با این ویدیو حیثیت بریتنی و مظلوم نمایی هاش لو رفت !

به گزارش مجله خبری نگار، در واکنش به درد و دل‌های چند ساعت پیش بریتنی اسپیرز در مورد رابطش با پسراش شان پرستون ۱۶ ساله و جیدن جیمز ۱۵ ساله در روز چهارشنبه ۱۰ اوت منتشر کرد (که در چهار پست قبل‌تر منتشر کردم) حالا کوین فدرلاین ویدیو‌هایی همسر سابق بریتنی اسپیرز و پدر شان و جیدن ویدیو‌هایی مربوط به ۱۱ و ۱۲ سالگی پسرانش که داخل ماشین و یواشکی از بریتنی گرفتند منتشر کرده که موجب ناراحتی طرفدارای بریتنی شده که چرا لحظات خصوصی زندگیشان را در صفحات مجازی منتشر کرده 

در این سه ویدیو بریتنی حسابی عصبانیه و سر پسراش داد میزنه مثلا در بخشی از ویدیو میگه: این خانه من است، من اگر بخواهم بیام اینجا و لوسیون صورتت و بهت بدم تو تنها چیزی که میگی این هستش: بسیار خوب است، بسیار خوب است ..
نه خوب نیست.
در بخش دیگری بریتنی به پسرانش می‌گوید: بهتره همه تون به من احترام بگذارین واضحه؟ ...
در بخش دیگر از ویدیو بریتنی پسرش جیدن و به خاطر اینکه بیرون از خانه کفش نپوشیده سرزنش میکند و می‌گوید: عقلت و از دست دادی؟ عقل لعنتیت و از دست دادی؟ شوکه شدم ازت میترسم چکار کنم؟ چون تو عجیب غریبی و در حال گذراندن دوران بلوغ و نمیدونم چی بگم، ولی من بیش از آنچه شما میدانید بهتون اهمیت میدهم.

این خبر در خصوص این بود که بریتنی اسپیرز باز هم با طرفدارانش درد و دل کرده او نوشته: واقعا دلم تنگه، یک نشریه بریتانیایی مدعی شده که پسرام و نامادری شان اجازه نمی‌دهد بیان پیش من تا از جنجال‌های خانه ام دور باشند، در حالی که در خانه من فقط عشق هستش نه جنجال، دلم میخواد هر هفته بچه هام و ببینم، مثلا آخرین دفعه که قرار بود دو روز بمونن التماس کردم سه روز باشند،

ولی هفته بعدش فقط یک روز موندن! سن پسرانم حساسه و اونا نوجوان هستند متأسفانه بی ادبی و تنفرم هستش، زیرا وقتی به دیدن من می‌آمدند مستقیم وارد اتاقشان می‌شدند و در اتاقشون و قفل میکردن و می‌گفتند ما اینجا راحت تریم و منم فکر می‌کردم اونا که نمیخوان من و ببینند اصلا چرا باید بیان؟ ولی هیچوقت این و بهشون نگفتم. سال‌ها مجبور شدم از زنانگی ام بگذرم، قلبم شکسته، چون این روزا ظلم پیروز میشه، بیست سال از زندگیم و به بچه هام تقدیم کردم و همچنان نفسم براشون میره، فقط خواستم اونا من و خیلی دوست داشته باشند و همین باعث دوری اونا از من شد. دفعه آخر اونا گفتند این تابستون ممکنه کمتر پیشم بیان، من به پدرشون گفتم انگار بچه‌ها دیگه نمیخوان بیان اینجا فک کنم عصبانی ان و پدرشون گفت اونا نمیتونن تنهایی تصمیم بگیرن و من هرگز با تو این کار و نمیکنم، و من دیگه از اون موقع بچه‌ها رو ندیدم، میدونین هیچ درمانی نمیتونه قلبم و درست کنه، من آسیب‌های روانیم و در زندگی پذیرفتم، برای ترمیم قلبم معجزه نیازه، به هر حال من یک استخر زیبا دارم، یک شوهر حامی و پنج تا سگ، باشه من خیلی خوبم، ولی اینطوری دوست دارم باشم، روز خوبی داشته باشین