به گزارش مجله خبری نگار، آمار مراجعین به مراکز مشاوره نشان میدهد که اختلافات خانوادگی بالاترین علت مراجعه به این مراکز هستند و بدیهی است که اختلافات خانوادگی پیش زمینهای برای جدایی والدین است؛ از سوی دیگر، میزان ابتلا به مشکلات روانی و اجتماعی، ناسازگاری، بزهکاری و جرم و جنایت در بین کودکان طلاق بالاتر از جمعیت عمومی است.
در این راستا و برای پیشگیری به موقع و زود هنگام از بروز این مشکلات و افزایش میزان سازگاری و سلامت روانی این کودکان و آشنایی والدین با پدیده طلاق، پیامدهای آن و راههای کنار آمدن با آن، این نوشته ارائه میشود.
آیا تا به حال این سوال برای شما پیش آمده است که برای کسب موفقیت مناسب اجتماعی، علاوه بر کسب مهارتهای علمی و شغلی، باید مهارتهای لازم برای ایفای نقش پدر، مادری را نیز بیاموزید؟
آیا میتوان نقشهای مهمی، چون پدر و مادر بودن را بدون کسب مهارتهای لازم به انجام رسانید؟ کوتاهی در این مسئله موجب میشود زوجهای جوان تنها به خاطر کم اطلاعی و مهارتهای اجتماعی و زناشویی پایین، برای رهایی از گرفتاریهایی که برای خود به وجود آورده اند به مجتمعهای قضایی خانواده سر کشیده و به دنبال راه فراری برای خویشتن بگردند.
هر ساله دهها هزار کودک، فرو ریختن خانواده هایشان را در نتیجه جدایی والدین تجربه میکنند. طبق آمارهای رسمی هر ساله، آمار طلاق رو به فزونی است. اگر آمار خانوادههایی را که متارکه نموده اند و یا با وجود زندگی در زیر یک سقف از نظر عاطفی و روانی جدا از هم زندگی کنند و صرفاً در آمارها ثبت نمیشوند را به این آمار اضافه کنیم وضعیت از این هم بغرنجتر خواهد بود.
طلاق یکی از فشارزاترین و منهدم کنندهترین حوادثی است که احتمال دارد در زندگی یک فرد روی دهد. حادثهای که بیشتر افراد، چه کودک و چه بزرگسال، از لحاظ روان شناختی آمادگی مواجهه با آن را ندارند. چرا که از لحاظ فرهنگی هم طلاق حادثهای نامعمول با اثرات منفی بسیار برای افراد درگیر با آن تلقی میشود.
آیا میدانید که جدایی والدین باعث میشود که کودک احساس کند، بخشی از کودکی را از دست داده است. کودک احساس گناه و مسئولیت کند. کودک احساس محرومیت و طرد شدن کند و نسبت به یک یا هر دو والد خشمگین شود. حتی با گذشت پنج سال از طلاق والدین، بیشتر کودکان خانواده قبلی را ترجیح میدهند و آمار ناسازگاری و ابتلا به مشکلات روانی در این کودکان بیشتر است؟
با این اوصاف، کودکان نه تنها مجبورند با فشار روانی خودشان روبرو شوند، بلکه باید با والدینی که خود فشار روانی شدیدی تجربه میکنند و ممکن است سلامت جسمانی و عاطفی آنها نیز مضمحل شده باشد، سازگار شوند. از سوی دیگر، طرز رفتار والدین پس از جدایی، بر موفقیت یا شکست کودکان در زندگی روزمره تأثیر زیادی دارد.
شما میتوانید با اقدامات پیشگیرانه زیر اثرات منفی جدایی را بر کودکتان کاهش داده و به وی کمک کنید تا از این مرحله با موفقیت عبور کند.
۱) پیش از زمان جدایی، به تناسب سن کودک، با آنها صحبت کنید، این امر کمک میکند که آنها برای جدا شدن از یکی از والدین آمادگی پیدا کنند.
۲) با زبانی ساده و مناسب با سطح سنی و درک کودک، دلیل این تصمیم گیری را به آنان بگویید، این امر به پیشگیری از این احساس که آنان باعث جدایی والدین شده اند کمک میکند.
۳) به کودکان فرصت دهید ترس، ناراحتی و خشم خودشان را ابراز کنند. با بیان آزادانه هیجانات، کنار آمدن با آنها آسانتر صورت میگیرد.
۴) به کودکتان اطمینان دهید که بعد از جدایی، از او مراقب کرده و محبت خود را از او دریغ نخواهید کرد.
۵) در مورد زندگی والد دیگر از کودک پرس و جو نکنید، ممکن است احساس کند که به جای مراقبت کامل از وی، مراقب رفتارهای والد دیگر هستید.
۶) تأکید کنید که طلاق تصمیم همیشگی شماست. زیرا بسیاری از کودکان فکر میکنند والدین آنها روزی پیوند دوبارهای برقرار خواهند کرد.
۷) اگر یکی از والدین مشکل شدیدی مانند اعتیاد دارد، رابطه کودک را با وی ممنوع نکنید، بلکه امکان ملاقاتی کنترل شده را فراهم آورید.
۸) در صورت تماس با والد دیگر، در حضور کودکتان با یکدیگر دعوا نکنید، زیرا درگیری شدید بعد از طلاق به کودکان آسیب میزنند.
۹) در مورد تغییراتی که در زندگی کودکتان بعد از طلاق روی خواهد داد با او صحبت کنید و تا حد ممکن تغییرات مورد نظر را کمتر کنید.
۱۰) فرزند خود را به طرفداری از خود یا تحت فشار قرار دادن والد دیگر تشویق نکنید.
۱۱) مسائل مربوط به خود را با بزرگسالان دیگر در میان بگذارید و با کودک درد دل نکنید تنها به احساسات کودکتان گوش دهید.
۱۲) از حمایت کنندگانی مانند بستگان برای کودکتان کمک بگیرید.
۱۳) مهارتهای حل مسائل اجتماعی را به کودکتان آموزش دهید.
۱۴) مفاهیم مربوط به طلاق را برای کودکتان توضیح دهید.
مراجعه به یک متخصص بهداشت روانی را در نظر داشته باشید
وقتی در حل یک مشکل پیشرفتی ندارید، در صدد کمک خواهی از متخصصان بر آیید. میل به کمک خواهی نمودار پختگی عاطفی شخص میباشد، نه نشانه ضعف او. حضور یک مشاور میتواند به شما کمک کند تا روشهای سالمتر ارتباط برقرار نمودن با دیگران، حفظ و ابراز خواستهای شخصی خود و کودکتان، ایجاد مهارتهای اجتماعی، توانایی حل مسائل و افزایش جرأت مندی را بیاموزید.