مجله خبری-سبک زندگی نگار: زمانی که خشایار شاه به عنوان یکی از شاهان هخامنشی بر روی تخت سلطنت نشست، کشور در صلح و آرامش بود و تقریبا به جز یک سری شورشهای اولیه در مناطقی مانند بابل و مصر که خیلی زود سرکوب شد، کشور در یک روال طبیعی و آرام، تحت نظارت و حکومت خشایار شاه قرار داشت.
خشایار از آن دسته شاهان هخامنشی بود که علاقهای نداشت تا نقشههای و برنامههای پدران و پیشینیان خود را برای گستردهتر کردن قلمرو حکومتش ادامه دهد و به شرایط حالی که داشت، راضی بود. اما این رضایت دیری نپایید و خیلی زود نظر خشایار دربارهی پیشروی در قلمرو خود و گرفتن اروپا و یونان، عوض شد.
جرقهی این تفکر به دست شوهر خواهرش مردونیه، زده شد. در واقع خشایارشاه بر آن شد تا به دنبال گرفتن انتقام شکست پدرش داریوش در نبرد ماراتون، بار دیگر با یونانیان به میدان جنگ برود و آنها را شکست دهد. چرا که به گفتهی مردونیه، شکستی که یونانیان در نبرد ماراتون به لشکر داریوش وارد کردند، هرگز جبران نشد.
البته که این موضوع تنها جرقهای در ذهن شاه برای شروع نبرد با یونانیان بود و در کنار این موضوع، اروپا سرزمین پهناور، پر برکت و پر محصولی بود و دسترسی و فتح این سرزمین میتوانست، حکومت هخامنشی را به منابع وسیعی از مهمات و مواد غذایی برساند. از این رو خشایارشاه اعلام کرد که نیروی دریایی و زمینی بزرگی برای حمله به یونان آماده شود و در نهایت راهی نبرد ترموپیل شد.
نبرد ترموپیل، یکی از جنگهای ایران در دورهی هخامنشی بود
خشایار برای اینکه بتواند لشکر و سپاهیان خود را وارد اروپا نماید، به یک پل نیاز داشت؛ بنابراین دستور داد تا یک پل بزرگ و عظیم و شناور بر روی هلسپونت (داردانل) بسازند. این دستور خشایار شاه عملی شد و ماههای زیادی صرف ساختن پل شد و در این زمینه مهندسان تلاشهای بسیار کردند.
البته قبل از اینکه این پل ساخته شود، خشایار شاه دستور داده بود تا یک کانال در جنوب شبه جزیره آتوس حفر شود. به واسطهی این کانال، ناوگان دیگری میتوانستند به راحتی وارد سرزمین یونان شوند. علاوه بر این خشایار در ذهن خود قصد داشت با با کمک این کانال راه تجارت خود را آسانتر نماید.
پل شناور با ۳۶۰ کشتی در سمت دریای سیاه و ۳۱۴ کشتی در طرف دیگر ساخته شد، اما به محض اینکه پل آمادهی عبور شده بود، طوفانی آمد و پل را خراب کرد. خشایار شاه با شنیدن این خبر بسیار خشمگین شد و سر تمامی مهندسان پل را نیز از تن جدا کرد؛ مهندسانی که در این ماجرا هیچ تقصیری نداشتند. اما با این حال او عقده داشت که هیچ چیز نمیتواند مانع عبور لشکر خشایارشاه از این پل شود و نهایتا بزرگترین لشکر ایران، به سمت یونان، حرکت کرد. عظمت لشکر ایرانیان در نبرد ترموپیل به حدی بود که شنیدن خبر حضور این لشکر در یونان، همه را هراسان کرد.
نبرد ترموپیل، یکی از جنگهای مهمی بود که بین ایرانیان و یونان اتفاق افتاد.
لشکر خشایار شاه از شمال یونان وارد شد و تقریبا تمامی حکومتهای ریز و درشتی که در این منطقه وجود داشتند، خیلی زود تسلیم میشدند و این موضوع بسیار طبیعی بود چرا که هیچ کدام از این قلمروها، توانایی مقابله با چنین ارتش عظیمی را نداشتند. دولتهای جنوبی یونان، یعنی آتن و اسپارت، مناطقی بودند که انتظار مقابله از آنها وجود داشت.
قرار شد تا خشایار برای رسیدن به این مناطق از ترموپیل که یک گذرگاه کوهستانی بود که بین دریا و خشکی قرار داشت، عبور نماید. این راه به لشکریان این امکان را میداد تا بتوانند به کشتیهای خود نیز دسترسی پیدا کنند. اما ماجرای ترموپیل به این آسانیها ختم نشد و به محض رسیدن ایرانیان به این منطقه، لشکر کوچکی از پیاده نظام سنگین اسلحهی یونانی، راه آنها مسدود کرد. این کار یونانیان، جرقهای برای شروع نبرد ترموپیل در همان منطقه شد.
نبرد ترموپیل، یکی از معروفترین جنگهای دوران هخامنشی بود
از جانب یونان نقشهی ترموپیل این طور کشیده شد تا یک سری از نیروهای یونانی، ایرانیان را در شمال یونان یعنی همان ترموپیل، مشغول کنند و تا سران یونانی به همراه یک ناوگان دریایی برای تخریب کردن سپاه دریایی، خشایار به دریا بزنند. چرا که آنها بررسی کرده بودن که ایران، بدون سپاه دریایی خود، تقریبا فلج است و نمیتواند با قدرت پیشین خود، به جنگ ادامه دهد.
ترموپیل بهترین منطقهای بود که لشکریان یونانی میتوانستند، ایرانیان را کنترل نمایند. چرا که این منطقه عرض بسیار کمی داشت، فضا برای عرض اندام سپاهیان قدرتمند ایران، بسیار محدود بود. نهایتا یونان، با هفت هزار سرباز، روبروی ارتش ایرانیان قرار گرفت تا این ارتش را سرگرم کند و کل نقشه را به هدف اصلی اش یعنی، معدوم کردن ناوگان دریایی ایران، برساند.
در روز اول نبرد، یونانیان بر خلاف انتظار خشایار تا پای جان، مقاومت کردند و نبرد در تنگهی ترموپیل، به نفع آنها تمام شده بود. چرا که این تنگه پر بود از جسد مردگان ایرانی و قابلیت جنگ دیگر در این منطقه وجود نداشت. شب فرا رسید و خشایار شاه، نقشهی دیگری کشید و به یکی از خائنان یونانی طلای زیادی داد تا از طریق یک راه کوهستانی دیگر، تنگه را دور بزند و از پشت، سپاه یونان را غافلگیر کند و همین طور هم شد.
خشایار شاه تا آتن پیش رفت و وقتی وارد آتن شد، شهر را خالی یافت. این قسمت از جنگ میتوانست اوج تلاشهای خشایار برای گرفتن یونان باشد، اما این طور نشد و تصرف یک شهر خالی، نمیتوانست آن قدرها هم موفقیت آمیز باشد. با این حال، یونانیان به خوبی توانسته بودند از پس این جنگ برآیند چرا که آنها برای نجات جان و آزادی خود میجنگیدند، اما سپاهیان ایران، چنین انگیزهی بزرگی برای جنگیدن را نداشتند. پس از نبرد ترموپیل و جنگ یونان، مردونیه حکومت آن جا در دست گرفت و موظف شد تا جایی که میتواند به سمت جنوب یونان حرکت کند تا بتواند، کل این سرزمین را تصرف نماید.