به گزارش مجله خبری نگار، بعد اتمام کارم در پایگاه از مسجد راهی خانه شدم که بین راه بنر نصب شده بر خودروی دستفروشی حوالی مسجد محله عسکریه نظرم را جلب کرد.
بعد سلام و علیک با حسین آزمند متوجه شدم ایشان جانباز دفاع مقدس است و برادر شهید که از شهرستان جهرم استان فارس برای زندگی به قم آمده بود.
از حاج حسین پرسیدم چرا قم؟ گفت: بهخاطر تحصیل فرزندانم در حوزه علمیه و اینکه قم شهر مذهبی و امالقری جهان اسلام است شغل و خانهام را رها کنم به قم هجرت کنم.
بنر نصب شده بر خودروی حاج حسین حاکی از دغدغهٔ او در امر حجاب و عفاف بود.
اما گلایههایی داشت که او را آزردهخاطر کرده بود؛ حاج حسین با اشک بر دیدگان و بغض در گلو گرفته از خاطرات دفاع مقدس و دفاع از ناموس و وطن گفت: آن زمانی که برادر شهیدش به جبهه رفت و گفته بود: من به جبهه میروم تا با دشمن بجنگم و ثابت کنم حافظ این مرزوبوم و برادر و خواهرهای خود هستم.
وصیتهای تکتک همرزمانش را برایم یادآوری میکرد جایی که برادر شهیدش گفت:《از شما میخواهم با حفظ حجاب و رعایت عفاف در پشتجبههها، جهاد اکبر کنید و با توطئههای شوم کافران ملحد بجنگید. این خواهران مبارز هستند که با حفظ حجاب دین اسلام را زنده و پابرجا نگه داشتهاند و این راه را میتوانند مانند حضرت زینب (س) باصلابت ادامه دهند》حتی از وضعیت حجاب زنان اقوام ایرانی و ایران قبل اسلام گفت که حجاب خوبی داشتند و من با سیری در تاریخ ایران باستان و اعصار پیش از اسلام در یافتم که حجاب هزاران سال پیش از دین مبین اسلام یکی از آداب ایرانی و بخش مهمی از فرهنگ ایرانی تلقی میشده است. متون تاریخی، سنگنوشتهها و مجسمههایی که از سلسلههای مختلف ایران باستان بهجامانده شاهدی بر این گفتار هستند، در حقیقت حجاب یکی از ضروریات طبقه بالای جامعه بهحساب آمده بود. بانوان ایرانی در این دوران باحجاب کامل خود جایگاه زن را تعالی بخشیده و آن را همواره گرامی داشتهاند.
پس خواهرم فکر نکن حیا و حجاب قصه مبهمی است، پوششی است که به زنان و دختران وقار میبخشد و پادزهری در مقابل تهاجم فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی است.
حجاب و حیا قصه مبهمی نیست، زیرا سالیان درازی است که اثر این گوهر زیبا، در قرآن و کلام اهلبیت آورده شده است.