کد مطلب: ۶۸۳۹۹۴

به تیغ تیز شایعات شهید شد

امام حسن مجتبی (ع) شهیدی بودند که با تیغ تیز شایعات به شهادت رسیدند.

به گزارش مجله خبری نگار، امام حسن (ع) در زمانه خود، از پس و از پیش، از خودی و دشمن مکّار، آماج ضربه شمشیر، شایعه، تهمت و اهانت بودند و نیز در زمانه ما آماج تهمت، کج فهمی و غفلت مدعیان دانش و عوام ناآگاه به صورت همزمان است.

از سویی با معاویه که شیطانی بود در پوست آدمیزاد که روح پلید او در یزید مجسم شد. 

سالگرد شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرصت خوبی است برای مرور بحث برانگیزترین مقطع زندگی آن حضرت، یعنی صلح با معاویه و تحلیل عوامل مختلفی که به این حادثه منجر شد.

عدم تحلیل درست جزئیات حوادث منتهی به این واقعه و بی توجهی به سیره سیاسی آن حضرت، موجب پدید آمدن برخی شبهات و پندار‌های ناصواب راجع به شخصیت آن امام همام، شده است؛ لذا در ادامه به مرور اجمالی حوادث منجر به این صلح و پیش زمینه‌ها و عوامل آن می‌پردازیم.

امام حسن مجتبی (ع) از معاویه لعین پول گرفتند؟

پول گرفتن امام، در مقابل صلح با معاویه لعنت الله علیه تهمت است. 

از نظر شیعه همان طور که قیام امام حسین (علیه السلام) بر علیه یزید اقدامی در راستای احیای سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و بیداری مسلمانان و افشای ماهیت پلید بنی امیه بود، صلح امام حسن (علیه السلام) نیز در شرایطی که مردم رغبتی به جنگ نداشتند و معاویه با توطئه و نیرنگ می‌خواست بر جامعه مسلط شود، اقدام مهمّی برای حفظ اسلام و بیداری مسلمانان بود تا متوجّه ماهیت پلید بنی امیه شوند.

اما دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و طرفداران بنی امیه برای اینکه چنین تحوّل بزرگی را که در عالم اسلام صورت می‌گرفت، در هاله‌ای از ابهام قرار بدهند، سعی کردند حوادث مربوط به دوران خلافت امام مجتبی (علیه السلام) را در تاریخ به شدت غیر واقعی جلوده داده و اطلاعات بسیار ناقص و کمی را بیان و به نسل‌های آینده منتقل کنند؛ لذا هیچ جا متن پیمان صلح را به صورت کامل گزارش نمی‌کنند و فقط به صورت پراکنده هر منبعی چیزی را گفته است و محققان از مجموع اینها یک سری موارد را استخراج کرده اند که اینها می‌تواند جزو پیمان صلح امام مجتبی (علیه السلام) بوده باشد و نه همه آن.

یکی از مسائلی که مورخ مشهور، طبری آن را نقل کرده است به مسائل مالی برمی گردد؛ بر اساس آن امام حسن (علیه السلام) از معاویه تعهد گرفته بود که بیت‌المال کوفه را که در آن وقت، ۵ میلیون درهم بود به همراه خراج دارابگردمتعلق به امام مجتبی باشد.

در توضیح این سخن طبری لازم به ذکر است که ممکن است آنچه طبری ادعا کرده یکی از شروط مطرح شده در صلح امام حسن (علیه السلام) باشد، اما به چند دلیل نمی‌تواند علت اصلی صلح به شمار رود.

علت اصلی پذیرش صلح توسط امام حسن (ع)

در همان تاریخ طبری آمده است که امام حسن (علیه السلام) بعد از اینکه دیدند یاوری برای جنگ با معاویه ندارند با او صلح کردند.

علاوه بر دریافت پول مفاد مهم دیگری نیز در صلح نامه وجود دارد که طبری به آن اشاره نکرده است؛ لذا این بی انصافی است که بدون اینکه تمام مطالب تاریخ طبری و همچنین سایر منابع را ببینیم این گونه نتیجه گیری کنیم.

ضمن اینکه خلافت بعد از امام علی (علیه السلام) با وصیت ایشان و بیعت مردم به امام حسن (علیه السلام) منتقل شد؛ اما معاویه که در آن زمان حکومت بر شام را در اختیار داشت برای توسعه مناطق تحت تصرف خود با امام حسن (علیه السلام) وارد جنگ شد.

آیا منطقی است که امام حسن که خلافت را به دست داشت و خراج همه شهر‌های تحت سلطه مسلمانان را دریافت می‌کرد به خاطر پول خلافت را رها کرده و با معاویه صلح کند؟!

امام مجتبى (علیه السلام) پس از هفت ماه خلافت، بر اثر توطئه هاى معاویه و بى وفایى و ضعف یاران، مجبور به صلح شد و زمامدارى را طبق صلح نامه اى به معاویه واگذار کرد.
در حقیقت علت اصلی صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه عدم وجود نیرو بود و اگر نیروی وفادار وجود می‌داشت هرگز صلح نمی‌شد.

با نبود نیرو، باز هم امام حسن (علیه السلام) تا پای زخمی شدن پیش رفت تا اینکه با اصرار مردم صلح را پذیرفت.

موضوع مهمّ دیگرى که باید بر آنچه گفته شد افزود، این است که طبق گواهى تاریخ وضع سیاست خارجى مسلمانان در زمان معاویه نیز ایجاب چنان صلحى را مى نمود.

زیرا امپراطور روم شرقى که جنگ‏هاى داخلى مسلمانان را به دقّت تعقیب مى‏ کرد، خود را آماده مى‏ ساخت که اگر جنگ دیگرى میان امام حسن (علیه السلام) و معاویه درگیرد به مرزهاى کشورهاى اسلامى حمله کند و شکست‏ هاى گذشته خود را جبران سازد و اگر چنین حادثه ‏اى رخ مى‏ داد ممکن بود ضربه سختى بر پیکر اسلام و مسلمین وارد شود.

چنین شرایطى ایجاب مى کرد که امام مجتبى (علیه السلام) صلح کند و دشمن اسلام را عملًا سرجاى خود بنشاند.

شروط امام حسن (ع) برای صلح بر اساس اهداف عالی و نه مصالح شخصی

امام (علیه السلام) وقتی جنگ با معاویه را بر خلاف مصالح عالى جامعه اسلامى و حفظ موجودیت اسلام تشخیص داد و ناگزیر صلح و آتش بس را قبول کرد فوق العاده کوشش نمود تا هدف هاى عالى و مقدس خود را به قدر امکان از رهگذر صلح و به نحو مسالمت‏ آمیز تامین کند. 

از طرف دیگر معاویه به خاطر برقراری صلح و قبضه نمودن قدرت، حاضر به دادن همه گونه امتیاز بود به طورى که ورقه سفید امضا شده ‏اى براى امام فرستاد و نوشت هر چه در آن ورقه بنویسد مورد قبول وى می‌باشد.

وقتی شخص مجبور به صلح شد و دشمن هم همه شروط را پذیرفت، آیا باید همه حقوق را واگذار کند و هیچ امتیازی از طرف مقابل نگیرد؟ خصوصا وقتی گرفتن امتیاز از دشمن برای مصلحت جامعه باشد نه مصلحت شخصی. آیا منطقی است که از حقوق مظلومان دفاع نشود و خلافت رایگان تقدیم شود؟!

روشن است که در چنین شرایطی لازم است نهایت استفاده را کرد نه اینکه تسلیم محض دشمن شد. امام حسن (علیه السلام) نیز از آمادگى معاویه حداکثر بهره بردارى را نموده و موضوعات مهم و حساس را که در درجه اول اهمیت قرار داشت و از آرمانهاى بزرگ آن حضرت بشمار مى رفت در پیمان صلح گنجانید و از معاویه تعهد گرفت که به مفاد قرار داد عمل کند.

گر چه متن پیمان صلح در کتب تاریخ، به طور کامل و به ترتیب، ذکر نشده است بلکه هر کدام از مورخان به چند ماده از آن اشاره نموده‏ اند، ولى با جمع آورى مواد پراکنده آن از کتب مختلف مى‏ توان صورت تقریباً کاملى از آن ترسیم نمود.

با این توضیحات، یکی از مفاد این پیمان چنان که برخی مورخین نقل کرده اند این بود که مبلغ پنج میلیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است از موضوع تسلیم حکومت به معاویه مستثنا باشد و باید زیر نظر امام مجتبى (علیه السلام) مصرف شود.

گرچه برخی در وجود چنین مبلغی در بیت المال کوفه با توجه به اینکه امام علی (علیه السلام) و پس از ایشان امام حسن (علیه السلام) بیت المال را در جای خود مصرف می‌کردند و ذخیره نمی‌کردند تردید کرده اند.

دیگر اینکه معاویه باید در تعیین مقررى و بذل مال بنى هاشم را بر بنى امیه ترجیح بدهد. همچنین باید معاویه از خراج «دارابگرد» مبلغ یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفین که در رکاب امیر مومنان کشته شدند تقسیم کند.

اما این امور بر فرض صحت آنها تن‌ها بخشی از موارد صلحنامه بود و مفاد دیگر سیاسی مثل تعیین نکردن جانشین برای خود و دفاع از حقوق شیعیان و... نیز در آن وجود داردکه طبری و سایر دوست داران معاویه به آن اشاره نمی‌کنند و از بیان آن طفره می‌روند.

مفاد مالی صلح نامه هم از جمله مفادی بودند که تدبیر آنها را اقتضا می‌کرد؛ حضرت امام حسن (علیه السلام) می‌داند که معاویه فردا برای هواداران امیرالمومنین (علیه السلام) هیچ حقی از بیت المال، قائل نخواهد بود و امام که دیگر حکومتی در دست ندارد تا خراج‌ها و مالیات‌ها دستش بیاید؛ لذا جا دارد که از معاویه این تعهدات را بگیرد تا بتواند متکفل خانواده شهدا و رزمندگانی باشد که با امیرالمومنین (ع) همراه بودند و اینک از هرگونه حقی محرومند. 

این تدبیر خوبی است، اما ما سندی نداریم که نشان دهد آیا پرداخت این پول، عملی شد یا نه؟ بلکه اسناد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد معاویه به هیچ یک از شروطی را که زیر آنها را امضا کرده بود عمل نکرد.

بدعهدی و خیان معاویه به پیمانی که امضا کرده بود

معاویه وقتی به کوفه رسید بر فراز منبر نشست و خطبه‏ اى خواند ولى نه تنها در مورد پایبندى به شرائط صلح تاکیدى نکرد بلکه با طعنه و همراه با تحقیر چنین گفت: «من به خاطر این با شما نجنگیدم که نماز و حج به جا آورید و زکات بپردازید! چون می ‏دانم که اینها را انجام می ‏دهید بلکه براى این با شما جنگیدم که شما را مطیع خود ساخته و بر شما حکومت کنم».
آنگاه گفت: «آگاه باشید که هر شرط و پیمانى که با حسن بن على بسته‏ ام زیر پاهاى من است، و هیچ گونه ارزشى ندارد».

بدین ترتیب، معاویه تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشت و پیمان صلح را آشکارا نقض کرد.

تقاضا‌های امام حسن (علیه السلام) نیز فقط برای افشای ماهیت بنی امیه و اتمام حجت بر مردم بود و معاویه همانطور که اشاره شد، به هیچ یک از مفاد پیمان صلح عمل نکرد. به عنوان مثال در مورد خراج «دارابگرد»، «طبرى» می ‏نویسد: «اهل بصره خراج دارابگرد را ندادند و گفتند این مال، متعلق به بیت المال ما و از آن ماست».

«ابن اثیر» نیز می ‏نویسد: «اهل بصره از دادن خراج دارابگرد امتناع ورزیدند و این کار را به دستور معاویه انجام دادند.»

سرانجام توطئه‌ها

مشهور میان مورخان و علمای مسلمان این است که امام مجتبی (علیه‌السّلام) بر اثر زهری که از سوی معاویه بن ابی‌سفیان توسط جعده به آن حضرت خورانیده شد، در روز پنج‌شنبه ۲۸ صفر سال ۵۰ هجرت در سن ۴۸ سالگی به شهادت رسیدند.

برچسب ها: امام حسن (ع)
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر