به گزارش مجله خبری نگار، امیر تفرشی در ارتباط با سفر رئیسجمهور به منطقه آمریکای لاتین و اینکه تعامل با کشورهای این منطقه چه منافع اقتصادی و سیاسی برای ایران به همراه دارد، اظهار کرد: ما یک روابط دیرینه با کشورهای آمریکای لاتین داریم. در واقع سابقه همکاری ما با کشورهای این منطقه به قبل از انقلاب بر میگردد، ولی در دولت هشتم (ریاست جمهوری خاتمی) پس از انقلاب فصل نوینی از همکاریهای ایران با آمریکای لاتین شروع شد و در واقع باید گفت معمار روابط جدید ما با منطقه آمریکای لاتین در دوران پس از انقلاب، دولت هشتم بوده است.
وی با بیان اینکه در دولت نهم و دهم با توجه به رویکرد دولت، این روابط تقویت شد، تصریح کرد: در دولت یازدهم و دوازدهم پیشرفت خاصی در روابط ایران و کشورهای این منطقه ایجاد نشد و شاهد یک نوع رکود در این ارتباط بودیم.
این کارشناس مسائل آمریکای لاتین با بیان اینکه یکی از شعارهای دولت سیزدهم در ارتباط با موضوع سیاست خارجی متوازن در عرصه نظام بین الملل، توسعه روابط با کشورهای آمریکای لاتین بوده است، گفت: آنچه که در طول این سالها در ارتباط با روابط با آمریکای لاتین شاهد بودیم، این است که این روابط به چند کشور خاص محدود شده است در حالیکه در این منطقه حدود ۲۰ کشور وجود دارد و روابط ما محدود به سه الی چهار کشور خاص شده است و این روابط عمدتا در سطح سیاسی است و در حوزههای اقتصادی شاهد عملکرد قابل دفاعی نبودیم.
وی معتقد است: در دولت سیزدهم بر موضوع استفاده از ظرفیتهای سیاست خارجی برای توسعه منافع ملی و دیپلماسی اقتصادی تاکید زیادی شده است، ولی ما در این حوزه در ارتباط با آمریکای لاتین شاهد ابتکار و اقدام متفاوتی نسبت به آنچه که در قبل بوده نیستیم و به نظر میرسد دولت سیزدهم نیز در ارتباط با تعامل با آمریکای لاتین همان مسیر قبلی را میرود.
این کارشناس با بیان اینکه شریک اول اقتصادی ما در این منطقه برزیل است و دو کشور ایران و برزیل برای گسترش تعاملات اقتصادی با یکدیگر از ظرفیتهای خوبی برخوردارند، گفت:، ولی در حال حاضر میبینیم خبری از سفر مقامات ارشد کشور به برزیل نیست و این کشور در تور سفر رئیس جمهور به آمریکای لاتین جایی ندارد.
تفرشی با بیان اینکه اگر دولت سیزدهم به دنبال انتفاع اقتصادی از روابط خارجی است باید راهبرد جدیدی را در آمریکای لاتین تعریف کند، گفت: با سیاستی که از گذشته وجود داشته و اکنون نیز دنبال میشود منافع اقتصادی ما در این منطقه آنچنان تامین نخواهد شد.
وی با بیان اینکه به نظرم در نوع روابط با کشورهای آمریکای لاتین، روابطمان را میتوانیم به دو قسمت سیاسی و اقتصادی تقسیم کنیم، گفت: با برخی از کشورهای این منطقه میتوان روابط را بیشتر بر چارچوب روابط سیاسی تعریف کرد و در برخی دیگر از کشورها با توجه به توانمندیها و پتانسیلهایی که از آن برخوردارند باید بیشتر جنبه اقتصادی را مد نظر قرار داد. البته این صحبت به این معنا نیست که با کشورهایی که تعامل سیاسی داریم روابط اقتصادی نداشته باشیم.
این کارشناس آمریکای لاتین با بیان اینکه در برخی از کشورهایی که در این منطقه ما با آنها رابطه داریم، همکاریهای دو جانبه اقتصادی مشروط به سرمایه گذاری ایران است، اظهار کرد: مثلا در کشوری مثل ونزوئلا با توجه به شرایطی که در طول سالهای اخیر با آن روبرو شده است، همکاری اقتصادی، مشروط به سرمایه گذاری ایران در آن است و از دیگر سو ما نیز با توجه به محدودیتهایی که در تامین منابع بعضا با آن روبرو شدهایم نتوانستهایم این سرمایه گذاری را انجام دهیم؛ بنابراین اجرای برخی از پروژههای تعریف شده متوقف شده است.
تفرشی با بیان اینکه با توجه به این مسائل در همکاریهای اقتصادی با آمریکای لاتین باید بیشتر به سراغ کشورهایی برویم که گسترش روابط اقتصادی با آنها منوط به سرمایه گذاری طرف ایرانی نباشد و روند به نحوی باشد که هر دو کشور از منافع اقتصادی این همکاری بتوانند بهرهمند شوند، گفت: وقتی که روابط بر پایه همکاریهای گسترده اقتصادی بنا شود اختلافات سیاسی نیز نمیتواند مانع تعاملات و همکاریهای دو کشور شود. چرا که این سرمایه گذاریهای اقتصادی باعث شده که دو کشور به یکدیگر نیازمند شوند مثلا در برزیل در دولت قبل این کشور رئیس جمهور برزیل (ژائیر بولسونارو) دارای نظریات تندی بود چنانکه عدهای از آن به عنوان ترامپ آمریکای لاتین یاد میکردند، ولی چون سطح همکاریهای اقتصادی ایران و برزیل در سطح نسبتا خوبی قرار داشت این همکاریهای اقتصادی مانع از آن میشد که رئیس جمهور برزیل موضع گیریهای تندی علیه ایران از جنبه سیاسی بگیرد و یا نمونه برعکس آن روابط ایران با اکوادور است. تا زمانیکه آقای "رافائل کوره آ "در اکوادور مسئولیت را بر عهده داشت روابط سیاسی ایران و این کشور در سطح عالی قرار داشت، ولی وقتی وی از قدرت برکنار شد و جریان راست در اکوادور مسئولیت را بر عهده گرفت با توجه به اینکه روابط ایران و اکوادور صرفا سیاسی بود و مبتنی بر همکاریهای اقتصادی نبود با تغییر دولت کل روابط سیاسی دو کشور از هم گسست چنانکه اکوادور اقدام به تعطیلی سفارت خود در تهران نیز کرد. در حالیکه اگر روابط دو کشور مبتنی بر همکاریهای اقتصادی بود دولت جدید اکوادور نمیتوانست به راحتی اقدام به قطع همکاریهای خود با ایران کند.