کد مطلب: ۷۳۱۶۶۴
|
|
۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۴۶

آخرین پادشاه مسلمان در هند و انقلابی با آتش چربی خوک!

آخرین پادشاه مسلمان در هند و انقلابی با آتش چربی خوک!
هنگامی که بهادر شاه دوم، امپراتوران مغول هند، از اعدام دو پسر و یکی از نوه هایش توسط بریتانیا در سال ۱۸۵۸ مطلع شد، گفت: "خدا را شکر که نوه‌های تیمور همیشه از پدران خود جلوتر هستند. "

به گزارش مجله خبری نگار، این حاکم مغول که شاه یا بادیشا نامیده می‌شد و ابوظفر سراج الدین محمد یا بهادر شاه دوم نامیده می‌شد، در سال ۱۸۳۷ در سن ۶۲ سالگی بر تخت سلطنت امپراتوری مغول نشست. در آن زمان، بریتانیا کنترل دولت را در دست داشت و شاه هیچ قدرت واقعی نداشت و به هزینه کمپانی هند شرقی زندگی می‌کرد. با این حال، انگلیسی‌ها حاکمان مسلمان مغول هند را برای مدتی به عنوان یک نمای ساختگی حفظ کردند تا همانطور که مرسوم انگلیسی‌ها در مستعمرات خود است، به اهداف خود به شیوه‌ای بهینه دست یابند.

در اوج قدرت امپراتوری مغول، بیش از ۱۵۰ میلیون نفر در هند زندگی می‌کردند که یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل می‌دادند، این کشور حدود یک چهارم تولید جهانی را تشکیل می‌داد و به ویژه در تولید منسوجات پیشرو بود.

بیشتر سود هند در آن زمان به خزانه مغول در منطقه آگرا در اوتار پرادش در هند می‌رفت، در حالی که بین سال‌های ۱۵۸۶ و ۱۶۰۵ نقره اروپایی با نرخ عظیم هجده تن در سال به ایالت مغول سرازیر می‌شد.

آخرین پادشاه مسلمان در هند و انقلابی با آتش چربی خوک!

یکی از کشیش‌های مشهور، آنتونیو مونتسرات، در مورد مغول‌های هند گفت: «آن‌ها از نظر اندازه، جمعیت و ثروت هیچ مشابهی در آسیا یا اروپا ندارند. شهر‌های آنها مملو از بازرگانانی است که از سراسر آسیا وارد شده‌اند. هیچ هنر یا صنایع دستی وجود ندارد که در آنجا انجام نشود.»

پس از ورود انگلیسی‌ها و کنترل آنها بر شبه قاره هند وضعیت تغییر کرد. در آن زمان، نارضایتی از دولت استعماری بریتانیا به حد خود رسید، زیرا بریتانیایی‌ها شاهزادگان هندی را از قدرت برکنار کردند، اموال آنها را گرفتند، مالیات را افزایش دادند و بدون در نظر گرفتن شرایط مذهبی موجود، به هوس آنها عمل کردند.

نارضایتی از بریتانیایی‌ها در میان ارتش استعماری بریتانیا افزایش یافت و متشکل از پیاده نظام سیبویه بود که از جمعیت محلی مسلمان و هندو استخدام شده بودند و تعداد آنها چندین برابر سربازان بریتانیایی بود.

در سال ۱۸۵۰، شرکت هند شرقی، که مستعمرات بریتانیا را در منطقه اداره می‌کرد، اسلحه‌های جدیدی را که برای شلیک آماده می‌شدند، با گاز گرفتن کاغذ بسته بندی فشنگ مسلح کرد. مشکل این بود که این کاغذ با چربی گاو و "خوک" چرب شده بود و گذاشتن آن در دهان برای مسلمانان و هندو‌ها به طور یکسان گناه بود.

آخرین پادشاه مسلمان در هند و انقلابی با آتش چربی خوک!

همه این عوامل با هم همپوشانی داشتند و بزرگترین شورش علیه بریتانیا در سال ۱۸۵۷ در هند شعله ور شد. این قیام مسلحانه به «قیام‌های سیبوی» معروف بود. در ماه مه همان سال، قیام موفق شد کنترل دهلی را به دست بگیرد. بهادر شاه دوم، که در آن زمان یک شیخ ۸۲ ساله بود که شورش مسلحانه را رهبری کرد و پسرانش شورش را رهبری کردند.

انگلیسی‌ها آن قیام را به طرز وحشیانه‌ای سرکوب کردند و دو پسر و یک نوه شاه بهادر را دستگیر و اعدام کردند و سپس آنها را سر بریدند و نزد شاه، نوزدهمین و آخرین فرمانروای امپراتوری مغول هند فرستادند. او سعی کرد با پناه بردن به قبر سلف خود زنده بماند، اما در نهایت مجبور شد در ازای تضمین امنیت شخصی خود تسلیم بریتانیایی‌ها شود.

آخرین پادشاه مسلمان در هند و انقلابی با آتش چربی خوک!

آن قیام مسلحانه نشان داد که رهبران و شاهزادگان مغول حتی در این شرایط درماندگی تهدیدی برای حکومت استعماری بریتانیا بودند و بنابراین تصمیم گرفتند برای همیشه از شر آنها خلاص شوند و آنها را از کشور اخراج کنند. شاه در ۹ مارس ۱۸۵۸ به رانگون، واقع در میانمار کنونی تبعید شد و در آنجا تحت کنترل شدید و انزوای کامل از دنیای خارج قرار گرفت.

سلامتی شاه پیر در سال ۱۸۶۲ در سن ۸۷ سالگی به شدت رو به وخامت گذاشت و در ۷ نوامبر همان سال درگذشت. آخرین پادشاه امپراتوری مغول روز بعد طبق سنت اسلامی به خاک سپرده شد. انگلیسی‌ها در مورد مرگ شاه سکوت کردند و هندی‌ها چند روز بعد از این خبر مطلع شدند؛ بنابراین تاریخ امپراتوری مغول در هند جمع شد.

منبع: RT

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر