به گزارش مجله خبری نگار، روابط نزدیک همواره علاوه بر صمیمیت با کشمکش تعارض همراه است. رابطه زوجین نیز از این قاعده مستثنی نیست. زوجین بر اساس آموخته ها، تجارب و شناختهای زیربنایی خود، دارای سبکهای خاصی از حل تعارض هستند که هیچکدام درست یا نادرست نیستند. امروزه رضایت زناشویی در زندگی مشترک، به یکی از اصلیترین دغدغههای زوجین تبدیل شده است و به دلیل حضور تعارض و چالش در زندگی مشترک، گاه در نتیجه بالا گرفتن تعارض، عرصه زندگی مشترک بر هر یک از زوجین تنگ میشود. اگرچه همهی همسران اختلاف و تعارض را در زندگی زناشویی خود تجربه میکنند، ولی همه به یک شکل به آن پاسخ نمیدهند. زندگی مشترک آرام مستلزم آن است که زوجین یاد بگیرند از دریچه دید طرف مقابل به زندگی و مسائل آن نگاه کنند.
یکی از مهمترین مهارتهای مورد نیاز زوجین، توجه به تفاوت ها، شناسایی آنها و مهارت حل تعارضات است.
تعارض در زندگی مشترک بوجود میآید و دارا بودن مهارتهای لازم برای رویارویی با تعارض ضروری است. زوجین میبایست بر مبنای احترام و اعتماد و تمرکز بر روی حل مشکل، تعارضات را به شیوههای احترام آمیز حل کنند.
در ذیل به برخی تکنیکها در شیوههای اجرا سازی مراحل حل مسئله در اختلافات زوجین اشاره میشود:
در روابط زوجین متعارض الگوهایی وجود دارد که آگاهی از آنها برای زوجین حکم تشخیص موقعیت تعارضی را دارد. این الگوها عبارتند از:
الگوی همدم طلب دوری گزین در زوجهایی به وجود میآید که یک همسر در رابطه حالت پرخاشگر به خود میگیرد و مرتب به سمت دیگری روی میآورد و تلاش میکند با جدیت بیشتری او را درگیر رابطه کند. از جمله شیوههای تعقیب عبارت اند از: شروع بحثها یا تعارضات، طرح ریزی افراطی برای اوقات همسر و دنبال کردن همسر در خانه، اما فردی که دوری میکند از رابطه کنار مانده و اوقات بسیار اندکی را برای فعالیتهای طراحی شده سپری میکند.
الگوی یادآور طفره رو در میان زوجهایی است که یکی از آنها مسئول بوده و باید برای احساس مسئولیت به دیگری یادآوری کند. فردی که طفره میرود از وظایف خود کناره گیری میکند تا زمانی که همسرش چندین بار به او یادآوری کند. حرکات یادآوری و تعویق مکرر سبب بی میلی و اضطراب و دلیل تراشی در زوجین میشود.
در الگوی والد - کودک تعامل وابسته به یک والد منتقد است که تلاش میکند دیگری را به وضعیت مطیعانه تری در رابطه بکشاند. همسر در نقش والد به انتقاد، اجتناب از تعریف و تعبیرهای مثبت میپردازد. زوج والد خشمگین و زوج کودک کناره گیر است. این روند تعاملی نیز مخرب بوده و موجب بقای هر کدام در نقش ناخواسته میشود.
برای حل تعارضات زناشویی فرآیندهایی وجود دارد که ممکن است زوجین هر یک از این فرآیندها را صرف نظر از کارایی داشتن یا کارایی نداشتن آن به عنوان راه حل بدیل انتخاب کنند. در ذیل به این فرآیندها اشاره میشود:
در رویارویی با مسئلهی بالقوه تعارض انگیز، برخی زن و شوهرهای سعی میکنند اهمیت موضوع را نادیده بگیرند یا حتی انکار کنند، وقتی زن و شوهری از این فرآیند استفاده میکنند، تصمیمات حول و حوش مسئله گرفته میشود یا به شانس سپرده یا غلط آغاز میشود. آنها یا در موقعیت بی تصمیمی و بلاتکلیفی به سر میبرند یا امیدوارند که این موقعیت نیز بگذرد. ممکن است در کوتاه مدت این فرآیند مؤثر افتد، اما در درازمدت و بسته به اینکه چه کسی بیشتر با مسئله سرو کار دارد، میتواند با نارضایتی همراه باشد.
اگر هیچ یک از شرکای زندگی کوتاه نیاید، این توافق نداشتن میتواند تا حد یک بحث و جدل یا مرافعهی مخرب تشدید شود. تعارض ممکن است به بن بست بیانجامد یا ممکن است یکی از زوجین در برابر احساس خشم و تنفر تسلیم شود و عقب نشینی کند و با رفتارهای مزدورانه و کنایه آمیز آشکارا به تعارض دامن بزند. حتی اگر زن و شوهر به راه حل دست یابند، این فرآیندهای مرافعه و تسلیم رضایت بخش نیستند و میتوانند برای رابطه مخرب و آسیب زا باشند. به نظر میرسد یکی برنده است، اما در درازمدت هر دو شکست خورده هستند.
با این فرآیند همسران دربارهی راه حلهای بحث میکنند، اما هرگز به جواب نمیرسند. هیچ چیز فیصله یافته نیست. آنها در حین جر و بحثهای خود صورت مسئله را پاک میکنند و هیچگاه آگاهی کامل را تجربه نمیکنند و برای حل و فصل مشکل، خود را به اقدام یکسان متعهد نمیدانند. این روش برخورد با مسائل و مشکلات ممکن است خطری متوجه کسی نکند، اما در درازمدت رضایت بخش نیست.
راه دیگر برای رفع تعارض و اختلاف آشتی کردن است؛ یعنی رسیدن به راه حل از طریق مصالحه. در این وضعیت زن و شوهر خاضعانه و با شور و شوق به همدیگر امتیازاتی میدهند که برای دیگری مهم است. هر یک از شرکای زندگی امتیازی میدهد تا امتیازی بگیرد و در مقابل چیزی که به دست میآورد، چیزی از دست میدهد. این راه حل ممکن است مؤثر افتد، اما ممکن است برای هر دو طرف کاملا رضایت آمیز باشد یا نباشد.
این فرآیند از مصالحه فراتر میرود. در این فرآیند هر یک از زوجین درصدد است که برای مسئله راه حلی پیدا یا ابداع کند که به نفع هر دوی آن هاست. آنها نگرش (من هم برای خودم و هم برای تو اهمیت قائلم) را نشان میدهند و اقدام و عمل میکنند. در این فرآیند تصمیمهایی که به نفع هر دو نفر است، رابطه را محکم میکند.
فرآیند مشارکت جویی به نوعی ناقل احساس عزت و کرامت نفسی است که زوجین برای یکدیگر قائلاند، لذا در مدیریت صحیح اختلافات تأثیر مثبتی دارد. عزت نفس در محاوره با دیگران اکتساب میشود و انعکاس نظرات دیگران نسبت به ماست، به عبارت دیگر عزت نفس مقدار ارزشی است که ما فکر میکنیم دیگران برای ما به عنوان یک شخص قائلاند.
علاوه بر فرآیندهای حل تعارض راهبردهایی برای پاسخ به تعارضات زناشویی ذکر شده که هر یک از این راهبردها نیز ممکن است به عنوان راه حل بدیل انتخاب شود. این راهبردها شامل موارد زیر میشود:
پیام این راهبرد به همسر این است که خواستههای او مهم نیست و نیازهای او به اندازهی نیازهای شما اهمیت، شدت و مشروعیت ندارد. هدف از به کارگیری چنین راهبردی، شرمنده کردن او برای موافقت با خواسته تان است.
پیام این راهبرد این است که اگر آنچه را که من میخواهم انجام ندهی از پیش تو میروم. تهدید به ترک کردن به قدری ترسناک است که فرد مقابل ممکن است برای اجتناب از آن تسلیم شود و دست از خواستهی خود بردارد. گاهی اوقات کناره گیری یه صورت عاطفهی بسیار سرد است، گاهی اوقات به شکل دوری از گفتگو است، کناره گیری پیوند عاطفی عمیق که نیروی حیات بخش هر رابطه است را از بین میبرد.
در این روش یکی از زوجین تقصیر را به گردن فرد مقابل میاندازد. گاهی نیز به خاطر نیاز خود همسر را سرزنش میکند. توجه داشته باشید به همان اندازه که همسر به خاطر یک نیاز سرزنش میشود. از او انتظار میرود که خودش آن را جبران کند.
در این راهبرد، یکی از زوجین کاری میکند که همسرش به خاطر داشتن خواسته و نیازی متفاوت از وی احساس حماقت و غیرعادی بودن بکند. در این روش نیز از ترس و شرم به عنوان ابزاری برای کنترل کردن فرد مقابل استفاده میشود. اگر همسر نمیخواهد از ارزش او کاسته شود، باید از خواستهی مهم خود صرف نظر کند.
در این راهبرد، یکی از زوجین همسر خود را از هر گونه حمایت، لذت یا تقویت محروم میکند، به عبارت دیگر، همسر از انجام دادن کارهایی که برای همسرش جالب و لذت بخش است، طفره میرود.
زوجین میتوانند با شناسایی راهبردهای آزاردهندهای که معمولا برای کنترل دیگری در روابط به کار میبرند، از تأثیر آنها بر خود و همسرشان آگاه شوند.
با توجه به توضیحات ذکر شده در مرحلهی مشارکت جویی، از میان فرآیندهای حل تعارضات زناشویی فرآیند تصمیم گیری سودمندترین راه حل است که زوجین در این مرحله برای حل تعارض تصمیم گیری میکنند.
مرحلهی اثبات در حل تعارضات زناشویی به این صورت عملی میشود که پس از انتخاب راه حل مطلوب، زوجین باید پیامدهای بالقوهی راه حل مطلوب و وظایف هر زوج برای انجام دادن راه حل را تعیین کنند. سپس زوجین میبایستی اقدامات خود را برای حل مسئله معلوم کنند و در برابر آن متعهد شوند.
منبع: افقسلامت