به گزارش مجله خبری نگار، ازدواجی موفق است که منطق و عشق با هم تداخل کند. اگر ازدواج فقط عاقلانه و منطقی باشد ازدواج مناسبی نیست و اگر یک ازدواج فقط عاشقانه و عاطفی باشد باز هم ازدواج مناسبی نیست.
یک ازدواج مناسب ازدواجی است که منطق و عشق یا به عبارتی عقل و عشق با هم حضور داشته باشند یا حداقل با هم کنار آمده باشند. اگر خانواده نماد ازدواج منطقی و عاقلانه باشد و فرد نماد ازدواج عاشقانه و عاطفی باشد تضارب نظر فرد و خانواده باعث میشود که یک ازدواج عاقلانه / عاشقانه روی دهد؛ بنابراین تصمیم خانواده در کنار تصمیم فرد اهمیت بسیار زیادی دارد. حذف هر کدام از این دو سطح تصمیم گیری زیانهای زیادی را میتواند موجب شود. یکی از بهترین شیوهها برای شناخت فرد مشاهده او در زمانی است که با خانواده اش در تعامل است. نحوه برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر شاخصی از رفتار آینده او در یک ارتباط صمیمانه است
یکی از راههای شناسایی فرد مقابل شناخت خانواده اوست. خانوادهای که فرد در آن رشد کرده نشان میدهد که او چه تفکراتی دارد و در طول زمان چطور عمل میکند. هر کدام از ما هر قدر هم که روی رفتار خود تسلط داشته باشیم و شیوههای رفتاری خود را اصلاح کنیم باز در نهایت گرایشهایی به تربیت کودکی مان داریم و در ناخودآگاهمان الگویی از پدر و مادر گرفته ایم که در مواقعی از آن تبعیت میکنیم.
درست مثل افرادی که در وضعیتهای معمول لهجه ندارند، اما وقتی عصبانی یا غمگین میشوند، لهجه یا گویش شهر مادری شان را به کار میبرند. تسلط ما بر رفتارمان هم همیشه صد در صدی نیست و گاهی ممکن است آن را از دست بدهیم و مطابق با الگوهایی که از کودکی آموخته ایم رفتار کنیم.
از سوی دیگر یکی از بهترین شیوهها برای شناخت فرد مشاهده او در زمانی است که با خانواده اش در تعامل است. نحوه برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر شاخصی از رفتار آینده او در یک ارتباط صمیمانه است نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده اطلاعات بسیار زیادی به ما میدهدتا پیش بینی کنیم که بعد از ازدواج این فرد چگونه برخورد خواهد کرد.
مشاهده متفاوت بودن افراد با یکدیگر و آشنا شدن با افراد مختلف به ما کمک میکند تا گستره تفاوتها را در افراد جامعه خود مشاهده کنیم. همه ما به واقع منحصر به فرد هستیم و با وجود شباهتهای فراوانی که با هم داریم. تفاوتهای خاص خودمان را هم داریم. آشنایی با گسترهای از افراد به ما کمک میکند که این تفاوتها را از نزدیک ببینیم.
تعامل با افراد دیگر به ما کمک میکند تا خود را بهتر بشناسیم. مردم به شیوههای گوناگون فکر میکنند و رفتار میکنند. آگاهی بیشتر از این تفاوتها به ما در شناخت تفاوتهای خود با دیگران و نیز شباهتهای خود با دیگران کمک میکند و نهایتا ما را در شناخت بهتر آنچه که هستیم و انچه که دوست داریم باشیم یاری میکند. زمانی که با افراد بسیار متفاوتی روبرو میشویم که به لحاظ پیشینه خانواده و شخصیت با ما تفاوتهای زیادی دارند در باره خود بیشتر و بیشتر میآموزیم. آشنایی بستری است برای شناخت بهتر خود.
در فرایند آشنایی دو نفر و دو خانواده تلاش میکنند تا فقط جنبههای مثبت خودرا بیان کنند. مشکل اینجاست که در این فرایند افراد تصویر تحریف شده و غیر واقع بینانهای از یکدیگر خواهند داشت. بعد از ازدواج زمانی که چهره واقعی فرد و وجوه منفی او آشکار شود همسر دچار تعارض خواهد شد که چگونه او به این میزان متفاوت فکر میکند رفتار میکند و حتی صحبت میکند.
یکی از مواردی که در زمان آشنایی از آن اجتناب میشود بیان مسایل مرتبط با آنچه که در حال رخ دادن است و مسایل مربوط به ارتباط فعلی است. ما در زمان آشنایی باید به مشکلات و مسایل همین دوره نیز بپردازیم یا حداقل در این جهت گام برداریم. احتمالا برای حفظ شور و شوق و جذابیت ارتباط از کنار این مسایل میگذاریم و آنها را سربسته رها میکنیم، اما این مسایل نابود نخواهند شد و مانند آتش زیر خاکستر پنهان خواهند بود تا زمان آن فرا برسد و سر بر کشند.
برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. ابتدا ممکن است ارتباط برقرار کردن با مادرشوهر کمی سخت باشد، اما با مشخص کردن حد و حدودی بین شما و او مشکل حل میشود.
هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید، نباید بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش بکنید و مهمتر از همه آنها نباید از اختلافاتی که داشته اید پیش خانواده شوهرتان حرفی بزنید. نیازی به گفتن ندارد که اختلافات شما با پدر، مادر و خواهر و برادر خودتان هم جزو اسرار مگو است که هرگز نباید پیش خانواده شوهرتان آنها را فاش کنید.
خانواده شوهر هر قدر هم مهربان باشند، هر قدر به آنها اعتماد داشته باشید و حتی هر قدر آشنای شما و خانواده تان باشند، باز هم شما را به چشم فرزندانشان نمیبینند. آنها دوستتان دارند، اما در جایگاه دوم؛ بعد از فرزندانشان. درست در جایگاه عروسی که به تازگی وارد خانواده شان شده است. پس حرمتها را رعایت کنید. بعضی از مسائل وجود دارد که نباید اقوام شوهر در آنها دخالت کنند. موضوع اول پول داشتن یا نداشتن است.
در بیشتر موارد خانواده همسر سعی میکنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند، اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، شما احساس میکنید ابتکار عمل ازتان گرفته شده و دیگران قصد دارند سبک زندگی شما را مطابق با میل خود تغییر دهند. دلیلی ندارد که خانوادهها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. بهتر است برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانوادههای همسرتان نفوذ نکند.
قانون بعدی حد روابط با فامیل شوهر این است. این که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز. حتی اگر در اوایل دوران عقد هستید و هنوز خیلی از خصوصیات رفتاری همسرتان را کشف نکرده اید، از غافلگیر نشان دادن خود در مواجهه با رفتارهای نامناسب همسرتان خودداری کنید. در جمع نشان ندهید که از رفتار همسرتان ناراضی هستید. پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب میدانند و نیازی به یادآوری آنها نیست.
انجام دادن این کار مشکلات عدیدهای را سبب میشود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش میماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبهها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.
منبع:اینفو