به گزارش مجله خبری نگار، وودی هارلسون، بازیگر محبوب و برنده جایزه امی، در جدیدترین قسمت برنامه Hot Ones تجربهای را پشت سر گذاشت که خودش آن را «جهنم محض» توصیف کرد! این بازیگر ۴۰ ساله سینما که برای تبلیغ فیلم جدیدش در برنامه شان ایوانز حاضر شده بود، از همان ابتدا میدانست که قرار است چه بلایی سرش بیاید.
وقتی شان از او پرسید که چه احساسی دارد، وودی با صداقت کامل گفت: «فقط ترس محضه داداش!» و بعد با شوخی اضافه کرد: «خیلی از دوستام رو مصاحبه کردی، باورم نمیشه بالاخره نوبت من شده که روی این صندلی بشینم.» البته مشخص بود که نشستن روی این صندلی آرزوی دیرینهاش نبوده!
با اولین بال، وودی که اهل تگزاس است، شوخی کرد: «احساس میکنم توی یک کشور مستقل نشستم، درست مثل تگزاس!» و وقتی شان گفت میتواند انگشتانش را لیس بزند، با تعجب پرسید: «واقعاً میتونم؟ یادم نمیاد قوانین چی بود!»
در حین مبارزه با سس هابانرو، وودی داستان جالبی تعریف کرد: «یه دوست خوب دارم، کیت بری، یه پسر ایرلندی که توی دو تا فیلم اول Now You See Me کمکمون کرد. این یارو استاد هیپنوتیزمه! یه بار داشت از طریق زوم بهم توضیح میداد، یهو دیدم داره میگه ‘اگه اونجا بودم الان میتونستم ببینم که داری میری توی ناخودآگاهت’ و داشت منو میکشوند که بخوابونتم! فکر کنم من خیلی راحت هیپنوتیزم میشم.»
وقتی نوبت به سس سوم رسید و وودی داشت از گرما میسوخت، شان سئوال جالبی پرسید درباره پشیمانیهای بازیگری. وودی در حالی که عرق از پیشانیاش میریخت گفت: «اوه آره، این اتفاق خیلی زیاد برام افتاده! مثلاً Planet of the Apes… داداش، من هنوزم وقتی تو خیابون راه میرم، هزار بار – دقیقاً هزار بار – به خودم میگم ‘ای کاش اون صحنه رو اینجوری بازی میکردم’ یا ‘کاش یه چیز دیگه میگفتم’. میدونی چیه؟ من میتونم دیوونه بازی کنم، ولی احساس میکنم اون شخصیت رو خیلی نرمال و معمولی بازی کردم. اگه یه فرصت دیگه داشتم، خیلی دیوونهتر بازیش میکردم!»
با رسیدن به سس چهارم، وودی داشت واقعاً اذیت میشد: «چند تا دیگه مونده؟ فقط سه تا خوردیم؟! ولی خبر خوب اینه که یک سومش تموم شده!» شان که سعی داشت روحیهاش را بالا نگه دارد، از تجربه کار با ترنس مالیک پرسید.
وودی گفت: «ترنس یه نابغهست، شک نکن! ما توی استرالیا بودیم، شمال کوئینزلند. این مرد میاومد بیرون، به علفهایی که توی باد تکون میخوردن نگاه میکرد و میگفت ‘این حرکت علفها رو دوست دارم، بیارید دوربین رو اینجا! ’ طبیعت واقعاً شکل فیلمهاش رو تعیین میکرد.»
با رسیدن به سسهای میانی، وودی دیگر داشت تسلیم میشد: «چطور مردم راحت به نظر میان؟ دیوید بلین رو دیدم، انگار هیچ مشکلی نداشت!» و وقتی شان گفت دیوید یک موجود دیگهست، وودی موافقت کرد: «آره، گونه دیگهای از بشره!»
سس هشتم که رسید، وودی گفت: «این بو میده! بوی شیمیایی میده! مثل زنگزدگی و فلز!» و بعد از خوردنش: «آخه کی دوست داره غذاش طعم فلز بده؟!»
در میان آه و نالهها، وودی با افتخار از تساوی با گری کاسپاروف گفت: «این یکی از بزرگترین دستاوردای زندگیمه!»، اما بعد با خنده اعتراف کرد که در مراسم افتتاحیه مسابقات جهانی، وقتی قرار بود حرکت افتتاحیه را انجام دهد، گند زد: «فکر کردم گفت E۴ ولی گفته بود D۴! میخواستم با انگشتم شاه رو بندازم که شوخی کنم، ولی مهره اشتباهی رو حرکت دادم. دیگه هر شوخیای که بود، تبدیل شد به ضایع شدن من!»
وودی در حالی که از شدت تندی اشک از چشمانش میریخت، داستان فوقالعادهای از پشت صحنه فیلم تعریف کرد: «من واقعاً نمیتونستم دانک کنم. با وسلی اسنایپس شرطهای کوچیک میبستیم. یه روز رفت تو تریلرش، خانمی که بوم رو نگه میداشت گفت ‘کشش کردی؟ ’ گفتم ‘نه! ’ شروع کردم به کشش. وقتی وسلی برگشت، نقش بازی کردم که نمیتونم. بعد گفتم ‘بیا هزار دلار شرط ببندیم! ’ و دانک کردم! قیافهش دیدنی بود! میدونست که نمیتونم ولی کشش کمکم کرد!»
با رسیدن به سس نهم، وودی که دیگر به سختی حرف میزد، درباره وضعیت هالیوود گفت: «خیلی فرق کرده. من دیگه هیچ فیلمی رو با این امید نمیسازم که مردم برن سینما ببیننش. دیگه این امید رو ندارم. فقط امیدوارم یه روزی آنلاین ببیننش. موضوع هوش مصنوعی هم واقعاً نگرانم میکنه. نمیدونم آخرش چی میشه!»
وودی با یادآوری فیلم Surfer Dude گفت: «اون واقعاً کار نبود! من و متیو مککانهی، تریلرهامون رو کنار هم پارک کرده بودیم توی مالیبو. متیو با شورت شنا میرفت سر کار، بدون پیرهن، همونجوری هم برمیگشت! من هم تقریباً همین کار رو میکردم، فقط با پیرهن!»
در این لحظه به تیم تولید نگاه کرد و گفت: «اینا همهشون سادیستهای مریضن! دارن میخندن! از درد من لذت میبرن!»
وقتی به آخرین سس (Da Bomb) رسیدند، وودی فریاد زد: «این جهنمه! امیدوارم بچههام این رو نبینن!»، اما بعد از خوردن آخرین سس، اتفاق غیرمنتظرهای افتاد.
وودی گفت: «میخوام یه آزمایشی بکنم. استادم اینجاست، توی اتاق، شما نمیبینیدش ولی اون داره منو نگاه میکنه که باعث میشه کارم سختتر بشه.» از شان خواست به یک پین کد قدیمی فکر کند. بعد از شافل کردن کارتها و انتخاب تصادفی چهار کارت توسط شان، وودی داد زد: «دیوید بلین! بیا اینجا رفیق!»
دیوید بلین وارد شد و وقتی شان عدد ۸۶۸۷ را گفت، کارتها یکی یکی برگردانده شدند: ۸، ۶، ۸، ۷! همه شوکه شده بودند. وودی گفت: «داشتم بیشتر از اون سس لعنتی عرق میریختم! اگه این کار نمیگرفت، واقعاً میمردم!»
در پایان، وودی که هنوز از تندی سسها رنج میبرد، با سختی پروژههایش را معرفی کرد: «فیلم کوچولویی به اسم Now You See Me, Now You Don’t داریم که قراره خیلی سرگرمکننده باشه، ۱۴ نوامبر میاد. یه فیلم با جیم بروکس هم ساختم که فوقالعادهست؛ و سال دیگه… نمیتونم حرف بزنم… من و متیو مککانهی یه سریال کمدی داریم به اسم Brothers که میاد بیرون!»
و در آخر رو به شان گفت: «رفیق، تو تقریباً منو کشتی! البته با احترام میگم، چون میدونم روزانه آدم میکشی!»
این قسمت از Hot Ones نه فقط یک چالش غذایی بود، بلکه سفری پر از خنده، درد، خاطره و حتی جادو با یکی از محبوبترین چهرههای هالیوود بود که ثابت کرد حتی بعد از ۴۰ سال بازیگری، هنوز میتواند مخاطبانش را شگفتزده کند!