد که باید تمام بخشهای حاکمیتی اعم از دولت، مجلس و قوه قضاییه هم بدان توجه ویژه و خاص داشته باشند. این امر به حدی از اهمیت برخوردار است که «سید ابراهیم رییسی»، رییس جمهوری هم حمایت از تولید داخلی را در اولویت سیاستها وبرنامههای اقتصادی دولت عنوان کرده است. اما به هرتقدیر دستیابی به چنین وضعیتی الزاماتی طلب میکند که توجه بدان اجتنابناپذیر است؛ چرا که مجموعهای از عوامل در ایجاد فرصتهایی نظیر افزایش توان تولید داخل موثر است.
بیتردید حمایت از تولید داخلی کشور و تشویق مصرفکنندگان به خرید محصولات داخلی منجر به رشد اقتصاد و توسعه ملی خواهد شد. از دیگر آثار آن هم میتوان به افزایش اشتغال، کاهش واردات غیرقانونی، افزایش قدرت ارز ملی، ثبات قیمت کالاها و افزایش کیفیت محصولات اشاره کرد. مجلس شورای اسلامی نیز با تصویب قوانینی مانند «حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی در تامین نیازهای کشور» سعی در تحقق حمایت از تولید داخلی داشته است. با این وجود، این قوانین در عمل نتوانستهاند موفقیت چندانی کسب کنند. از طرفی، اثرگذاری نمایشگاه تجهیزات و مواد آزمایشگاهی ساخت ایران در سالهای اخیر هم کاهش یافته که این مورد نیز در عدم موفقیت افزایش توان تولید داخل بسیار موثر بوده است.
اما سوای از این موارد یک مبحث بسیار مهم در کم توفیق بودن افزایش تولید داخلی مطرح است که مرتفع کردن این مشکل کاری بسیار پیچیده و تخصصی است. متاسفانه در سالهای اخیر موضوع «تقلب»، «کیفیت پایین» محصولات تولید داخل و نامتناسب بودن «هزینه» تمام شده محصول با قیمت کالاهای مشابه خارجی بسیار جدی است. همه این موارد هم موجب شده تا اعتماد عمومی به تولید کننده بهشکلی جدی مخدوش شود. به عبارتی «اعتماد» حلقه مفقودهای است که در ذهنیت عمومی مابین تولید کننده و مصرف کننده جای درستی قرار نگرفته و همین امر یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت در افزایش تولید داخلی بوده است. به عنوان مثال سابقه تولید لوازم خانگی در کشور به دههها قبل باز میگردد، اما این تجربه چند ده ساله هنوز نتوانسته تا اعتماد عمومی مشتریان ایرانی را به محصولات داخلی جلب کند. همین وضعیت در رابطه با تولید خودروی داخلی هم صادق است و نباید استقبال مردم از خرید خودروی داخلی را به حساب کیفیت بالا و اعتماد عمومی به این محصولات گذاشت. درواقع زمانی میتوان ادعا داشت که محصولات ایرانی با استقبال عمومی روبرو هستند که در یک فضای رقابتی برابر، تمایل به خرید مردم به آنها بیشتر باشد. در غیر اینصورت و با ورود کالاهای خارجی، فروش این محصولات بسیار بیشتر از نمونههای تولید داخل است؛ بنابراین یکی از الزامات اساسی برای افزایش تولید داخلی، ایجاد اعتماد عمومی از طریق افزایش سطح کیفیت و کاهش هزینه تمام شده این محصولات است. نمونههایی از کالاهای ایرانی که در سالهای اخیر با همین روش موفق به افزایش تولید داخل شدهاند، کم نیستند، اما یک باور عمومی دیگر مبنی بر اینکه: «محصولات ایرانی در ابتدا کیفیت مناسب دارند، اما بعد از مشترییابی از کیفیت خود میکاهند»، در همین رابطه وجود دارد. متاسفانه به دلیل چنین احساس بیاعتمادی که آن هم ناشی از افزایش هزینه مواد اولیه برای تولید کننده است، افزایش تولید محصولات داخلی، با چالشی اساسی روبروست.
از دیگر چالشهای اساسی در افزایش توان تولید داخلی، «جهانی شدن» اقتصاد است. جهانی شدن، فرایند کنش متقابل و یکپارچگی مردم، شرکتها و دولتها در سراسر جهان است. درواقع مفهوم جهانی شدن به علت پیشرفت فناوری ارتباطات و حمل و نقل، توسعه یافت و موجب افزایش کنش متقابل جهانی، رشد تجارت، ایدهها و فرهنگ بینالمللی هم شد. اما باید در نظر داشت که جهانی شدن در درجه نخست یک فرایند «اقتصادی» به صورت کنش متقابل اقتصادی است که با جنبههای فرهنگی و اجتماعی همراه است.
طبق برخی دیدگاههای موافق با جهانی شدن، این اتفاق در صورت انسجام میتواند سبب گسترش پیوندها و ارتباطات متقابل فراتر از حد دولتها شده و اهمیت محلات و قومیتگرایی را به حداقل برساند. «یک جهانی شدن» در حقیقت از پیامدهای نوزایی تمدن صنعتی و انقلاب تکنولوژی و گسترش سرمایه داری است که در صورت تحقق دور از فساد و نقص میتواند به موجب فرایندهای پیچیده، جوامع مدنی را جایگزین دولتشهرهای سنتی کرده و در تعاملی برابر به صورتی متوازن باعث توسعه همگانی شود. با این توضیحات میتوان گفت زمانی تولید داخل به عنوان تولید ملی مطرح میشود که در سطح جهانی ارزیابی شده و قدرت رقابت داشته باشد.
بدین ترتیب برای تقویت تولید ملی، حضور و بروز بیشتر در عرصه بینالمللی ضروری بوده و در چنین شرایطی تولید ملی، نشانگر اقتصاد ایرانی در جهان خواهد بود. در چنین شرایطی تولید ایرانی در رقابت با کالاهای وارداتی نه تنها دغدغه نخواهد داشت بلکه بخش مهمی از واردات را هم فاقد مزیت خواهد کرد. دسترسی به چنین وضعیتی هم نیازمند پنج ویژگی تولید ملی یعنی: ارزش افزوده بالا، قیمت تمام شده معقول و قابل رقابت، قابل قبول بودن کیفیت و استانداردهای تولید، رعایت استانداردهای زیست محیطی، فناوریهای نوین و پیشرفته در فرآیند تولید محصولات است.
این در حالیست که متاسفانه به دلیل عدم یکپارچه بودن اقدامات در عرصه تولید، نداشتن مطالعات بازاریابی و اصرار بر توزیع کالای داخلی بدون در نظر گرفتن سطح و سلیقه مشتری از یک سو و همچنین عدم ارتقا کیفیت محصولات در اغلب محصولات تولید داخلی از سوی دیگر، بزرگترین چالشی است که به واسطه آن جامعه تمایل کافی به حمایت از این تولیدات ندارد؛ بنابراین مبارزه با قاچاق و کاهش واردات کالا، تنها راه افزایش تولید داخل نیست و باید برنامهها و سیاستهای کلان اقتصادی، رویکردهای مسوولین، نیاز مردم و شرایط تولیدکننده را به طور جد در نظر بگیرند. به هرتقدیر و با درنظر گرفتن تمامی جوانب باید این نکته را هم مدنظر قرار داد که در شرایط فعلی چارهای جز رودرویی با این چالشها وجود نداشته و افزایش توان تولید ملی باید به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی مد نظر قرار بگیرد.