به گزارش مجله خبری نگار، هواداران بارها از نوع بازی و اشتباهات مکرر مهدی شیری به ستوه آمدند، مثل دربی حذفی که توپ را لو داد و قائدی گل زد، هند معروفش در فینال لیگ قهرمانان آسیا و چند نمونه دیگر همه از سری اشتباهاتی بودند که دفاع راست قرمزها مرتکب میشد و هواداران به واسطه تکرارش معتقد بودند شیری باید نیمکتنشین شود تا بازیکنانی مثل نعمتی، فرجی یا صفروف بهجایش بازی کنند، اما یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس همچنان به بازی شیری اعتقاد داشت و او نه تنها از تیم اخراج نمیشد که حتی روی نیمکت هم نمیرفت؛ تا اینکه بازی سوپرجام از راه رسید و شیری با دو خطای ناشیانه اخراج شد، پرسپولیس بعد از سالها در سوپرجام ناکام ماند و بعد بازی یحیی، شیری را از تیم اخراج کرد.
شاید در نگاه اول اینطور به ذهن برسد که گلمحمدی تصمیم گرفته فهرست باشگاه را برای خرید بازیکن جدید خالی کند که این موضوع جای بحث دارد. اما از آنجایی که شیری بازیکن اصلی سرمربی بود بهنظر میرسد یحیی تصمیم احساسی گرفته و در حقیقت بهجای پذیرش زنجیره اشتباهاتش در جذب بازیکن، ترکیب، شاید نوع تمرینات و خیلی چیزهای دیگر، میخواهد با قربانی کردن شیری که بین هواداران هم جایگاهی ندارد نگاهها را از ضعف احتمالی کادر فنی، به بازیکنان معطوف کند و چه گزینهای در این زمینه بهتر از شیری که داد هواداران را بلند کرده بود؟ اما با این اخراج آیا مشکل پرسپولیس حل میشود؟
برای پاسخ به این سوال باید بدانیم در سلسله اشتباهات شیری فقط رد پای خودش پیدا نبود. او با تصمیم مربی بعد از هر بازی ضعیف وارد ترکیب میشد تا این پیام را دریافت کند که حتی بعد از بازی ضعیف هم فیکس خواهد بود. با اخراج او مشکل پرسپولیس حل نخواهد شد. چون سرمربی بهجای پذیرش سهم خود در مشکلات تیم و حتی اشتباهات فردی بازیکن، صورت مسئله را حذف میکند. وقتی مشکلی ریشهای حل نشود و سلسله علت و معلولی درست بررسی نشود باز هم احتمال تکرارش وجود دارد.
یحیی اگر میخواست مانع اشتباهات شیری شود میتوانست از نیمکتنشین کردن او شروع کند تا به بازیکن یک شوک مثبت بدهد تا دنبال پیشرفت باشد. امابه نظر میرسد یحیی حتی اگر خودش هم نداند و نخواهد باور کند فقط دنبال قربانی بود.
چنین اشتباهاتی در هر سیستم و ساختاری میتواند یک آفت باشد و آن سیستم را از پیشرفت دور کند. چون هر اتفاق بدی زمینههای مختلفی دارد و فقط یک نفر که آنرا مرتکب شده علت اصلی آن نیست. همانطور که هر موفقیتی هم مجموعهای از دلایل را دارد و شبکهای از علل مختلف در آن سهیم هستند و نمیتوان موفقیت یک سیستم را به یک نفر ربط داد. بدون زمینهسازی یک گروه یک نفر نه خطای بزرگ مرتکب میشود و نه موفقیتی را رقم میزند. مثل یک مهاجم در فوتبال که اگر بقیه خوب دفاع نکنند و توپ را تا محوطه جریمه حریف نرسانند نمیتواند گل بزند و مثل یک دروازهبان که اگر مهاجم موقعیت را خراب نکند و توپ تبدیل به ضد حمله نشود و دفاع هم ضعیف نباشد دروازهبان هم گل نمیخورد. نه تمام افتخار گلزدن برای مهاجم است نه تمام مشکل گل خوردن از دروازهبان.
ساختارها باید ضعفها را ریشهای حل کنند و گرنه با جابهجایی احساسی مهرهها مشکلی حل نمیشود. حالا پرسپولیس هم در ساختارش نیاز به یک تصمیم کبری دارد، تصمیمی جدی که روند را اصلاح کند تا مهرهها در جایگاه خودشان وظایف سازمانی را درست انجام دهند و این تصمیم کبری به عهده یحیی است.
منبع: خراسان