کد مطلب: ۶۳۹۱۷۷
۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۶

«قطب شمال» روایتی کلاسیک را به خانه‌های ایرانی آورد! توانایی‌های ویژه فرزاد فرزین مخاطبان غافلگیر شدند!

امین محمودی‌یکتا از تولید اولین سریال خود با اقتباس از رمان «کنت مونت کریستو» و انتخاب فرزاد فرزین به عنوان بازیگر نقش اصلی این مجموعه می‌گوید

به گزارش مجله خبری نگار، سریال «قطب شمال» به کارگردانی امین محمودی‌یکتا پخش خود را از جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ در فیلیمو آغاز کرد. این سریال به تهیه‌کنندگی اکبر تحویلیان از تهیه‌کنندگان با سابقه تلویزیون و سینما تولید شده است که سریال‌هایی همچون «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» و سری سریال‌های «از سرنوشت» را تهیه کرده است. محمودی همراه با حامد فاضلی نویسندگی این سریال را بر عهده داشته‌اند. همان‌طور که در معرفی «قطب شمال» آمده است این سریال اقتباسی از رمان معروف «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما نویسنده فرانسوی، یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین داستان‌های کلاسیک جهان است. محمودی در اولین تجربه کارگردانی خود سراغ ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی رفته است. با محمودی‌یکتا درباره اولین سریالش گفت‌وگویی داشته‌ایم که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

فیلم‎نامه «قطب شمال» از یک رمان معروف اقتباس شده و کار‌های اقتباسی هم همیشه برای مخاطبان جذاب بوده‌اند. این رمان چه ویژگی‌هایی داشت که تصمیم گرفتید شما هم آن را به یک اثر نمایشی تبدیل کنید؟

این رمان جزو رمان‌های مورد علاقه من و حامد افضلی بود و گاهی به ساخت آن فکر می‌کردیم. ما در ابتدا در حال کار کردن روی قصه دیگری بودیم که به صورت اتفاقی رمان «کنت مونت کریستو» به یادمان آمد. انگار همه چیز فراهم شده بود تا به سمت ساختن آن برویم و این رمان را به تصویر بکشیم. البته تا ۷۰ درصد هم به ذات رمان پای‌بند بودیم و بزرگ‌ترین چالش ما این بود که باید قصه را ایرانیزه و مدرن می‌کردیم، زیرا فضای قصه آقای دوما کلاسیک بود. خدا را شکر تا به این‏جای کار از طریق بازخورد‌های مخاطبان متوجه شده‌ایم که تا حدودی موفق هم بوده‌ایم.

فرایند ساخت از ابتدای نگارش فیلم‎نامه تا آغاز تصویربرداری سریال چقدر زمان برد؟

تصور می‌کنم از زمانی که تصمیم گرفتیم رمان «کنت مونت کریستو» را به نگارش درآوریم تا پایان تصویربرداری حدود یک سال زمان برد؛ در واقع از آن‌جایی که چهارچوب، شروع و پایان و نقاط عطف رمان مشخص است، قاعدتا زمان کمتری را از نویسنده می‌گیرد به همین دلیل نگارش فیلم‎نامه به لحاظ طراحی، ما را خیلی جلو انداخت و تلاش کردیم تا مدت زمان چندماهه نگارش فیلم‎نامه را بیشتر صرف ایرانیزه و مدرن کردن آن کنیم. البته ما تغییراتی اساسی نیز در نقاط عطف و شخصیت‌ها ایجاد کردیم، اما به اساس و ذات داستان پای‌بند بودیم.

درباره انتخاب بهادر زمانی و فرزاد فرزین توضیح دهید؛ به هر جهت برای نقش‌های «همایون» و «آرشام» باید بازیگرانی را انتخاب می‌کردید که شباهت‌های ظاهری به یکدیگر داشته باشند. چطور به این انتخاب رسیدید؟ آیا از ابتدا قرار بود این دو بازیگر در سریال حضور داشته باشند یا با هنرمندان دیگری نیز مذاکره شده بود؟

طبق صحبت‌هایی که داشتیم از ابتدا قرار بود فرزاد فرزین نقش «آرشام» را بازی کند. با شناختی که از قبل نسبت به یکدیگر داشتیم و البته توانایی فرزاد فرزین برای ایفای این نقش، من تصمیمم را از اول گرفته بودم. چالش اصلی ما پیدا کردن بازیگر برای ایفای نقش «همایون» بود. گروه کارگردانی حدود پنج ماه درگیر پیدا کردن بازیگر برای این نقش بودند. بزرگ‎ترین مسئله ما شباهت چشم و قد شخصیت «همایون» بعد از عمل جراحی بود. من نزدیک ۱۲ سال پیش، بهادر زمانی را در یک پروژه که دستیار بودم، دیده بودم و با یکدیگر همکاری داشتیم، خیلی اتفاقی او به یادم افتاد؛ با بهادر که صحبت کردم متوجه شدم مشغول فیلم‌سازی است، در حوزه فیلم کوتاه فعالیت می‌کند و بعد از نقشی که در سریال «رستاخیز» در نقش حضرت عباس داشت، به سمت کارگردانی گرایش پیدا کرده بود. وقتی با او صحبت کردم، استقبال کرد، پرانگیزه وارد شد، بسیار همراه بود و نقش اولِ یک و نیم قسمتی را برعهده گرفت و از پس آن برآمد.

از توانایی فرزاد فرزین برای ایفای نقش «آرشام» گفتید، این‎که او انتخاب اول شما بوده. آیا بازیگر دیگری توانایی ایفای این نقش را نداشت و فرزین تمام انتظارات شما را در این نقش به درستی برآورده کرده است؟

اجازه دهید این‌طور به سوال شما پاسخ دهم. هیچ فیلم و سریالی وجود ندارد که اگر کس دیگری آن را می‌ساخت یا شخص دیگری آن را بازی می‌کرد، بهتر، بدتر یا شکل دیگری نشود. قطعا همه چیز نسبی است. حتی با مرور هر نقش ماندگاری در سینما ممکن است فکر کنید اگر بازیگر دیگری جای یک نقش بازی می‌کرد، بهتر می‌بود؛ بنابراین این یک ایده جاری است. در رویکردی که برای خود داشتم، قصد کردم تا چالشی را از سر بگذرانم. فرزاد تجربه بازی داشت و من توانایی‌هایی در او می‌دیدم که فکر می‌کردم تاکنون در مسیر بازیگری‌اش به کار گرفته نشده‌اند. خودم را وارد این چالش کردم تا فرزاد را با کارنامه کاری‌اش در بازیگری متمایز کنم و مشخص شود که او توانایی‌های ویژه‌تری هم داشته است. با توجه به بازخوردی که تا به الان گرفته‌ام، فکر می‌کنم تا حد زیادی این مورد موفقیت‌آمیز بوده است چراکه وقتی فرزاد فرزین با خودش و نه با بازیگر دیگری مقایسه می‌شود، گویی این موفقیت را در چالشی که من انتخاب کرده‌ام به ارمغان آورده است و من این اتفاق را حتی برای خودم یک امتیاز مثبت می‌دانم، به هر حال تا به الان از بازخورد‌ها متوجه شدم که خیلی از دنبال‌کنندگان سریال غافگیر شده‌اند، حتی بسیاری معتقد بودند که ممکن است فرزین از پس کار برنیاید، اما خوشبختانه قشر عظیمی ازمخاطبان سریال آن را پذیرفته‌اند. در مجموع این چالش برای من جذاب بود و هنوز هم هست.

بازخورد‌ها نسبت به کل سریال چطور بود؟

برای پاسخ به این سوال درباره شش قسمت اول آن صحبت می‌کنم، تا سه قسمت اول معمولا مردم به سریال وقت و فضا می‌دهند که اتفاقات رخ بدهد. زمانی که ما به نیمه دوم پخش رسیدیم متوجه شدیم که مخاطب از وقت و بهایی که در نیمه اول سریال به ما داده پشیمان نیست و برایم جالب است که مخاطب با هیجان هر قسمت را دنبال می‌کند و حجم مخاطب در سراشیبی به سمت بالا می‌آید. نقطه عطف نظرات هم این بود که گفته می‌شود سال‌ها بود که سریالی با چنین ریتمی ندیده بودیم که تا این اندازه با سرعت برای ما قصه تعریف کند، اما این را هم می‌دانم که در هر حال هیچ کاری بی‌نقص نیست. من خودم به ضعف‌های کار بیشتر از هر کسی واقف بودم، اما وقتی به‌عنوان اثر اول به انتهای کار نگاه می‌کنم، با این حجم از مخاطبی که از ابتدا هدف خود ما بود و قرار بود یک کار عامه‌پسند بسازیم، در آن موفق بودیم و به هدف‌مان هم رسیدیم و بابت آن حال‌مان هم خوب است.

درباره اولین تجربه کارگردانی‌تان بگویید.

همیشه اولین‌ها جذاب‌ترین و سخت‌ترین هستند. ما مسیری را که طی کردیم تا سریال با این پروداکشن آغاز شد و آن را سلامت به مقصد رساندیم، سختی زیادی کشیدیم، اما جذاب بود. همین که در این شرایط اقتصادی که در حیطه کاری ما و اجتماع وجود دارد توانستیم کار را سلامت و موفق به پایان برسانیم، لذت آن را برای من نسبت به سختی‌هایش چند برابر و ماندگارتر می‌کند.

بنا به اقتضای داستان و تعدد بازیگران، طبیعتا گره‌های آن بسیار است. این موضوع به نوبه خود چالش‌هایی را هم به همراه خواهد داشت. برای تجربه اول رفتن به سراغ کاری با چنین ویژگی‌ها ریسک نبود؟

اساسا هر آن‎چه لازمه قصه بوده را جلو برده‌ایم. اگر لازم بود کم پرسوناژتر هم بسازیم این کار را می‌کردیم. ما به این موارد فکر نکردیم. به هر حال تعدد شخصیت‌ها کار را برای کارگردان سخت‌تر می‌کند، اما ابایی از آن نداشتم. در هر صورت تجربه زیادی در دستیاری دارم و رهبری کردن این ماجرا خیلی برایم دغدغه نبود. چالش ما همان اساس و رمان بودن کار بود که ما به سمتش رفتیم و آن‎چنان هم اذیت‌مان نکرد.

از ابتدا دنبال این بودید که کارتان در نمایش خانگی پر مخاطب و ماندگار باشد؟

اصلا هدف ما پر مخاطب شدن بود. سریال‌سازی هدف شخصی من است، ذات این کار سرگرم‌کنندگی دارد و مخاطب آن هم مردم کوچه و خیابانی هستند که می‌خواهند از یک ساعت وقتی که در یک پلتفرم هزینه کرده‌اند، لذت ببرند. تمام هدف ما همین بود و شکر خدا به آن رسیدیم. اگر نکته‌ای هم در سریال وجود دارد که ممکن است برای کسی راهگشا و التیام بخش باشد، چه بهتر.

فرایند دریافت مجوز طرح، فیلم‎نامه، تولید و انتشار سریال «قطب شمال» در ساترا چطور پیش رفت؟

در روند فرایند دریافت مجوز‌ها به مشکل خاصی برنخوردیم. اصولا من و حامد افضلی جزو معدود نویسنده‌هایی هستیم که برای ۴ تا ۵ سریال از ساترا مجوز گرفته‌ایم و مشکلی نداشته‌ایم. اما تنها انتقادی که به مجموعه ساترا وارد می‌دانم این است که بعضی مواقع، زمان بررسی و پاسخ دادن در برخی موارد کمی طولانی می‌شود.

به این موضوع اشاره کردید که اکثر چالش‌های به وجود آمده در ساترا از طریق صحبت با مدیران رفع شده است. کمی روشن‌تر صحبت کنیم. منظورتان چه نوع چالش‌هایی است و مدیران چه نکاتی را به عنوان اصلاحات متذکر شده‌اند؟

اساسا چیزی که در جلسه به ما می‌گویند یا نامه‌های مبنی بر اصلاحات که برای ما ارسال می‌کنند، محرمانه است؛ بنابراین ترجیح می‌دهم آدم رازداری باشم و راجع به آن‎ها چیزی نگویم.

به‌طور کل آیا از نکاتی که مدیران ساترا مطرح کرده‌اند استقبال کردید و چقدر به کارتان کمک کرده است؟

همیشه همه مسائل نسبی است. قطعا تا حدودی کمک کننده بوده و تا حدی باعث اختلاف شده است. اما باز هم تاکید می‌کنم همیشه همه چیز نسبی است یعنی برخی مواقع ما رعایت کرده‌ایم و گاهی تلاش کردیم تا دوستان را قانع کنیم که مسیرمان درست است و معمولا به نتیجه‌ای رسیده‌ایم که هر دو طرف تا حدودی راضی باشند. در کل، معمولا سازندگان بیشتر کوتاه می‌آیند.

فضای کنونی شبکه نمایش خانگی را چطور می‌بینید؟ آیا در این فضا بستر مناسبی برای کار کردن فراهم است و اساسا نمایش خانگی باید به چه سمت و سویی پیش برود و ساترا چه عملکردی داشته باشد؟

من فضای فعلی نمایش خانگی را جذاب می‌دانم. تقریبا اغلب ژانر‌ها در اکثر پلتفرم‌ها کار می‌شوند و شاهد کار‌های متنوعی هستیم، اما این که ساترا چه کمکی می‌تواند بکند، پاسخی کلیشه‌ای دارد؛ چراکه وقتی دست هنرمند در پرداخت و اجرای موضوعات بازتر و آزادی عمل داشته باشد و از بیان کردن یک‎سری موضوعات که شاید تابو هستند جلوگیری نشود، شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. موضوعاتی که بعد از پرداخت و اجرا می‌بینیم که آن‎قدر‌ها هم تابو نبودند و حتی پرداختن به آنها می‌تواند به رفع معضل اجتماعی مدنظر کمک هم کند؛ بنابراین اگر هنرمند با آزادی عمل جلو برود و حرکت کند نتایج بهتری حاصل خواهد شد. البته ناگفته نماند تا به این جای کار در مورد «قطب شمال» این اتفاق افتاده است و با کمک ساترا تا حد زیادی به نتایجی که انتظار داشتیم رسیده‌ایم.

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر