به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان-حانیه قاسمیان: تحریمهای مردمی علیه رژیمصهیونیستی در جهان طی جنگ طوفان الاقصی با تحولات جدیدی مواجه شد، اما کماکان ناکافی است. ظرفیتهای بزرگی برای ضربه به جریان صهیونیسم وجود دارد که هنوز بلااستفاده ماندهاند. پیچیدگیهای تجارت، زمینه بسیار مناسبی برای این ضربه را فراهم کرده است. این پیچیدگیها باعث میشود حتی با تغییری کوچک، زیانی بزرگ روی دست شرکتهای حامی رژیمصهیونیستی گذاشت. شرکت جهانی رستورانهای زنجیرهای مکدونالد روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد فروش زنجیرهای در سهماهه دوم به میزان یک درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. این شرکت میگوید جنگ در خاورمیانه و فروش منفی در چین بر این افت تاثیر داشته است. شاید در نگاه اول، این کاهش یک درصدی به چشم نیاید، اما اگر آمارهای مربوط به سودخالص بررسی شود، نتیجه متفاوت خواهد بود. براساس گزارش مکدونالد مجموع خالص درآمد این شرکت طی سه ماه دوم سال جاری، در قیاس با مدت مشابه سال قبل ۱۲.۵ درصد کاهش نشان میدهد. به عبارتی دیگر، کاهش یک درصدی فروش مکدونالد، یکهشتم سود این شرکت را از بین برده است. این مساله که ناشی از پیچیدگیهای تجارت و تولید جهانی است، نشان میدهد اگر شرکت معظمی مانند مکدونالد با کاهش ۵ تا ۱۰ درصدی فروش روبهرو شود، از سودآوری خارج شده و وارد زیاندهی خواهد شد. اگر جبنش تحریم شرکتهای حامی رژیم گامهای بزرگتری بردارد، هدف کاهش ۵ تا ۱۰ درصدی فروش کلی این شرکتها در دسترس خواهد بود؛ اتفاقی که این حامیان را در وضعیت زیاندهی و انباشت بدهی قرار میدهد.
فعالان، بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی را به تحریم شرکتهایی که مظنون به حمایت از اشغالگری هستند، دعوت کردهاند. بر همین اساس بود که شرکت مشهور مکدونالد نیز در تیررس آنها قرار گرفت. تصاویر منتشرشده در سایت مکدونالد در اراضی اشغالی طی هفته اول جنگ طوفان الاقصی نشان میداد این شرکت در حال ارائه وعدههای غذایی رایگان به ارتش اشغالگر است. همین تصاویر، تقریبا یکهشتم سود مکدونالد را پراند تا برق از کله صاحبان این شرکت نیز بپرد. این رستوران زنجیرهای آمریکایی تلاش کرد پس از رسوایی هفته اول جنگ، وضعیت خود را تغییر داده و حتی به نوعی ابراز پشیمانی کند، اما ضربه را دریافت کرده بود. مدیران این شرکت برای مقابله با وضعیت جدید، در پایان سهماهه اول سال ۲۰۲۴، یک وعده غذایی به ارزش ۵ دلار در ایالات متحده در منوی خود جا داد تا مشتریان را متقاعد کند هنوز گزینهای مقرونبهصرفه است. کریس کمپچینسکی، مدیرعامل طبق بیانیه صادره از شرکت در روز دوشنبه اعلام کرد این زنجیره همچنان بر «ارزش روزانه معتبر» تمرکز خواهد کرد. خارج از ایالات متحده، به دلیل حمله اشغالگران صهیونیست به غزه، تحریم کالاها و شرکتهای حامی رژیم همچنان به فروش در بخشی که شامل خاورمیانه است، ضربه میزند. این شرکت قبلا هشدار داده بود رکود در برخی بازارهای آن تا زمان حل درگیری ادامه خواهد داشت. همچنین مکدونالد از کاهش فروش در فروشگاههای مشابه در چین و فرانسه خبر داده است.
برای کسانی که به توانایی تحریمها برای ایجاد تغییر خوشبین هستند، خبرهای دلگرمکنندهای وجود دارد. پژوهشی که توسط اریکا چنووت، استاد دانشگاه هاروارد انجام شده نشان میدهد که تنها حدود ۳.۵ درصد از جمعیت برای ایجاد تغییرات سیاسی کافی است. این نشان میدهد حتی وقتی حامیان تغییر در اقلیت هستند، اقداماتشان میتواند تاثیر قابل توجهی داشته باشد. تاریخ نمونههای متعددی از کمپینهای تحریمی ارائه میدهد. بهعنوان مثال، کمپینی در انگلستان در سال ۱۷۹۱ که خواستار تحریم شکر تولیدشده توسط تجار برده بود، منجر به کاهش سود و تغییر در احساسات عمومی علیه تجارت بردهداری اقیانوس اطلس شد و درنهایت به لغو آن چند دهه بعد انجامید. بهطور قابلتوجهی، تحریمهای ضدآپارتاید علیه آفریقای جنوبی مصرفکنندگان جهانی را تشویق به «بررسی برچسب» کردند. همراه با فعالیتها و فشارهای بینالمللی و داخلی گستردهتر بر دولتهای غربی، این تحریمها نقش مهمی در فروپاشی نهایی رژیم آپارتاید در سال ۱۹۹۴ ایفا کردند. درخصوص رژیم، جنبش «بایکوت، خروج سرمایهگذاری و تحریم» که بهطور مخفف به BDS مشهور است، رسما ۱۹ سال پیش در سال ۲۰۰۵، پس از آنکه دادگاه بینالمللی لاهه اعلام کرد موانع امنیتی تلآویو در کرانه باختری نقض قوانین بینالمللی است، آغاز شد. این تصمیم یک تلاشی جهانی برای جلب توجه به قضیه فلسطین و فشار برای پایان دادن به سیاستهای آپارتاید رژیم بود.
جنبش BDS در مسیر خود با انتقاداتی روبهروست. یکی از انتقادات، تاثیر منفیای است که تحریم رژیم میتواند بر فلسطینیها داشته باشد. منتقدان ادعا میکنند به این دلیل که کارگران فلسطینی در برخی کارخانهها و مزارع فلسطین اشغالی مشغول به کارند، تحریم کلی رژیم میتواند به زیان آنها نیز باشد. با اینحال این انتقادات بیشتر شبیه بهانهاند. استدلالهای مشابهی نیز علیه تحریمهای هدفگیری رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی استفاده میشد.
با ادامه یافتن و شیب صعودی تحریم کالاهای رژیم، میتوان انتظار داشت اقبال مردم به سمت کالاهای جایگزین به صورت فزایندهای افزایش یابد. این وضعیت را میتوان فرصتی برای کشورهای مسلمان و جنوب جهانی برای افزایش مبادلات تجاری در نظر گرفت. کشورهای تولیدکننده کالاهای مصرفی در این میان میتوانند با بازاریابی دقیق به اخراج نمایندگی شرکتهای صهیونیستی از کشورهای مسلمان، کمک کنند. برای مثال در پاکستان، اگرچه از صدور بیانیه رسمی خودداری میکنند، مقامات ارشد زنجیرههای فروشگاهی در کشور بهطور خصوصی تایید کردهاند که تغییراتی در ترجیحات مصرفکنندگان به سمت گزینههای محلی برای نوشیدنیها مانند نوشابهها، آبمیوهها، آب بطری، شیر بستهبندی شده و محصولات لبنی مانند کره، پنیر، کرمها و اسپردها وجود دارد. در شش ماه گذشته، یک روند قابل توجه از بسته شدن حدود ۱۲ فروشگاه شرکتهای معروف غربی، با کاهش فروش بین ۲۰ تا ۳۰ درصد گزارش شده است. در پاسخ به این تغییر، برندهای محلی مانند Cola Next و Gourmet Cola به سرعت حضور خود در بازار را گسترش دادهاند. در همین حال گفته میشود برندهای ناموفق مانند Master Cola آماده بازگشایی کارخانههای بستهشده خود هستند تا از تقاضای رو به رشد برای نوشیدنیهای داخلی بهرهبرداری کنند. همچنین صاحبان بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای در کشورهای مسلمان، ازجمله پاکستان و ترکیه اعلام کردهاند قرارداد خود را با نمایندگی این شرکتهای تحریمی به علت کاهش فروش و سود، لغو کردهاند. گزارشها همچنین از فشار مردم حامی فلسطین بر فروشگاهها برای برداشتن کالاهای تحریمی حکایت میکند.
جنبه خروج سرمایهگذاری BDS شرکتها را تشویق میکند از انجام کسبوکار با شرکتهای اسرائیلی خودداری کنند، سرمایهگذاران را از سرمایهگذاری در اسرائیل منصرف میکند و به بانکها و صندوقهای بازنشستگی توصیه میکند از استفاده از وجوه مشتریان برای حمایت از اقتصاد اسرائیل خودداری کنند. پیشتر، BDS بهطور موثری صندوقهای بازنشستگی دولتهای لوکزامبورگ، نیوزیلند و نروژ را تحت تاثیر قرار داده تا از اسرائیل خارج شوند.
تحریمهای هدفگیری اسرائیل فراتر از بررسی خریدهای مصرفکننده است. BDS از حامیان خود میخواهد تعامل با نهادهای فرهنگی اسرائیلی را رها کرده و از همکاری با دانشگاهها و دانشمندان اسرائیلی که به روایتهای غیرانسانی درباره فلسطینیها و مناطق اشغالی دامن میزنند، خودداری کنند. چنین تحریمهایی ازجمله موثرترین ابزارها در زرادخانه اعتراضات غیرخشونتآمیز هستند. پذیرش و استفاده از این تاکتیکها در این مقطع بحرانی برای بشریت یک الزام اخلاقی است. گروههای سازمانیافته مصرفکنندگان توانایی تحریم شرکتهایی را دارند که از شهرک سازیهای غیرقانونی رژیمصهیونیستی حمایت میکنند یا تسلیحات اسرائیلی تولید میکنند. اتحادیههای کارگری میتوانند از صندوقهای بازنشستگی خود بخواهند از چنین نهادهایی خارج شوند. دولتهای محلی میتوانند پیمانکاران را براساس استانداردهای اخلاقی که این مشارکتها را ممنوع میکنند، انتخاب کنند. عمر برغوثی، یکی از چهرههای کلیدی در تاسیس و رهبری جنبش BDS، تاکید میکند: «عمیقترین تعهد اخلاقی در این زمانها عمل به پایان دادن به همدستی است. تنها به این ترتیب میتوانیم بهطور واقعی امیدوار باشیم که به سرکوب و خشونت پایان دهیم.» این تعهد بهویژه برای کسانی که دولتهایشان به ارائه تسلیحات کشنده به اسرائیل، توافقات تجاری سودآور و حمایت از طریق وتوهای سازمان ملل ادامه میدهند، فوریت دارد. BDS یادآوری میکند ما موظف به پذیرش منفعلانه این اتحادهای غیراخلاقی سوالبرانگیز نیستیم و نباید اجازه دهیم بدون چالش از طرف ما صحبت کنند.
بیشتر انتقادات بر این تمرکز دارند که BDS را بهعنوان شکلی شرورانه از یهودستیزی معرفی میکنند. این استدلال محکومیت سیاستهای دولت اسرائیل را با نفرت از مردم یهودی مرتبط میسازد، علیرغم اینکه بسیاری از مردم یهودی و گروههای یهودی دولت اسرائیل، بهویژه نتانیاهو را محکوم کرده و از حقوق فلسطینیان حمایت کردهاند. حامیان صهیونیسم جهانی که از مخالفان BDS هستند، معتقدند این جنبش خواستار نابودی دوفاکتوی یک دولت یهودی است. لیگ ضدافترا (Anti-Defamation League)، یک گروه مدافع حقوق مدنی یهودی، ادعا میکند که BDS تلاش میکند «حق تعیین سرنوشت ملی یهودیان را در هر بخشی از این سرزمین مورد مناقشه قرار دهد.» دیگران میگویند BDS یهودستیز است، زیرا اسرائیل را برجسته میکند درحالیکه دیگر دولتها نیز مستحق بررسی مشابه حقوق بشری هستند. آنها میگویند از یهودیان انتظار میرود به استانداردهای بالاتری پایبند باشند. همه این استدلالها مشابه استدلالهایی است که نظام آپارتاید آفریقای جنوبی و حامی بزرگش آمریکا علیه بایکوت آفریقای جنوبی مطرح میکردند.
رژیمصهیونیستی و صهیونیسم جهانی از ابتدای شکلگیری BDS سعی در مقابله با تلاشهای این جنبش داشتهاند. تلآویو در سال ۲۰۱۷ قانونی را تصویب کرد که افرادی که از بایکوتهای کشور حمایت میکنند را از ورود به سرزمینهای اشغالی منع میکند. در آمریکا ۳۸ ایالت نوعی از قانون ضد BDS را تصویب کردهاند. در بسیاری از حوزههای قضایی، این بدان معناست که پیمانکاران دولتی باید بیانیهای امضا کنند که تایید میکند آنها در اقدامات بایکوت یا تحریم علیه رژیمصهیونیستی شرکت نمیکنند. چنین قوانینی عموما بر افراد تاثیر نمیگذارند، اگرچه برخی میتوانند علیه پیمانکاران مستقل که به صورت شخصی از BDS حمایت میکنند، استفاده شوند. ایالات شرکتهایی که از BDS حمایت میکنند را از دریافت قراردادهای دولتی منع میکنند یا برنامههای بازنشستگی عمومی را از سرمایهگذاری در شرکتهای همسو با BDS ممنوع میکنند.
برخی از ایالات قطعنامههایی را تصویب کردهاند که BDS را بهخاطر ترویج یهودستیزی محکوم میکند و ادعا میکنند این جنبش مانع صلح در خاورمیانه میشود یا تهدیدی برای روابط بین آمریکا و یک متحد کلیدی است. در یک مقاله تندوتیز در روزنامه واشنگتنپست در سال ۲۰۱۶، فرماندار سابق نیویورک، اندرو کومو توضیح داد که چرا یک دستور اجرایی ضد BDS را امضا کرده است. کومو نوشته بود «نیویورک همراه با اسرائیل ایستاده است، زیرا ما اسرائیل هستیم و اسرائیل ما است.»
چندین ایالت از تجارت با بن و جری و شرکت مادر آن یونیلیور بهخاطر مشارکت آنها در BDS خارج شدهاند. کمپینرهای جنبش BDS در آمریکا معتقدند آمریکاییهای بیشتری در حال پرسش از نقش دولتشان در ظلم به فلسطینیان هستند. یک نظرسنجی اخیر CBS News نشان داد کمتر از نیمی از پاسخدهندگان خواهان منع ارسال سلاح و تجهیزات به اسرائیل هستند. شاکر بهعنوان یکی از رهبران جنبش میگوید این افراد «ممکن است نفهمند BDS به چه معناست.» با اینحال تاکید میکند «اما ممکن است برای مثال از نرفتن پول مالیاتهایشان به سمت تامین سلاح برای ارتش اسرائیل حمایت کنند.» همچنین اخباری درخصوص ممنوعیت جنبش BDS در آلمان و بریتانیا نیز در حال انتشار است. همه این مخالفتها به این معناست که BDS فراتر اثرگذاری اقتصادی بهعنوان یک جبنش فرهنگی نیز برجسته شده است.
جنبش BDS از ابتدای تاسیس با الهام گرفتن از جنبشهای ضدآپارتاید، همواره به صورت روادار، مسالمتآمیز و مردمی فعالیت کرده است. با اینحال رفتار پلیسی و خشونتآمیز علیه این جنبش محدود به این ۱۰ ما اخیر پس از جنگ در غزه نیست و پیش از این نیز، صهیونیسم جهانی رفتارهای خشونتآمیزی علیه این جنبش مردمی و مسالمتآمیز انجام داده که یکی از نشانههای تاثیر این جنبش است.
صرفنظر از ابعاد اخلاقی و اقتصادی جنبش BDS، این جنبش بهویژه پس از آغاز حمله رژیمصهیونیستی به غزه، در کشورهای غربی و عربی تبدیل به یک مناسک جمعی و یک عنصر هویتساز برای حامیان فلسطین شده است. حامیان فلسطین در جهان باور دارند که باید از تمام امکانات محدود خود به نفع فلسطین استفاده کنند. آنها معتقدند حضور در خیابان به تنهایی کافی نیست و مصرف روزانهشان باید ابزاری برای چانهزنی و مخالفت با صیونیسم جهانی باشد. حامیان فلسطین بهویژه در کشورهای غربی، با اشتراکگذاری محتواهایی برای دعوت به پیوستن به جنبش BDS در فضای مجازی، همفکران و دیگر حامیان فلسطین را پیدا میکنند. جنبش BDS و دعوت به آن، در کشورهای غربی موجب شکلگیری اجتماعات کوچک به نفع فلسطین و دلگرمی برای ادامه حمایت از آرمان فلسطین میشود. در کشورهای عربی نیز به نظر میرسد استفاده از کالاهای اسرائیلی به یک تابو تبدیل شده است.