به گزارش مجله خبری نگار؛ بازیهای المپیک طی چند سال اخیر همیشه با یکسری اعتراضات اجتماعی و رسانهای همراه بود که عمده آنها به بهرهکشیهای ناعادلانه از کارگران برای توسعه زیرساختی مقر میزبانی و اجحاف در حق ساکنان آن منطقه و مسائلی از این دست برمیگردد. امسال یک مساله جدید هم به دایره اعتراضات اضافه شده بود که مانند برقی در صحنهای تاریک جهید و نه تنها در روز قبل از افتتاحیه فضای اعتراضات کارگری به المپیک را تحت تاثیر قرار داد بلکه در طول برگزاری رقابتها هم مرتبا طنین آن به گوش میرسید؛ مساله فلسطین. اینکه رژیم اشغالگر قدس توانسته بود نمایندگانی در این رقابتها داشته باشد به شعله این خشم تنوره بیشتری میداد، اما گذشته از همه این مسائل که اگر المپیک در هر کشور دیگری برگزار میشد همچنان میتوانست رخ بنماید، مسائل بهخصوصی بود که به برگزاری المپیک در فرانسه مربوط میشدند و از پس مراسم افتتاحیه و حواشی انبوه آن پدیدار شدند.
در مراسم افتتاحیه فرهنگ لائیک فرانسه، شکلی تهاجمی به خود گرفت و با تمسخر پیامبران الهی خشم بسیاری از دینداران را در دنیا برانگیخت. بهعلاوه نقش پررنگی که به همجنسبازان در نمایشهای افتتاحیه المپیک داده شد بهنوعی میتوانست زورگویی یک فرهنگ خاص به تمام فرهنگهای دیگر دنیا باشد که مجبور بودند ببینند خط قرمزهایشان به شکلی توهینآمیز زیر پا گذاشته میشود. در ادامه و طی برگزاری رقابتها غیر از حضور بلامانع ورزشکاران رژیمصهیونیستی مسائل سیاسی دیگری هم بهواقع آزاردهنده بود که ازجمله آنها پررنگ کردن نقش پناهجویان و مخدوش کردن مرزهای وطنی بود. اینکه پناهندگان سیاسی بتوانند تیم ورزشی مجزایی داشته باشند بهرغم ظاهر انسانی و دوستانهای که دارد عملا یک قلدری از جانب کشورهای غربی است و عادلانه بودن و جهانی بودن این مسابقات را زیر سوال میبرد؛ چراکه حتی نمیتوان تصور کرد مثلا یک پناهنده آمریکایی در روسیه یا کوبا بتواند به تیم پناهندگان المپیک بپیوندد حال آنکه مورد عکس آن هر روز در حال تقویت است.
غیر از هویت ملی چیز دیگری که در المپیک پاریس زیر سوال رفت هویت جنسی بود. اینکه یک مرد بتواند با اعلام تغییر جنسیت به مصاف با زنان برود هم ظلم به مردان است، هم ظلم به زنان و هم تجاوزی علنی به مفاهیمی که از پس قرنها تمدن اجتماعی بشر پدید آمده و حالا با ماجراجوییهای فردگرایانه به بنیانشان حمله میشود. بهرغم اینکه بسیاری از کشورها تلاش کردند از همین فرصت یعنی المپیک پاریس استفاده کنند تا سرود ملی خودشان را بنوازند و مردم میهنشان را حول یک هیجان همسو برای چند روز همدل کنند طرز برگزاری رقابتها طوری بود که بیم دور شدن مسیر کلی آن از چنین کارکردی را به وجود آورد. البته این را هم باید توجه داشت که خصوصا از لحاظ مسائل جنسی و جنسیتی هیچ جای دنیا مثل فرانسه نیست.
شامگاه یکشنبه یازدهم اوت ۲۰۲۴، مراسم اختتامیه بازیهای المپیک تابستانی پاریس در ورزشگاه دو فرانس برگزار شد. طبق پروتکل سنتی المپیک این مراسم حاوی ارائههای فرهنگی از دو کشوری است که یکی میزبان فعلی المپیک است و دیگری میزبان دور بعد؛ بنابراین فرانسه و ایالات متحده در طراحی این رویداد نقش داشتند. علاوهبر اینها سخنان پایانی توسط توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک (IOC) و تونی استنگوئت، رئیس کمیته سازماندهی بازیهای المپیک و پارالمپیک COJOP ارائه شد. توماس باخ گفت که در این دوره از بازیها بیشترین پیشنهاد ازدواج بین شرکتکنندگان وجود داشته و تشکر ویژهاش را از میان تمام تیمهای حاضر در رقابت، به تیم پناهندگان تقدیم کرد و اظهار خرسندیاش را از این بابت اعلام داشت که در این دوره از رقابتها «برابری جنسیتی» برقرار بود. او همچنین اعلام کرد این آخرین دورهای خواهد بود که در جایگاه رئیس کمیته بینالمللی المپیک قرار خواهد داشت. تحویل رسمی پرچم المپیک از شهردار پاریس، آن هیدالگو به شهردار لسآنجلس، کارن باس که شهر او میزبان بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۸ خواهد بود و خاموش کردن شعله المپیک هم از دیگر بخشهای رسمی این مراسم بودند، اما ارائه فرهنگی از سمت فرانسه و در ادامه آن آمریکا با توجه به آنچه در افتتاحیه این بازیها دیده شد چیزی بود که احتمال بالایی برای ایجاد حواشی در آن وجود داشت.
شکل برگزاری این افتتاحیه خشم بسیارانی را نهتنها در سرتاسر دنیا بلکه حتی در خود فرانسه هم برانگیخت. در این رویداد چهارساعته که در امتداد رودخانه سن برگزار شد، درگکوئینها (مردان زنپوش) در مراسم افتتاحیه المپیک پاریس در مرکز صحنه قرار گرفتند تا نقش پرجنبوجوش و تاثیرگذار جامعه LGBTQ+ فرانسه را به نمایش بگذارند. در میان اجراهای حاشیهساز آنها صحنهای بود که به نظر میرسید تداعیکننده تابلوی «شام آخر» اثر لئوناردو داوینچی بود. گروهی از درگکوئینها به همراه سایر اجراکنندگان به جای عناصر آن تابلو قرار گرفتند و پیکربندیشان یادآور عیسی مسیح و حواریونش بود، یعنی یک همجنسباز را جای یک پیامبر گذاشتند.
این توهین آشکار به مسیحیت خشم بسیاری از مومنان را در سراسر جهان برانگیخت، اما قضیه به همین محدود نماند و نمایشی از یک زن با لباس قدیمی اروپای قرن نوزدهم با موسیقی «هارد متال» هم پخش شد که نمادی از «ماری آنتوانت» واپسین ملکه فرانسه قبل از انقلاب این کشور بود. او با سری بریده در دستانش به نمایش درآمد و در همین نما رنگ قرمز از فوارههای آتشبازی که بسیاری انتظار داشتند محیط شادی را تداعی کند، به آسمان پخش شد. علاوهبر این در این نمایش یک هرزهنگاری روی کشتیهای شناور بر آب به نمایش گذاشته میشد و یک دختر بچه هم در این میان حضور داشت که همین نکته شوک بزرگ دیگری بود.
در پی جنجالهای پیشآمده پیرامون مراسم افتتاحیه تیری ربول که مدیر اجرایی این رویداد بود گفت از تیمش خواسته تا مراسم اختتامیه را چندین بار بررسی و بازبینی کنند و اطمینان حاصل شود که هیچ صحنهای نمیتواند به شیوهای توهینآمیز تفسیر نادرست شود. این مراسم ترکیبی از بخشهای فیلمبرداری شده و زنده را به نمایش گذاشت که نیمه دوم آن یعنی بخش مربوط به المپیک لسآنجلس از شهر لانگبیچ ایالت کالیفرنیا ضبط شده بود، اما بهطور کلی، همانند مراسم افتتاحیه، مراسم اختتامیه هم توسط توماس جولی، بازیگر و کارگردان هنری فرانسوی کارگردانی شد.
بخش فرانسوی این مراسم طبق معمول با اجرای یک خواننده آغاز شد و سپس دیگر فرانسوی المپیک که ترکیبی از لامپهای نورانی و آب بود، در باغ تویلری خاموش شد؛ درحالیکه شعله المپیک واقعی که در همان نزدیکی گذاشته شده بود، توسط لئون مارشان، شناگر فرانسوی که قهرمان چهار دوره المپیک بود به استادیوم برده شد. اما خاموش شدن نمادین مشعل المپیک پیام نمادینی داشت. صحنهای که برای مراسم اختتامیه المپیک پاریس برپا شده بود ابتدا نامشخص و مبهم به نظر میرسید و زمانی که تاریکی سراسر عرصه را فرا گرفت و خطوط درهم شکسته صحنه با نور سفید سردی روشن شد، شکل آن مشخص شد: هزاران تماشاگر که جایگاهها را پر کرده بودند، به نقشهای از جهان خیره شده بودند که زنده در نور سوسو زننده، میدرخشید و مه فزایندهای در اطراف آن بود. در قسمت بالایی میدان یک گوی طلایی شروع به باز شدن کرد و بهآرامی، یک چهره درخشان به زمین فرود آمد؛ ترکیبی از حشره و فرشته، یک بیگانه انساننمای بالدار طلایی از دوران باستان.
این موجود را به افتخار کپسول زمانی Voyager Golden Record ساخت فرانسه که سالها پیش برای ارتباط با هوش فرازمینی به آسمان پرتاب شد، Golden Voyager نامگذاری کرده بودند و همچنین نشاندهنده «روح باستیل» و خدای اساطیری یونانی هلیوس Helios که ایزد و نماد خورشید است، بود. هنگامی که پاهای زرهی آن موجود صحنه را لمس کرد موجودات خاکستری نقابدار شروع به خزیدن در سراسر عرصه کردند و در کنار پنج چرخ فلزی بزرگ رهاشده در سراسر زمین قرار گرفتند. با اصرار خاموش این چهره طلایی آنها هم طوری که حرکتشان به حفاریهای باستانشناسی میماند دست به کار شدند و چرخهای بزرگ را از چهارگوشه جهان بیرون کشیدند تا آنها را بهعنوان پنج حلقه المپیک به آسمان بالای استادیوم برسانند. این نمایش غیر از ادای احترام به بعضی از عناصر فرهنگ مدرن فرانسوی، بهنوعی پیام بازسازی المپیک در فرانسه را هم داشت؛ انگار المپیکی که یک بار در یونان متولد شده بود بار دیگر در فرانسه متولد میشود؛ همانطور که فرانسویها مدعیاند کشورشان یونان دوران مدرن است. این روایت در حقیقت داشت آخرالزمان بدون المپیک را به تصویر میکشید که فرانسه آن را در فرآیندی شبیه به رنسانس بازیابی و احیا میکند.
از اصلیترین مولفههایی که باعث رخ دادن رنسانس شد بازگشت بشر غربی به تاریخ یونان باستان و زمینی دیدن پدیدهها پس از یک دوره طولانی دینداری بود. فرانسویها انقلاب ۱۹۷۹ در کشورشان را بعد از رنسانس فصل مهمی در پدید آمدن گفتمان مدرن قلمداد میکنند و اشاره به زندان باستیل که ویران شدن آن به دست انقلابیون از نقاط عطف آن رویداد بود، از همین رو معنا مییابد. اینکه یکی از خدایان یونان باستان به زمین میآید و در عین حال همنام و همرنگ با پرتابه فضایی است، تلاشی است در جهت به دست دادن تصویر و تفسیر مادی از تمام اساطیر یا هر آنچه که رنگی ماوراءالطبیعی داشت. همه اینها در یک هارمونی معنایی که به مادیگرایی مدرن فرانسه مربوط هستند قرار میگیرند. درست است که در این نمایش تلاش شده بود به اندازه نمایشهای مراسم افتتاحیه نشانههای حساسیتبرانگیز وجود نداشته باشد، اما روح و معنای کلیاش دقیقا همانی بود که در افتتاحیه دیده شد.
سپس نوبت به بخش آمریکایی ماجرا رسید و شهردار لسآنجلس به همراه سیمون بایلز، ژیمناست و آکروبات سیاهپوست آمریکایی برای تحویل گرفتن پرچم المپیک به سمت شهردار پاریس حرکت کرد. اینجا سرود ملی ایالات متحده پخش میشد تا اینکه نورافکنها به سمت بالا چرخیدند و تام کروز، ستاره اکشن آمریکایی، با یک طناب از سکوی بالای ورزشگاه به پایین آمد؛ چیزی که مستقیما یادآور صحنههایی از فیلم «ماموریت غیرممکن» بود. این بازیگر بهآرامی راه خود را از میان انبوه ورزشکارانی که مشغول تشویق بودند و برای سلفی گرفتن متوقفش میکردند باز میکرد و با آنها دست میداد و بعد رفت تا سوار موتورسیکلت شود و همچنانکه پرچم المپیک در دستش بود به شکل سواره از ورزشگاه بیرون رفت. آمریکاییها به این شکل نشان دادند که المپیک ۲۰۲۸ قرار است رنگ و بوی سینمای آنها را داشته باشد؛ خصوصا اینکه بازیها در لسآنجلس برگزار میشود؛ یعنی شهری که خیابان هالیوود در آن قرار دارد.
منبع: فرهیختگان-میلاد جلیلزاده