به گزارش مجله خبری نگارسوگل طهماسبی بازیگر سریال کیمیا مقیم شهر جنگ زده اهواز بودکه با باورهای سنتیاش وارد عرصه بازیگری شده است. طهماسبی در گفتگوی اخیرش اعتراف میکند که من آدم سنتی هستم و با پیشرفت زمان، افکارش همچنان سنتی باقی خواهد ماند و ناراحت نیست که افکارش را نمیتواند بروز کند. او تاکید میکند که در دوران جوانی و نوجوانی همواره حجاب خوبی داشته و همیشه دختری است که آزادی فراوانی داشته، اما هیچگاه سوء استفادهای از آزادی اش نمیکند.
بازیگر سریال کیمیا در ادامه این گفتوگو اشاره میکند پدرش همواره به این نکته تاکید داشته است که دختری تربیت کرده که همواره او را سربلند خواهد کرد.
در ادامه این گفتوگو نگار حسینی، مجری و گفتوگو کننده از طهماسبی سئوالی با این مضمون میپرسد: "هیچ گاه احساس نکردی پوست موزی دیگران زیر پایت میگذارند و ممکن است حتی زمین بخوری و زانوهایت زخمی شده و سرخوردی و چه چیز حین این سرخوردن تورا نگاه داشت؟! ".
طهماسبی در پاسخ به این سئوال اشاره میکند وقتی پدرم مسئولیت مرا به عهده خودم گذاشت و گفت درست انتخاب کن و درست زندگی کن، در واقع مسئولیت خودم گردن خودم بود. من خیلی آدم محتاطی شدم باورتان نمیشود من خیلی از نقشها را به خاطر اینکه مقنعه سرم میکردم از دست دادم. احساس میکردم که با مقنعه از خودم بیشتر محافظت میکنم و به طرف مقابلم حد و مرزش را میفهماندم و در خیلی موارد کنار گذاشته شدم.
در ادامه این گفتوگو مجری سئوال میکند که ممکن است افرادی تو را برای معاشرتهای کوتاه انتخاب کنند ولی برای تو نقشهای بلند در نظر بگیرند.
طهماسبی در پاسخ به این سئوال میگوید: پیش میآید. به فیلمسازی گفتم من حاضرم به عنوان هنرور از جلوی دوربین رد شوم، ولی بابت اینکه نقش اول اثری را بازی کنم بهای گزافی ندهم.
این کارگردان در پاسخ به طهماسبی میگوید: تو در سینما هیچ چیزی نمیشوی.
بازیگر سریال برادر در ادامه اشاره میکند شاید از نظر آن فیلمساز من چیزی نشدم، ولی از نظر خودم همه چیز شدم. من خیلی هدفم این نبود که آدم مشهوری شوم. چون اگر قرار بود بدین صورت فکر کنم روش و شیوه زندگیام را به صورت دیگری انتخاب میکردم. شیوهای که من انتخاب کردم در نهایت به آن شهرت ختم نمیشود. باورم نمیشد که من کاری را بازی کردم که پشت سر من دختری به عنوان هنرور (سیاهی لشگر) مینشست و بعدا در یکی از مجموعهها نقش یک بازی میکرد. عیبی ندارد همه آدمها پیشرفت میکنند، اما این مسئله برای من سنگین تمام شد.