به گزارش مجله خبری نگار، «نیمه کودک، نیمه زن»؛ این توصیفی بود که عکاسی که مریلین مونرو را کشف کرد از او داشت. او یکی از بزرگترین ستارگان سینما و الهه زیبایی و مُد بود. با این حال، او هر روز مجبور بود با ناامنیهای روانی، اعتماد به نفس پایین و مشکلات جسمانی اش رو به رو شود.
در ادامه از تغییرات ظاهریای خواهیم گفت که مریلین مونرو برای بالا بردن اعتماد به نفس خود انجام داد.
مریلین مونرو مجبور شد برای مدل موی معروفش بهای سنگینی بپردازد. اول آنکه با استفاده از الکترولیز خط رویش موهایش که V شکل بود را تغییر داد. رنگ طبیعی موهای او تیره بود و او برای دستیابی به آن موهای بلوند پلاتینی معروفش مجبور شد موهایش را دکلره کند. اما این تغییرات فوری نبود.
رنگ موهای مونرو اولین بار بعد از رنگ کردن، بلوند قرمز از آب درآمد، در حالی که او به دنبال رنگ روشن تری بود. به همین دلیل، او شروع به دکلره کردن موهای خود کرد، تا اینکه بالاخره موهایش بلوند پلاتینی شد. اما این کار باعث نابودی موهایش شد.
در آن زمان او مجبور بود برای رسیدن به این رنگ از دوز بالایی سولفوریک اسید و هیدروژن پراکسید استفاده کند که باعث سوختن موها و پوست سرش شد. مونرو موهای خود را هر ۲ تا ۳ هفته یک بار دکلره میکرد. او برای صاف کردن موهای فر خود هم از سدیم هیدروکسید استفاده میکرد، مادهای که در تولید لوله بازکن به کار میرود.
موهای او رفته رفته کدر و شکننده شدند و در آخرین روزهای زندگی اش شروع به ریختن کردند، امری که مونرو را مجبور به گذاشتن کلاه گیس کرد. برای مثال، او در سال ۱۹۶۱ در فیلم «ناجورها / Misfits» (تصویر بالا) کلاه گیس به سر داشت.
مونرو بیشتر اوقات اندام خود را به قدر کافی بی عیب و نقص نمیدانست. مثلاً او مطئمن بود که کمر خیلی پهنی دارد. به همین دلیل وقتی برای گرفتن عکس ژست میگرفت، سعی میکرد کمر خود را طوری بچرخاند که در عکس باریکتر به نظر برسد.
این ستارهی هالیوودی به ندرت موهای خود را بالا میداد. شاید علتش گوش هایش بود که به نظر خودش خیلی بزرگ بودند. به همین دلیل است که در بیشتر مدل موهای مونرو گوش هایش معلوم نیستند.
یک تئوری هست که میگوید مونرو در ابتدای کارش شنیده بود که یک مسئول انتخاب بازیگر او را «اعجوبهی بی چانه» توصیف کرده بود، تنها به این خاطر که او فک صافی داشت.
یکی از جراحان زیبایی مشهور هالیوود، مایکل گردین، در یادداشتهای خود اشاره کرده که مونرو در سال ۱۹۵۰ با استفاده از غضروف گاو، چانهی خود را بزرگتر کرد. با این حال، مهارت او در ژست گرفتن مقابل دوربین هم نقش به سزایی داشت (تصویر بالا).
به گفتهی گردین، این غضروف به مرور شروع به حل شدن کرد، به همین دلیل در سال ۱۹۶۲ در فیلم چیزی برای «بخشیدن / Something’s Got to Give» (تصویر بالا)، حالتهای چهرهی مونرو واضحتر بود؛ و وقتی میخندید، مثل دیگران زیر چانه اش غبغب میافتاد.
اگر تصاویر مونرو یا تصاویر فیلم هایش در سالهای مختلف را باهم مقایسه کنید، ممکن است متوجه متفاوت بودن رنگ چشم هایش شوید. رنگ چشمهای او ممکن بود آبی، قهوهای یا عسلی باشد. محققان به این نتیجه رسیدند که مونرو از لنزهای رنگی استفاده میکرد و احتمالاً نزدیک بین بود.
در هر حال، او در فیلم «چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد / How to Marry a Millionaire» نقش یک زن عینکی را ایفا میکرد و این عینک را در پشت صحنه هم میزد.
مونرو اندام متناسبی داشت، با این حال برای حفظ آن باید سخت تلاش میکرد. در عین حال، اندام انحناداری داشت و شکمش صاف نبود.
مونرو در سال ۱۹۵۲ در مصاحبهای گفت که هیچوقت به نظرش اندامش عالی نبوده. او بلافاصله بعد از شروع به کارش در سینما، ورزش را شروع کرد. هر روز صبح با وزنههای کوچک ورزش میکرد و عضلات مختلفش را ورزش میداد.
مونرو در همان مصاحبه اشاره کرد که طی روز غذای زیادی نمیخورد، اما شبها به خودش اجازهی خوردن یک استیک میدهد.
بر اساس اطلاعات ثبت شده، وزن مونرو ۵۴ کیلوگرم و قد او ۱۶۶ سانتیمتر بود. در سال ۱۹۵۹، مونرو اذعان کرد که وزنش به حدود ۵۷ کیلوگرم رسیده. بعضی از هم عصران او مدعی بودند وزن مونرو در آخرین روزهای زندگی اش به ۶۳ کیلوگرم رسیده بود.
نسبتهای بدنی مونرو با استانداردهای زیبایی آن زمان مطابقت نداشت. مثلاً گفته میشود سرش بزرگ، پاهایش کوتاه و بالاتنه اش بلندی بود. شاید به همین خاطر بود که بسیاری قد او را کوتاهتر از آن چیزی که واقعاً بود میدانستند.
مونرو میدانست چطور بر روی ویژگیهای ظاهری خوبش تأکید کند. مثلاً او شیفتهی استفاده از کمربندهای پهن بود. این ترفند باعث میشد پاهای او بلندتر به نظر برسد و قد او چند سانتیمتری بیشتر دیده شود.
مونرو وقتی در سال ۱۹۴۵ اولین کار مدلینگش را گرفت، به او گفته شد که درست نمیخندد. به گفتهی آژانس مدلینگی که مونرو با آن همکاری داشت، او هنگام خندیدن لبش را زیاد از حد بالا میکشید و همین باعث میشد خطوط عمیقی دور بینی اش بیافتد.
آنها به مونرو یاد دادند که خندهی خود را پایینتر بکشد و این باعث همان لرزش لب معروفی شد که اغلب در فیلمهای او به چشم میخورد.
به نظر مونرو بینی خیلی بزرگی داشت و این موضوع او را اذیت میکرد. از یک زمانی بینی او کمی فرم متفاوتی پیدا کرد. به گفتهی جراحان پلاستیک، او یک عمل بینی مختصر انجام داده بود.
با این حال، حتی بعد از کوچکتر کردن بینی اش هم مونرو کماکان از آن ناراضی بود. او سعی میکرد با ترفندهای آرایشی، بینی خود را باریکتر نشان دهد.
مونرو از کودکی با لکنت زبان درگیر بود. یک گفتار درمانگر به او یاد داد که برای غلبه بر مشکلش از انتهای گلو صحبت کند و این موضوع در نهایت به یکی از ویژگیهای برجستهی او بدل شد.
با این حال، مونرو هنگامی که در فیلم آخرش «چیزی برای بخشیدن» (تصویر بالا) بازی میکرد، لکنت زبانش بازگشته بود و همین امر بیان دیالوگها را برایش دشوار کرده بود.
منبع:روزیاتو