به گزارش مجله خبری نگار/ایران: مفهوم «حقوق بشر» یکی از مفاهیم کلاسیک عصر روشنگری است که کاربردی چندوجهی در اخلاق، سیاست و حقوق بینالملل دارد. در دوره معاصر، معنای حقوقی این مفهوم زایل شده و کارکرد و معنایی تماماً سیاسی به خود گرفته است؛ چراکه تبدیل به یکی از ابزارهای فشار نظام سلطه به رهبری امریکا بر کشورهای رقیب و دشمن شده است؛ به طوری که در ساختار نظم بینالملل کنونی، سازکاری تنبیهی وضع شده است به نام «تحریمهای حقوق بشری» که در عمل به صورت یکجانبه علیه رقبا و دشمنان نظام سلطه اعمال میشود. برای درک استحاله معنایی این مفهوم کافی است به اقدامات غیرانسانی دولتهای مدعی حقوق بشر در کشور خود و در سایر مناطق دنیا توجه شود، کاری که نیاز چندانی به بررسی و اثبات ندارد. اورلی نوی (فعال حقوق بشر) در یادداشتی که برای میدل ایست نوشته، به این موضوع پرداخته است که بخشهایی از نوشته او را در ادامه میخوانید.
یکی از لواحق حقوق بشر مدرن، مفهوم حق دفاع از خود یا «صیانت از ذات» است که در آثار اخلاقی و سیاسی متفکران عصر روشنگری به صورت یک اصل موضوعه پذیرفته شده و به کار رفته است. این مفهوم نیز بر اثر استعمال استانداردهای دوگانه قدرتهای سلطهگر، کاربرد و معنای خود را از دست داده است.
نمود عینی این سوءاستفاده را میتوان در ۸ دهه حیات دولت اسرائیل به روشنی دید؛ اشغال یک سرزمین و کشتار و آوارهسازی ساکنان بومی، اتخاذ سیاستهای نژادپرستانه، دست زدن علنی به اقسام گوناگون ترور، جنگافروزی، مبادرت به انواع جنایات جنگی مانند کشتار زنان، کودکان و غیرنظامیان و حمله به بیمارستانها و مدارس در جنگ، تجمیع سلاحهای کشتارجمعی و هستهای، بستن راههای امدادی و ممانعت از اقدامات بشردوستانه مثل هدف قرار دادن کشتیهای حامل موادغذایی و دارو و... تمام این موارد، اموری سختافزاری هستند و علاوه بر اینها، تحریف رسانهای، فریب افکارعمومی و ترور شخصیتی چهرههای منتقد را نیز باید بهعنوان استفاده از ابزارهای غیراخلاقی در جنگ نرم به آنها اضافه کرد.
رژیمصهیونیستی تمام اقدامات سخت و نرم فوق را در طول ۸ دهه گذشته مرتکب شده است. منطقاً اولین موضوعی که به ذهن هر انسانی میرسد این است که در مقابل، فلسطینیان و سایر دولتها و گروههای مورد هجوم اسرائیل چه واکنشی نشان دادهاند. اینکه گروههای زخمخورده چه اقدام متقابلی انجام دادهاند فعلاً موضوعیت ندارد، چراکه پیش از آن، ابتدا باید به این بپردازیم که آیا اساساً فلسطینیها و سایر ملتهایی که مورد هجوم صهیونیستها واقع شدهاند، حق دفاع از خود را دارند یا این حق مشروع دفاع از خود برای غیرصهیونیستها امری نامشروع است؟!
نویسنده اندیشکده «میدل ایست آی» به این پرسش پاسخ مثبت میدهد و این استاندارد دوگانه غربیها و صهیونیستها را به چالش کشیده و اقدام مسلحانه متقابل برای دفاع از خود دربرابر اشغالگری و تجاوز را حقی مشروع برای فلسطینیان برمیشمارد. خانم اورلی نوی در مقالهاش با عنوان «اسرائیلیها بدانند مقاومت مسلحانه در برابر اشغال قانونی است، نه تروریستی» به قتل یک خبرنگار (شیرین ابوعاقله) توسط نیروهای صهیونیست به عنوان یک «توحش معمول» در سرزمینهای اشغالی استناد میکند و با کنایه در سرتاسر متن، معیارهای دوگانه غربیها را به نیش نقد میکشد.
رخدادی مانند تیراندازی فلسطینیها به سربازان اسرائیلی - برخلاف تیراندازی اسرائیلیها به فلسطینیها - یک رخداد معمول تلقی نمیشود، بلکه در تمام اخبار و گزارشهای مربوط به آن، این رویداد به عنوان یک «حمله تروریستی» بازنمایی شده و تیراندازان فلسطینی به عنوان «تروریست» تعریف میشوند. رسانههای اسرائیلی نقشی کلیدی در شکلدهی آگاهی عمومی در راستای خدمت به دستگاه تبلیغاتی دولتشان دارند، در حالی که مردمشان را کاملاً از اساسیترین حقایق، ناآگاه نگه میدارند. برای عموم اسرائیلیها به طور کلی، این یک پیشفرض متعارف است که هیچ مبارزه مشروع فلسطینی برای آزادی ملی وجود ندارد.
حقیقت این است که حقوق بینالملل، حق مشروع مردم برای مبارزه با هدف آزادی و برای رهایی از کنترل استعماری، آپارتاید و اشغال خارجی را با تمام ابزارهایی که در اختیار دارند از جمله «مبارزه مسلحانه» به رسمیت میشناسد. به عنوان مثال، بر اساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۰ «استفاده از زور برای رسیدن به رهایی مشروع است. نحوه استفاده از زور بر اساس قوانین جنگ تنظیم میشود که هدف اصلی آن محافظت از غیرنظامیان غیردرگیر در هر دو طرف است.»
در تیراندازی اخیر فلسطینیان در دره اردن، غیرنظامیان صهیونیست هدف قرار نگرفتند و نمیتوان آن را یک اقدام تروریستی تلقی کرد، بلکه این اقدامی بود برای مقاومت مسلحانه در برابر یک قدرت اشغالگر در سرزمینهای اشغال شده، اما رسانههای وابسته به رژیم اسرائیل با هر اقدامی علیه نیروهای اشغالگر در سرزمینهای اشغالی، دقیقاً به گونهای برخورد میکنند که گویی اقداماتی تروریستی هستند که غیرنظامیان را در قلب تلآویو هدف قرار میدهند. این تحریف، نه تنها مبنای قانونی یا اخلاقی دفاع مشروع را نفی میکند، همچنین با منافع شهروندان یهودی نیز مغایرت دارد.
قوانین مربوط به جنگ قبل از هر چیز، اولاً برای محافظت از غیرنظامیانی که در چرخه خشونت شرکت نمیکنند و ثانیاً با هدف محدود کردن خشونت در میدان جنگ و جنگجویان واقعی وضع شدهاند. با این حال اسرائیل چنین دستهای از مبارزان فلسطینی را به رسمیت نمیشناسد. از دیدگاه اسرائیل هرگونه مقاومت، حتی مقاومت غیرخشونتآمیز در برابر اشغال و سرکوب، تهدیدی برای امنیت محسوب میشود که به راحتی به عنوان «ترور» شناخته میشود! درست مانند زمانی که اسرائیل ۶ سازمان غیردولتی فلسطینی را به عنوان سازمانهای تروریستی اعلام کرد.
این یک تحریف مضاعف توسط اسرائیل است؛ زیرا همانطور که هر اقدام فلسطینیان - حتی دفاع در برابر حملات نظامی صهیونیستها - را تحت عنوان اقدامات تروریستی جای میدهد، هرگونه حملات سربازان صهیونیست علیه فلسطینیان را مشروع نشان میدهد، حتی زمانی که آن فلسطینیها غیرنظامی باشند.
برای نمونهای از این سیاست ظالمانه، نتایج نهایی منتشر شده توسط ارتش اسرائیل در مورد تیراندازی مرگبار به شیرین ابوعاقله روزنامهنگار را در نظر بگیرید. ارتش در ابتدا ادعا کرد ابوعاقله با شلیک گلوله فلسطینیها کشته شده است؛ دروغی آشکار که توسط برخی رسانهها افشا شد که شواهد را به دقت بررسی کردند.
نسخه اصلاحشدهای که ارتش بعداً منتشر کرد نیز با شواهد مطابقت ندارد. در کنار این، دادستان نظامی کل هم اعلام کرد «بهرغم اعتراف دلخراشی مبنی بر اینکه ابوعاقله با جلیقهای که به وضوح او را یک روزنامهنگار نشان میداد، توسط یک سرباز با استفاده از دید تلسکوپی به قتل رسید» هیچ تحقیقی آغاز نخواهد شد.
همچنین پاسخ اسرائیل به درخواست بسیار حقیرانه امریکا برای «بازنگری» در رویههای آتشافروزی ارتش اسرائیل در کرانه باختری به همان اندازه شرمآور بود، نه اینکه ارتش اسرائیل دست از کشتار مردم بیگناه بردارد و نه اینکه از تهاجمات بیپایان به شهرهای کرانه باختری، بازداشتهای دستهجمعی، ربوده شدن کودکان فلسطینی از تختهایشان در نیمه شب خودداری کند، بلکه فقط کمی بیشتر تلاش کند! ایالاتمتحده قدرتمند! ترجیح میدهد خود را در چنین مواردی غرق نکند، با این که قربانی (شیرین ابوعاقله) شهروندی امریکا را داشت.
اسرائیل نه تنها یک «اطمینان خاطر» خشک و خالی هم به این درخواست کوچک امریکا نداد، بلکه با توحشی همیشگی به این موضوع واکنش نشان داد. یائیر لاپید، نخستوزیر پیشبرد امور به امریکاییها گفت هیچکس مقررات آتشبار را به ما دیکته نخواهد کرد.
بنی گانتز، وزیر دفاع با همین روحیه اظهار داشت: تنها رئیس ستاد است که سیاستهای آتشبار را تعیین میکند و همین مسیر را ادامه خواهد داد. به عبارت دیگر اسرائیل، امریکاییها و درحقیقت تمام جهان را مورد خطاب قرار داد که اسرائیل به هیچکس پاسخگو نیست که چگونه، کجا، چه کسی، چه زمانی، یا چند نفر را کشته یا میکشد و موضوع همین جا تمام میشود، تا دفعه بعد.